گامهایی برای نهادینه شدن فرهنگ آزاداندیشی در حوزه
هادی چیتساز
از رسمها و افتخارهای حوزه علمیه اینکه بستری آماده برای تضارب آراء و اندیشهها بوده است. مثل فتوای علامه حلی (ره) درباره طهارت آب چاه. یا مانند مرحوم وحید بهبهانی که از مرحوم بحرانی (صاحب الحدائق الناظره) تقاضای واگذاری چند جلسه تدریس میکند. به اعتقاد مرحوم وحید، مکتب و روش صاحب حدائقاشتباه است و باعث انحراف در فهم دین میشود. مرحوم بحرانی با واگذاری کرسیِ تدریسش به وحید بهبهانی، حق انتخاب مکتب و استاد را به شاگردانش میدهد. ثمره این آزاداندیشی، رونق مجدد اصولگرایی و پایان اخباریگری در حوزه است. جالب است بدانید که مرحوم بحرانی وصیت میکند که علامه وحید بر او نماز میت بخواند.
این فرهنگ در حوزه ریشه دیرینه دارد ولی امروز باید قویتر و پُررنگتر شود.
آزاد اندیشی تنها در فضای علمی اتفاق میافتد و در همین فضاست که میتوان هر نکته و نقدی را درباره هر موضوعی بیان کرد و کسی از کسی ناراحت یا عصبانی نخواهد شد. (البته مشروط بر آنکه در چارچوب مسلمات قرآنی و روایی و اعتقادی باشد) به تعبیر امیرالمؤمنین(ع) فقط «ما قال» نگریسته میشود نه «من قال». خط قرمز در این فضا توهین و بیادبی و أنگ بیسوادی است. این مهم را باید در ایجاد فرهنگ آزاداندیشی دنبال کرد که به مراحل آناشارهای مختصر میکنیم.
گام اول در فرهنگ آزاداندیشی، دوری از هیاهو و رفتارهای رادیکالی و توهین بیسوادی است. براستی کسی که یک نظریه پرداز را بخاطر طرح اندیشهاش «جانی و خائن» لقب دهد، هنوز در تصور آزاد اندیشی و نظریه پردازی مشکل دارد، چه برسد به اینکه اظهار نظر کند.
گام دوم، برخورد مساوی با ارائه نظرات است. یعنی هر نظریهای حقِ طرح دارد و میتواند خود را عرضه کند بدون اینکه مانعی را جلوی خود احساس کند. بدترین اقدام در حوزه علمیه این است که با عرضه نظرات و اندیشهها، ذوقی برخورد شود. هرنظریهای که به مذاق دستاندرکاران خوش آمد و به صلاح دانسته شد، اجازه عرضه دارد و گرنه، بماند برای خود صاحب نظریه.
گام سوم، ایجاد بستری آماده برای طرح نظرات مختلف در حضور طلاب است. به دیگر سخن، «گفتوگو پشت درهای بسته ممنوع». مخاطبان باشعورند و داور اصلی همانها هستند، چون توان فهم صحیح و غلط را دارند. در مقابل، همان بیفرهنگی است که تنها عدهای را باشعور فرض کنیم و نظرشان را ملاک قضاوت قرار دهیم. گویا عدهای میان طلاب سطح عالی که رسائل و مکاسب میخوانند، با صاحبان حرف و پیشه تفاوتی نمیگذارند، زیرا هردو را فاقد فهم مسائل نو میپندارند. واعجبا که طلبهای عبارتهای سخت و مبهم رسائل و کفایه را بفهمد و نقد کند، اما از فهم نظریههای دیگران عاجز باشد.
آیا غیر از این است که اگر نظراتی درباره علوم انسانی اسلامی تولید شود ولی هنوز فرهنگ آزاداندیشی رایج نباشد، هیچ نظریهای جامه عمل نخواهد پوشید و وضع موجود همچنان باقی خواهد ماند؟ شاید نظریهای طرح شود که تا حالا کسی به آن اشاره نکرده یا حتی خلاف نظر مشهور صاحب نظران باشد. بهترین راه برخورد چیست، توهین و ادعاهای بیاساس مثل جنایتکار و نفوذی خواندن یا برگزاری جلساتی عمومی دو طرفه برای نقد و بررسی موضوع؟ شاید هنوز باور نکنیم، اما از مهمترین راهحلهای مشکلات حوزه، ترویج کرسیهای آزاداندیشی است. رهبر معظم انقلاب درباره این مهم میفرمایند:
« از مراحل علاج مشکلات حوزه، ايجاد محيطهاى باز براى پرورش افكار است. بايد اين كار در حوزه انجام شود و از چيزهايى است كه حوزه را زنده خواهد كرد و آن نتايج، مترتّب خواهد شد. بايد براى فقه و كلام و علوم عقلى، مجمعهايى تشكيل شود و مثلًا براى فقه، مجمعِ بررسىِ مباحثِ تازه فقهى مركّب از هفت، هشت، ده نفر طلبه فاضل ايجاد شود و اينها مركزى داشته باشند و جلساتى تشكيل دهند و سخنرانيهاى فقهى بگذارند تا هركس هر خطابه و مطلب و فكر جديدى در فلان مسئله فقهى دارد- از طهارت تا ديات، كوچك و بزرگ- به آنجا بياورد و آنها نگاه كنند؛ اگر ديدند اركانش درست است (نه اينكه خودِ حرف درست باشد) و متّكى به بحث و استدلال طلبگى است و عالمانه طرح شده است، آن را در فهرست بنويسند و در نوبت بگذارند تا اينكه آن فرد، روزى بيايد و در حضور جماعتى كه اعلان مىشود خواهند آمد، سخنرانى كند و آن مسئله را آزادانه تشريح نمايد و يك عدّه هم آنجا اشكال كنند.
ممكن است كسانى كه در آن جلسه هستند، از خود آن شخص فاضلتر باشند. هيچ اشكالى ندارد. يك مسئله كه بحث مىشود، اين فكر پراكنده مىگردد. اين طور نباشد كه تا كسى يك فكر و يا فتواى جديد فقهى- و لو غلط- داد، برخورد اوّل ما نفى باشد و بگوييم ببينيد فلانكس چه فتواى چرندى در فلان مسئله داده است! بالاخره يك نظر فقهى بايد طرح شود و مورد بحث قرار گيرد و براى ابداع افكار جديد فقهى، ميدان باز شود. البته اين كار بايد با ضابطه و قانون باشد؛ نه اينكه هركسى بيايد براى خودش حرفى بزند.» (بیانات رهبری در ديدار با جمعى از نخبگان حوزه علميه قم، 13/ 09/ 1374)