روی آوردن به هنر سکولار نتیجه فقر در حوزه هنر و ادبیات
احمد شاکری
رهنمود رهبر معظم انقلاب در آغاز هر سال از سنتهای حسنهای است که در آغاز سال جاری به دو مقوله اقتصاد و فرهنگ اختصاص یافت و تاکیدی بر نگرانیهای ایشان در بیانات سال گذشته در جمع خبرگان رهبری و لزوم بازنگری در سیاست گذاریها و برنامهریزیهای فرهنگی بود. همچنین این بیانات حاوی خطوط اصلی فرهنگ و هنر از منظر اسلام بوده، اصول ثابت و ارکان اصلی این حوزه در سیاستهای کلان نظام اسلامی را ترسیم نمود. خصوصیت کلمه طیبه آن است که ریشه میدواند، ثابت و با دوام است و در زایشی مکرر، آثار و ثمرات ارزشمندی از آن ظهور میکند. با وجود این، بذر این درخت پر ثمر نیازمند بستری است تا در آن ریشه بدواند و سری که بر آن سایه بگسترد و دستی که در طلبش میوه بیفشاند.
دقت در مثال حکمت آمیز قرآنی ریشه دردهای امروزین ما را روشن میسازد. اینکه تا چه میزان از انتظارات ولی زمان فاصله داریم و سخن طیب زمان چرا آن گونه که انتظار میرود در جانمان ریشه نمیدواند و دانه غرس شده در آغاز هر سال در فصل میوه چینی، ثمر پر بار و قانع کنندهای ندارد.
مخاطب آن سخنان طیب در درجه نخست امرا و مدیران فرهنگی و در رتبه بعد تمامی آحاد جامعه خواهند بود. اگر درخت در خاک سرد ریشه میدواند، کلام بر جان مینشیند و همانطور که خاک سخت و سنگلاخ، ریشه گیاه را میفرساید، جان مردد و مشکوک نیز پذیرای کلام طیب نیست.
انعکاس کلام طیب در جانی زنگار گرفته، کج و معوج و مغلوط است. جان پذیرا، جان مومن و جان مشتاق است که کلام را به عمل در میآورد. از همین رو است که بهره مومنان از کلام وحی به میزان بهره شان از ایمان است و شرط هدایت گری قرآن، ایمان به غیب معرفی شده است. انقلاب اسلامی ایران انقلابی سراپا مومنانه بود. ایمان به خدا، ایمان به عزم ملی و ایمان به راه و رهبری امام راحل بود که ملت مسلمان ایران را سراپا شور و نشاط نمود و کلام غربت زده وحی در جانهای بیدار حرکتی ماندگار ایجاد کرد. جان مشتاق جان نیازمند است، جانی است که سرشار از نشاط برای عمل شده، جانی منتظر است. چنین جانی راه روشن را از بی راهه باز میشناسد. آیا جای تعجب نیست که پیامها و گفتارهای روشن رهبر انقلاب در حوزه فرهنگ و مواضع صریح مکرر ایشان در این حوزه، در تفسیر برخی کجاندیشان به گونهای دیگر جلوه داده شده یا در مرحله عمل ابتر باقی میماند؟
راه مستقیم یک راه است و به فرموده امیر المومنین ،علی (ع) راهی روشن و کوتاه است. بنابر این، مرحله اول در رشد شجره طیبه در جان آماده بودن جان و غبار روبی جان از زنگار بد بینی و دو بینی و نابینایی است.
این ویژگی موجب میشود تا کلمه طیبه در جان بنشیند و در عمل ظهور کند. برخی روزمرگیهای موجود که ساحت فرهنگ را نیز به خود آلوده است موجب شده تا تشنگی و نیاز برخی متولیان فرهنگی و اهالی نظر به چنین کلمات طیبهای احساس نشود. از این منظر، مواجهه خاص اهالی فرهنگی و هنر با بیانات هر ساله رهبرمعظم انقلاب ، نیازمند نوعی بازنگری و نقد و تحلیل است.
نکته دیگری که از تمثیل قرآن کریم درباره کلمه طیبه قابل فهم است، ضرورت فهم دقیق، محققانه و عالمانه از کلمه طیبه است.
اصول علمی و مبانی مطرح شده در بیانات رهبرانقلاب کلیاتی روشن از لوازم و سیاستهای فرهنگی را به تصویر میکشد. از این کلیات باید فروعی استنباط شود و بر این اساس مسائل جزیی حوزه فرهنگ و هنر پاسخ داده شود.
استخراج قواعد جزیی از اصول کلی سیاستهای فرهنگی و تطبیق این سیاستها بر مصادیق و تشریح جوانب منویات معظم له از ضروریات اجتناب ناپذیر در حوزه برنامهریزی فرهنگی و هنری است. در صورتی که سازوکاری علمی در این باره وجود نداشته باشد، عمیق ترین مسائل و مبانی در معرض برداشتهایی سطحی قرار میگیرند و روشنترین مبانی مورد تردید و شک واقع میشوند. چنین سازوکاری تنها با ارائه بیانیه و سخنرانیهای کلی کافی نیست.
تشریح و تفسیر بیانات رهبر معظم و امام راحل مقولهای پژوهشی است. اشراف بر منابع وحیانی و سنن اولیاء دین و اطلاع از مبانی رهبر معظم انقلاب در حوزه فرهنگ و مبانی فکری انقلاب اسلامی مصونیت بخش از برداشتهای سلیقهای و غیر علمی و بعضا مغرضانه خواهد بود. چنین فرآیندی بدان معنی است که اهالی نظر و تحقیق در هر یک از ساحتهای فرهنگ و شاخههای هنری به اقتضاء مسائل موجود در حوزه فکری و هنری خود به تبیین و تشریح دیدگاههای رهبر معظم انقلاب در آن حوزه بپردازند و اقتضائات و ضرورتها و اهداف مد نظر در سال جاری را تبیین نمایند.
ورود غیر محققانه و صرفا ژورنالیستی در تفسیر و تبیین این اصول مسیر را برای ساده انگاریها و جریان نفاق فرهنگی باز میگذارد.
از جمله مبانیای که رهبر فرهیخته انقلاب در سخنان اخیر بیان کردهاند اشاره به قانون طبیعی حاکم بر جهان کنونی است. بر این اساس، «اگر ملتی قوی نباشد باج گیران عالم از او باج میگیرند، از او باج میخواهند؛ اگر بتوانند به او اهانت میکنند؛ اگر بتوانند زیر پا او را لگد میکنند. طبیعت دنیایی که با افکار مادّی اداره میشود، همین است»، ممکن است گمان شود این در عرصه سیاست و اقتصاد معنی دارد اما حوزه فرهنگ، جایی برای باج خواهی نیست. اما زمانی که به دستگاه تبلیغاتی غربی در حوزه سینما و ادبیات نگاه کنیم میبینیم که با سینمای ما چه میکنند؟ از فیلمساز ما برای آنکه فیلمش را در فلان جشنواره خارجی بپذیرند چه تقاضایی دارند؟ بعضی از اذناب و جریانهای خود باخته موجود در ایران نیز برای آنکه کتاب نویسندهای را در فلان انتشارات چاپ کنند از او میخواهند که در فلان نشریه وابسته با موضوعات و رویکردهای مشخص قلم بزنند تا کتابشان به چاپ برسد. این باج خواهی فرهنگی و ادبی، کار را به جایی کشاند که حتی برخی از نویسندگان خوش باور بومی برای آنکه در انظار و اذهان جریان شبه روشنفکر به عنوان نویسنده پذیرفته شوند و سهمی در دستگاه تبلیغاتی آنها داشته باشند از برخی مبانی خود گذشتند و طبق سلایق آن جریان قلم گرداندند، حتی حاضر شدند به عنوان خدمتگزار خانوادگی فلان نویسنده لیبرال به ایفای نقش بپردازند تا از سفره ادبی آنان نانی به غنیمت برند.
نتیجه فقر در حوزه هنر و ادبیات آن است که باید دست نیاز به سوی هنر سکولار دراز کرد و چنین هنری جز به جدایی هنر از مفاهیم عالی دینی و انقلابی رضایت نخواهد داد.
ادبیات ایران تا زمانی که نتواند بر داشتههای بومی خود تکیه و تاکید کند و با تئوری پردازی و نظریه سازی بر غنای خود بیفزاید، از سوی جریان شبه روشنفکر تحقیر خواهد شد. همواره جریان ادبیات غرب و دنبالههای این جریان در کشور، با بهرهگیری از ضعف باور برخی مسئولان نسبت به داشتههای ادبیات انقلاب اسلامی خود را به عنوان معیار ادبیات معرفی نموده و باج خواهی کردهاند. نمونه بارز این باج خواهی طرح مقوله ممیزی و جنجال درباره این موضوع در ماههای منجر به انتخابات و آغاز به کار دولت جدید بود. تا جایی که این جریان همراهی و تایید دولت جدید و برنامههای فرهنگی آن را منوط به تغییر در سیاستهای ممیزی کتاب دانستند. در حالی که این مسئله فرار به جلو و فراموشی این موضوع مهم است که این جریان برای تحریف وضعیت جامعه مسلمان ایرانی، سیاه انگاری، هرزه نگاری، اباحی گری و هتک به مقدسات متهم است.
برای غلبه به فقر تئوریک و عملی که گریبان هنر و بخصوص ادبیات ما را میفشارد لازم است به داشتههای خود ایمان بیاوریم. ما بدون تردید دورانی نو را آغاز کردهایم که از عمر آن سی و اندی سال بیشتر نمیگذرد. این دوران بیش از آنچه غرب در طول صدها سال در گنجینه ادبیات جهانی معرفی نموده است شتاب داشته است. باور به رخداد عظیم و سترگ و پرمایهای چون دفاع مقدس به عنوان موضوع و مضمون آثار بزرگ هنری و ایمان به انقلاب اسلامی به عنوان بزرگترین و مردمیترین انقلابها، کافی است تا افق بلندی از موفقیت در پیشاروی هنر انقلاب اسلامی ترسیم شود. «ما استعداد قوی شدن، زیاد داریم؛ امکانات و ظرفیّتها هم زیاد داریم». بخشی از این ظرفیت در ادبیات مستند نگار بخصوص درباره دفاع مقدس ظهور کرده است. در حوزه روایت داستانی کوتاه، سطح ادبیات معاصر ایران با نمونههای جهانی برابری میکند. علاوه بر این در طول سالهای اخیر خیل علاقهمندان به ادبیات و به خصوص ادبیات داستانی نوید بخش است.
از جمله نکات مهم دیگر بیانات معظم له، حضور دشمن و تاثیرگذاری دشمن در مقوله فرهنگ است. «هدف و آماج تحرّک دشمنان در زمینهی فرهنگ، عبارت است از ایمان مردم و باورهای مردم. مسئولان فرهنگی، باید مراقب رخنهی فرهنگی باشند؛ رخنههای فرهنگی بسیار خطرناک است؛ باید حسّاس باشند، باید هشیار باشند. نمیخواهیم بگوییم همهی آسیبهای فرهنگی کار بیگانگان است؛ نه، خود ما هم مقصّریم؛ مسئولان مختلف، مسئولان فرهنگی، مسئولان غیر فرهنگی، کمکاریها، غلطکاریها، اینها تأثیر داشته؛ ما همه را به گردن دشمن نمیاندازیم؛ امّا حضور دشمن را هم در زمینهی مسائل فرهنگی نمیتوانیم فراموش کنیم.»
یکی از مسائلی که بارها مورد تاکید قرار گرفته است وجود دشمن و دشمنی دشمن در حوزه هنر و فرهنگ است. این رخنه هنری را در حوزه ادبیات میتوان در حوزه تولید و ترجمه داستان و حوزه نقد و نظریه داستان به وضوح مشاهده کرد. یکی از دلایل انکار دشمن در حوزه هنر و ادبیات فقدان اطلاعات و تحلیل به روز و عمیق در این باره است. در بدو کار دولت جدید و در دولتهای گذشته بارها بر این نکته تاکید شده است که عرصه عمیق و متکثر هنر و ادبیات نیازمند رصدی جامع، دائمی و دقیق است.
هر ساله صدها عنوان کتاب در حوزه ادبیات داستانی ترجمه و هزاران عنوان تولید و باز تولید میشود. فهم حضور دشمن و نقش و موضوع دشمنی زمانی ممکن است که سیاستگذاران و مدیران هنری و ادبی از وضعیت موجود حوزه مورد تمحض خود اطلاع داشته باشند. متاسفانه برخی از تصمیم گیران در این حوزه یا اصحاب نظر، با گسترهای محدود و غیر قابل اتکا درباره وضعیت کلی هنر و ادبیات در کشور به اظهار نظر پرداخته و تحلیلهای ناقص را مصدر تصمیم گیریهای کلان در حوزه ادبیات داستانی قرار میدهند. در حالی نام برخی نویسندگان نسل اول نویسندگی و نویسندگان پیش از انقلاب در ذهن برخی متولیان ادبی کشور بزرگ مینماید که این چهرهها ساخته و پرداخته دستگاههای تبلیغاتی محفلی بوده و حتی برخی از این نویسندگان در زمانه حیاتشان نیز از نویسندگان معاصر خود قابل مقایسه نبودهاند. از این رو، برخی مدیران فرهنگی بدون اطلاع از هویت جریانهای فرهنگی و ادبی و با تکیه بر اصل مغلوط عدم تقسیم بندی هنرمند به ارزشی و غیرارزشی عملا زمینههای رخنه عناصر و چهرههای غیر اصیل را فراهم میآورند.
نکته دیگر وجود بستری برای نقد و نقل بدکاریها، غلط کاریها و تقصیرها در حوزه فرهنگ در فضایی منصفانه است. متاسفانه کمتر مدیر فرهنگی را میتوان یافت که تقصیرهای مرتبط با تصمیم گیریهای حوزه فعالیت خود را صادقانه بپذیرد. تغییر وضعیت اقتصادی در طول دو سال گذشته موجب شد، عملا آسیبهای حوزه فرهنگ به نحو فزآیندهای به مسائل اقتصادی مرتبط شود. تحقق این امر نیازمند جریانی سازنده در حوزه ادبیات و هنر است. تشکلهای غیر دولتی و صنفی در این زمینه با تفویض اختیارات از سوی دولت میتوانند نقشی ارزنده ایفا کنند و حقوق نویسندگان را با رویکردی صنفی پی گیری نمایند. در برخی از حوزهها عملا مجاری تصمیم و برنامه ریزی و اجرا به دولت ختم میشود. از این رو، مجرایی برای نقد دقیق و شفاف عملکرد دولت در حوزه هنر باقی نمیماند.
رهبر معظم انقلاب در سخنان اخیر با اشارهای شفاف به مبنای انقلاب اسلامی درباره آزادی میفرمایند: « آزادی غیر از ولنگاری است؛ آزادی غیر از رهاسازی همهی ضابطهها است. آزادی ــ که نعمت بزرگ الهی است ــ خودش دارای ضابطه است؛ بدون ضابطه، آزادی معنی ندارد. اگر چنانچه کسانی هستند در کشور که برای تیشه به ریشهی ایمان جوانان زدن دارند تلاش میکنند، نمیشود این را تماشا کرد به عنوان اینکه این آزادی است.»
آنچه جریان شبه روشنفکر در حوزه ادبیات به وضوح به دنبال آن است ادبیات منهای معنا و ادبیات بدون پیام است. البته این ادعا در ضمن مولفههای متعددی چون آزادی نویسنده، تقدس فهم و درک نویسنده، تکثر فهم و درک و عدم دسترسی به واقعیت مطلق، بیان واقعیت و جلوگیری از بزرگ نمایی و تبلیغ، عدم تعلیم گرایی در ادبیات جدید و جدا افتادگی انسان امروزه از ایمان و بروز شک به عنوان عنصر و مولفه هویت بخش انسان کنونی بیان میشود. در این بیانات به صورت شفافی سیاست های کلی نظام اسلامی در حوزه ادبیات و هنر بیان شده است.
نظام اسلامی نظامی است که در هنر به دنبال تقویت ایمان جوانان است. هنری که ایمان را در مخاطب متزلزل میکند و او را در تودرتوی القائات شبهه افکن رها میکند هنر مطلوب انقلاب اسلامی نیست. آزادی به معنای رها سازی این هنر برای تخریب ایمان و باور دینی مردم نیست. جریانهای شناسنامه داری که به لحاظ نظری و سلایق فکری خود را وامدار فرهنگ غربی دانسته و اساسا دین و مولفههای دینی و مناسک دینی و باورهای دینی در آثار این جریان راهی ندارد، قطعا هنر و ادبیات مطلوب انقلاب اسلامی نخواهند بود و دولت به عنوان مجری سیاستهای کلان نظام باید نسبت به این جریانهای نفوذی حساس بوده در مقابل آنها واکنش مناسب اختیار کند.