kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۴۷۰۹
تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱۳۹۷ - ۲۰:۴۶

تداوم مسیر پرخروش شعر انقلاب اسلامی با پویندگی شاعران جوان و متعهد



اشاره
   محمدرضا وحیدزاده، متولد سال  1364 در تهران، کارشناس زبان و ادبیات فارسی  و کارشناس ارشد پژوهش هنر است. او همچنین عضو گروه علمی ادبیات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ اسلامی است. وحیدزاده منتقدی است که در کنار شاعری به کار تحقیق و پژوهش در هنر و ادبیات معاصر نیز مشغول است. او تا کنون مقالات و یادداشت‌های بسیاری را در موضوعات مختلف در مطبوعات منتشر کرده است. از او همچنین دو مجموعه ‌شعر به نام‌های «اقرار» و «پیشواز» به چاپ رسیده است. اثر پژوهشی «سبک‌شناسی هنر انقلاب اسلامی» و سفرنامۀ «ماهی‌خوران» از دیگر آثار منتشرۀ اوست. وحیدزاده در حال حاضر مشغول پژوهش و تحقیق بر روی تاریخ تکوینی شعر انقلاب اسلامی است.
* چنانچه ظلم ستیزی و استکبار ستیزی ویژه‌ترین شاخصه شعر انقلاب باشد، بدیهی است که برخی‌اشعار زاییده تفکرات چپ در قبل انقلاب نیز شعر انقلاب تلقی شوند، اما کدام ویژگی‌ها شعر انقلاب اسلامی را منحصر به فرد و تبلور یافته در دامن انقلاب اسلامی معرفی می‌کند؟
شعر انقلاب اسلامی از خود انقلاب اسلامی جدا نیست. شعری متاثر، همزاد و برآمده از انقلاب اسلامی است. سال 42 که حضرت امام(ره) نهضت خود را شروع کردند و گروهی از انقلابیون با ایشان همراه شدند، شعر انقلاب اسلامی از همان زمان و از همان ابتدای انقلاب اسلامی به میدان آمد. هر چه جلوتر آمدیم، متمایزتر شد، بیشتر خودش را پیدا کرد، همچون انقلاب که در طول این سال‌ها بارورتر شده است. انقلاب را نه به معنای یک واقعه تاریخی در یک زمان مشخص، بلکه به عنوان یک حرکت، یک تحول عظیم در زندگی گروهی از مردم باید تعریف کرد؛ انقلاب به معنای تحول در زیست یک جامعه، به عنوان یک حرکت پیش رونده و یک حرکت نو در نظر گرفته می‌شود. به این معنا انقلاب بر همه ساحت‌های زندگی انسان عصر خودش تاثیر گذاشت. شعر و هنر هم یکی از این ساحت هاست، متاثر از زمانه خودش. شعر انقلاب اسلامی پیش آمد و با ادامه یافتن حرکت انقلاب، با پیروزی، با رشد و تکامل انقلاب، با درگیری‌های پس از انقلاب، با جنگ و سازندگی‌اش، شعر انقلاب هم تحول یافت و رشد کرد. رویش‌ها و ریزش‌هایی هم داشت. در نهایت طی سال‌های بعد خودش را پیدا کرد، به شخصیت تثبیت شده‌تری رسید و به سبک مشخصی دست یافت.
در طول همه این سال‌ها طبعا جریان انقلاب اسلامی با جریان‌ها و گرایش‌های دیگری هم مسیر بوده یا تنه به تنه آنها گذاشته، تاثیر گذاشته یا تاثیر پذیرفته است. همچنانکه خود انقلاب اسلامی این گونه بوده است. انقلاب اسلامی از ابتدای نهضت با گروه‌های دیگری در ارتباط بود؛ از جمله آنها جریان چپ یک جریان ریشه کرده در خیلی از کشورها اما متکی به بیگانگان و به بلوک شرق بود. این جریان قبله آمالش آن طرف مرزها بود، هنر و ادبیاتش هم همین طور، متکی به گفتمان آن طرف مرزها بود. مباحث نظری و تئوریکش از آن سو می‌آمد و ترجمه می‌شد.
 شعر انقلاب اسلامی که با ادبیات و هنر کمونیستی هم مسیر بوده، تنه به تنه هم می‌زدند، حتی جاهایی بر هم تاثیر گذاشتند. برخی شاعران چپ متاثر از گرایش‌های مذهبی، گرایش‌های اعتقادی انقلابیون و شاگردان حضرت‌امام(ره) آثاری را خلق کردند، ولی به مرور هر چه جلوتر آمدیم، شعر انقلاب بیشتر خودش را پیدا کرد و شخصیت خودش را ساخت. حتی در آغاز راه در برابر مبارزین و به تبع آن شاعران برخاسته از جریان روشنفکری، اعتماد به نفس نداشت، ولی هر چه جلوتر آمدیم، شخصیت متمایزتری با اتکا به روشنگری‌های بسیاری از انقلابیون مثل شهید مطهری و جلال آل احمد و... یافت. شاعران ارجمندی به میدان آمدند و به مرور وجه تمایزات شعر انقلاب از شعر چپ بیشترمشخص شد.
من این تمایزات را در کتابی جمع‌آوری کرده‌ام. مشخصا یک فصل در مورد هنر انقلاب اسلامی و هنر چپ صحبت کرده‌ام که آن هنر(هنر چپ) یک هنر ماتریالیستی بود؛ محدود به ساحت مادی زندگی. شاعران چپ همه جهان و عالم را به این شکل معنا می‌کنند. خب این نوع نگرش در نگاه، زیست‌، زندگی ، رفتار آنها و ادب و هنر‌شان تاثیر مستقیم داشت.
جریان و ادبیات منتسب به هنر کمونیستی و مارکسیستی سبک رئالیست سوسیالیستی دارد، اما واقع‌گرایی در هنر انقلاب موج می‌زند. ما در پس واقعیت به باطن هستی می‌رسیم. نشانه گرایی‌هایی که در شعر انقلاب اسلامی هست ریشه در همین نگاه باطنی دارد. مثل نمادگرایی‌هایی که به عاشورایی بازمی‌گردد.
* آیا شعر پس از انقلاب را می‌توان به دسته‌ها و دوره‌هایی تقسیم‌بندی کرد یا همگی در یک پیکره‌اند؟
ما باید شعر انقلاب را به سبک‌های جزیی‌تر تقسیم‌بندی کنیم. البته این یک بحث‌ کلی و مبنایی‌تر است. ما می‌توانیم سبک‌های مختلف را از یک منظر پیکره واحد بگیرم و از یک منظر متمایز. مثلا تقسیم‌بندی ادبیات کهن و ادبیات نو را قائل شویم. اما در عین حال با نگاه ریزتری در دل ادبیات کهن می‌توان به سبک‌های عراقی‌، هندی، خراسانی و... رسید.
حالا اگر یک مقدار زاویه دیدمان را تغییر دهیم و جزیی نگرانه‌تر بنگریم، می‌توانیم در دل همین سبک‌ها، سبک‌های فرعی‌تر دیگری ببینیم تا جایی که به سبک‌های فردی برسیم. مثلا سبک بیدل با سبک صائب دارای تمایزاتی است یا حتی سبک هندی داخل ایران تمایزاتی با سبک هندی در شبه قاره دارد؛ لذا هر موقع زاویه نگاهتان را تغییر دهید، می‌توانید از منظرهای مختلف ببینید.
بر همین اساس از یک زاویه کلان نگرتر می‌توانیم از شعر انقلاب اسلامی صحبت کنیم، اما در نگاه جزیی‌تر می‌توانیم به دهه‌ها و دوره‌های متفاوت تاریخی تقسیمش کنیم. در دل همین دوره‌ها می‌توانیم از گرایشهای دیگری اسم ببریم. همانا شعر انقلاب اسلامی یک دورۀ تاریخی صرف نیست. خرده جریان‌های دیگری را در خود دارد. می‌توانیم از شعر اعتراض، دفاع مقدس، مقاومت، شعر سیاسی ‌اجتماعی و... نام ببریم که همگی در دل شعر انقلاب می‌گنجد. حتی شعر عاشقانه انقلاب متمایز از عاشقانه‌های پیش از خودش است.
* جایگاه شعر اعتراضی در دفتر شعر انقلاب اسلامی کجاست؟
شعر اعتراض یکی از زیر شاخه‌های شعر انقلاب اسلامی است. اصلا هویت شعر انقلاب اسلامی وابسته به شعر اعتراض است. مهم‌ترین شاعران انقلاب اسلامی از شاعران اصلی شعر اعتراضند؛ مثل سید حسن حسینی، علیرضا قزوه، سلمان هراتی، محمد کاظم کاظمی و... خیلی از این شاعران دارای آثاری در زمینه شعر اعتراض هستند، اعتراض نسبت به آنچه عدول از ارزش‌های انقلاب اسلامی دانسته می‌شود، اعتراض به نادیده گرفته شدن هنجارها و ارزش‌ها یا انحرافاتی که در مسیر انقلاب می‌دیدند و خواستار بازگشت به مسیر انقلاب و آرمان‌ها بودند. در واقع این جریان، جریان مهمی در شعر انقلاب اسلامی بوده و همیشه هم زنده بوده است.
محمدرضا عبدالملکیان و محمد حسین جعفریان از جمله شاعران این جریانند. علی محمد مودب، علی داوودی، مهدی سیار، میلاد عرفان پور، آثار بسیاری در همین زمینه سروده‌اند. شعر انقلاب اسلامی بی‌تفاوت نیست. کُنشمند است. مستقل از دولت‌ها نسبت به آرمان‌هایی که دارد در جایی که می‌بیند انحرافاتی پیش آمده، واکنش نشان می‌دهد.
* چطور می‌توان با هنر شعر انقلاب اسلامی هم نقد داشت و هم ارزش‌ها را منتقل کرد و شناساند؟
اساسا انتقال ارزش‌ها و نگاه اعتراضی درهم پیچیده‌اند. نمی‌شود به چیزی اعتقاد داشت و از ضد آن رویگردان نبود. همیشه اثبات و نفی همراه است. شاعران انقلاب اسلامی در دفاع از ارزش‌ها و ایستادن پای آرمان‌هایی که به آنها باورمند بوده‌اند، اعتراض داشته‌اند به آنچه که در تقابل و تعارض با این باورها و ارزش‌ها بوده است. با بیان اعتراضی و انتقادی خود، بی‌ملاحظه‌، صریح، هنرمندانه، شاعرانه، دغدغه‌مند و دردمند از این ارزش‌ها سخن گفته‌اند و از این کژی‌ها انتقاد کرده‌اند. این دو رویکرد در هنر و در ادبیات انقلاب اسلامی در هم آمیخته و به هم پیوسته‌اند.
* جنبه‌های رمانتیک و غزل‌گونه در بستر شعر انقلاب چطور با آرمان‌گرایی‌های شاعر پیوند می‌خورد؟
اتفاقا به نکته خوبی ‌اشاره کردید و سؤال بسیارخوبی است، چرا که پاسخ به این سؤال می‌تواند بهتر ماهیت شعر انقلاب اسلامی را روشن کند. شعر انقلاب اسلامی شعری است که با جنبه‌های مختلف زندگی پیوند ناگسستنی دارد و سعی می‌کند به همه ساحت‌های زندگی توجه کند و تک بُعدی نباشد. مثل شعر و هنر کمونیستی فقط به جنبه‌های مبارزه و نبرد فکر نمی‌کند که زندگی و زیستن در این عالم را تقلیل داده به وجه مبارزاتی آن. شعر انقلاب، شعری نیست که خودش را فقط در سوگ سروده‌ها و ‌اشعار آیینی و سروده‌های حماسی محدود کرده باشد. فقط به این جنبه از زیست انسان معطوف نیست.  نه به شعر مبارزه تقلیل یافته و نه صرفا به بیان مواضع سیاسی می‌پردازد. شعر انقلاب اسلامی به همه جنبه‌های زندگی توجه دارد و همه موارد بالا را به انضمام جنبه‌های عاطفی و تغزلی در بر می‌گیرد.
این را در آثار همه شاعران شاخص شعر انقلاب اسلامی نظیر قیصر امین‌پور، سید حسن حسینی، سلمان هراتی، علیرضا قزوه و دیگران می‌بینید که هم دغدغه‌های اجتماعی دارند، هم به گذشته می‌نگرند و هم از عاشورا عبرت می‌گیرند و هم چشم به افق‌های روشن پیش رو دارند و منتظر موعودند. در مصایب اهل بیت (ع) سوگوارند و برای زندگی امروز حرف و نظر دارند، و در عین حال که به مبارزه فکر می‌کنند، از عواطف و احساسات خود نیز سخن می‌گویند. حتی برای نزدیکان، هم‌سنگر و گاه همسر خود شعر دارند؛ مثل‌اشعار قیصر امین پور برای همسرش که یکی از بهترین عاشقانه‌های ادبیات معاصر است.
* شخصیت زن ایرانی در آینه شعر انقلاب چطور تبلور می‌یابد؟
نگاه شعر انقلاب اسلامی به زن نگاهی انسانی و متعادل است. شعر انقلاب اسلامی زن را در جایگاه واقعی خودش می‌بیند. سعی می‌کند آن را همان‌طور که هست بپذیرد و باز‌نمایی کند، نه آن را نفی می‌کند و نه تحریف. در واقع به جنبه‌های زنانگی‌اش همان‌گونه که هست می‌پردازد. نمی‌خواهد او را رقیب مرد بداند و در جایگاه مرد بنشاند. نقش‌هایی را که برای مرد با توجه به فطرت انسانی و خلقت الهی در نظر گرفته شده به زن منتسب نمی‌کند و این دو را در یک رقابت نابرابر در شرایط نامساعد عرصه‌های اجتماعی قرار نمی‌دهد.
زن را در همان جایگاهی که هست، همان جایگاه لطیف و زنانه خودش به تصویر می‌کشد. زن در شعر انقلاب اسلامی حضوری جدی دارد، به ویژه در شعرهای دفاع مقدس و در شعرهای آرمان‌گرای انقلاب اسلامی. رقیبی برای مرد و در نزاع با جنس مخالف نیست. در همان موقعیتی که قرار دارد به عنوان همسر، مادر و خواهر به تصویر کشیده می‌شود. گاهی با موضوع دختران و مادران شهدا آثار ارزشمندی خلق شده‌اند و گاه آثاری را می‌بینیم که شاعرانشان زن بوده‌اند و گاهی هم مردان خودشان، عواطف و احساساتشان را در موقعیتی قرار داده‌اند که بتوانند نقش و جایگاه یک زن را درک کنند و متوجه عواطف و دغدغه‌ها و رنج‌ها و مسائل یک زن در اجتماع باشند.
آثاری داریم که از نگاه همسران شهدا به دفاع مقدس نگریسته شده و در این آثار از وفاداری، صبوری، همراهی آنها با مقوله جنگ و انقلاب، ایستادگی و مقاومتشان برای آرمان‌ها و ارزش‌های انقلاب با همان ابعاد زنانه خود نه با فکر و زبان یک مرد مبارز، سخن گفته‌اند. مثلا از صبری زینبی و فاطمی گفته‌اند که همسر یک جانباز یا دختر یک شهید و مبارز می‌تواند داشته باشد.
راجع به زنان عاشورایی، شخصیت‌های تاریخی، زنانی که منشا اثر بوده‌اند، حتی می‌توانم از کنگره‌ها و همایش‌های ادبی با موضوعاتی مشخص نام ببرم که در زمینه و بستری هنری پیش رفته و به یکی از زنان مهم تاریخ اختصاص یافته. در کل شعر انقلاب اسلامی از افراط و تفریط در مورد زن پرهیز کرده است و نگاه واقعی و متعادل به این موضوع داشته.
* شعر انقلاب اسلامی تا چه حد توانسته الگویی برای شاعران عدالت‌خواه و آزادیخواه جهان باشد؟
واقعیت این است که ما در این زمینه خوب عمل نکرده‌ایم. به دلایل مختلفی شعر انقلاب اسلامی نتوانسته گفت‌و‌گوی خوبی با شعر جهان داشته باشد.
شاید ویژگی‌های خاص زبانی و سنت ادبی که در زبان فارسی موجود است، کمتر امکان گفت‌و‌گو با زبان‌های دیگر را داشته است.
ما جغرافیای فرهنگی مشترکی با خیلی از کشورها داریم، اما درعین حال که با بسیاری از کشورهای خاورمیانه پیشینه تاریخی یکسانی داریم، هم زبان نیستیم. مردمان این کشورها با زبان فارسی تکلم نمی‌کنند. مثلا با دولت عثمانی و ترکیه امروز مراودات تاریخی و فرهنگی بسیاری داشتیم. گاهی رقیب بوده‌ایم و گاهی هم در تعامل می‌توانستیم بیش از این‌ها به مشترکات فرهنگی برسیم. الان آن بخش مردم ترکیه که با جریان مقاومت و با انقلاب اسلامی هم‌سو هستند با زبان فارسی گفت‌و‌گو نمی‌کنند. در عراق، یمن، لبنان و سوریه هم وضع به همین منوال است. زیرا ما با مردمان این کشورها زبان مشترک نداریم. ما در زمینۀ ترجمه هم نتوانسیم با برگرداندن آثارمان با آنها ارتباط بگیریم.
البته برگرداندن و ترجمه شعر وزن‌دار فارسی کار ساده‌ای نیست، خیلی از زیبا شناسی آن در ترجمه از بین می‌رود. البته شاعران بسیاری داشته‌ایم که در قالب‌های نسبتا ترجمه‌پذیرتری مثل شعر سپید هم فعال بوده‌اند. مثل کارهای طاهره صفارزاده، موسوی گرمارودی، سلمان هراتی و محمدعلی مودب. ولی اینجا هم در شناساندن آثارمان موفق نبوده‌ایم. الان کتاب جدید علی محمد مودب تحت عنوان «سِفر بمباران» کاملا قابل ترجمه است. اما کاری در این زمینه‌
نکرده‌ایم.
می‌توانستیم با شاعران انقلابی و آزاده سایر کشورها مراوده داشته باشیم. سفرهایی شکل بگیرد. گفت‌و‌گو و تعامل داشته باشیم. اگر بخشی از هزینه‌ها و بودجه‌های فرهنگی صرف این دیالوگ می‌شد، قسمت مهمی از خلآموجود رفع می‌شد.
البته تا حدودی، ولی نه در حد انتظار‌، تاثیراتی در داخل و خارج کشور داشته‌ایم. برای مثال بر شعر افغانستان بسیار تاثیرگذار بوده‌ایم. ابوطالب مظفری‌، ضیا قاسمی، محمد کاظم کاظمی، سید رضا محمدی و سید فضل‌الله قدسی از جمله شاعران افغانستانی هستند که با شاعران انقلاب گفت‌و‌گو داشته‌اند و بسیار از شعر انقلاب تاثیر پذیرفته‌اند. ما روی شعر تاجیک هم به واسطۀ سال‌ها حضور علی موسوی گرمارودی و علیرضا قزوه در آن کشور به عنوان رایزن فرهنگی و وابستۀ فرهنگی تاثیراتی داشته ایم. حتی گاهی می‌بینیم که در دیدارهای سالیانه شاعران با مقام معظم رهبری این دوستان حضور پیدا می‌کنند. اگر همین میزان ارتباط هم نبود، تاثیرگذاریمان در حد امروز هم نبود. نقش علیرضا قزوه در ارتباط با شاعران هند هم بسیار نقش مهم و اثرگذاری بوده است. اما در مجموع باید اعتراف کنیم که می‌توانستیم گام‌های پررنگ تری برای ارتباط گیری با شاعران مبارز و آزاده جهان برداریم.
* به نظر شما انتظار مخاطب امروز از شعر انقلاب نسبت به سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی چه تغییراتی دارد؟
انتظارات تفاوت دارد، چون مخاطب امروز به اقتضای تحولات و دگرگونی‌های روزگار با مخاطب سال‌های گذشته فرق کرده است.
آرمان‌ها باید همان‌های که بوده باشد و هست. ما هنوز هم به ارزش‌هایمان پایبندیم. همه آن چیزهایی که در سال 57 و قبل از آن ما را گردهم آورد و این هم‌صدایی و همراهی را شکل داد، آن افق مشترکی که در سپیده دَم انقلاب اسلامی پدیدار شد، هنوز هم پا برجاست و ما همچنان با قدرت حضور داریم. آن آرمان‌ها هنوز زنده‌اند؛ آرمان عدالت‌خواهی، آزادی، تن ندادن به ستم ستمگران، زیر بار حرف زور مستکبران نرفتن. هنوز ما به دنبال افق‌های روشن هستیم، و دلمان سرشار از میل به آزادی، عدالت، استقلال و حرکت به سمت جامعه‌ای مهدوی است.
جهت حرکت شعر انقلاب همانی است که در ابتدای انقلاب بود؛ ولی طبیعی است که اقتضائات فرهنگی و اجتماعی این دوره تفاوت‌هایی با دوره ابتدای پیروزی انقلاب داشته باشد. یک دوره به دنبال پیروزی نهضت و سرنگونی طاغوت بودیم، یک دوره به دنبال پیروزی در جنگ و در عرصه دفاع مقدس بوده‌ایم و شعر و هنر ما در جهت ایستادگی و پایداری در برابر دشمن داخلی و خارجی قرار داشته. دوره دیگری دوره سازندگی بود و از طرفی شعر انقلاب به انحرافاتی مثل ‌اشرافیگری و تجمل‌گرایی برخی دولتمردان معترض بود و در عین حال ارزش‌ها را یادآوری می‌کرد. دوره دیگری با تهاجم فرهنگی، تهدیدات بیگانگان و فشارهایی که آمریکا و هم‌پیمانانش به جامعه ایرانی وارد می‌کردند، مواجه شدیم. گاهی هم مثل فتنه 88 همه شاعران متعهد با تمام توان به میدان آمدند تا از آنچه که فکر می‌کردند درست است و حق است، دفاع کنند.
اما ما امروز با نوع دیگری از‌ اشرافیت و تحریف انقلاب اسلامی روبه‌روییم. ویژه‌خواری، رانت‌خواری، وا‌دادگی در برابر آمریکا ازجمله انحرافاتی هستند که به یک نوع خودباختگی و فراموش کردن ارزش‌ها منتج می‌شوند. امروز هم هنرمند متعهد در صف اول مبارزه ایستاده تا متذکر شود هر یک از ما چه وظیفه‌ای داریم؟ انقلابیون، از جمله هنرمندان متعهد همچنان در حال مبارزه‌اند و پویا و پُر تلاش و تپنده به پیش می‌روند.
* شما در آثار پژوهشی خود بیشتر به دنبال شناساندن کدام وجه پرشورتر شعر انقلاب هستید؟
کتاب سبک‌شناسی هنر اسلامی با نگاه تطبیقی شعر و نقاشی انقلاب اسلامی از بنده به چاپ رسیده است. من به دنبال جنبه‌های فرمی و شکلی هنر انقلاب اسلامی بوده‌ام. و به دنبال پاسخ به این سؤال که آیا ما می‌توانیم از یک سبک ویژه به نام سبک انقلاب اسلامی نام ببریم؟
در این اثر ویژگی‌های سبک‌شناختی هنر انقلاب اسلامی در هفت عنوان دسته‌بندی شده است که در کتاب مذکور به تفصیل آمده است. در واقع من در این اثر به دنبال تعیین خط و خطوط ویژگی‌های شکلی و صوری هنر انقلاب اسلامی از جمله شعر انقلاب بوده‌ام.
* آیا حمایت از شاعران متعهد انقلاب اسلامی سفارشی و حکومتی بوده یا به حق؟ در نگاه دیگری بازگو می‌شود حقی ادا نشده است، نظر شما چیست؟
این ادعا مسئله‌ای بوده که در مطبوعات بسیار به آن پرداخته شده و جو روشنفکری این بحث را پُتکی کرده بر سر شاعران متعهد. بر خلاف اسمش که خیلی ظاهر آشکاری دارد که به درد مناقشات ژورنالیستی می‌خورد باید دقیقا کاویده شود که اساسا شعر سفارشی چیست؟
جالب است که بیشترین حمایت‌ها از طریق حکومت اسلامی چه به صورت سفارش‌های مشخص، چه به صورت حمایت‌های بلاعوض و چه به صورت جوایز، از سمت بخش‌های فرهنگی و جشنواره‌های ادبی مختلف به هنرمندانی داده شده که ادعای عدم حمایت دارند. البته حمایت‌ها هیچگاه محدود به این‌ها هم نبوده. بازار هنر مناسباتی کاملا پیچیده و چند بُعدی دارد. باید بررسی شود که چطور جریان روشنفکری یک هژمونی می‌سازد؟ با جریان‌سازی و گفتمان‌سازی در جشنواره‌ها سیاست‌گذاری می‌کنند و از هنرمندان می‌خواهند چه کاری بسازند که جایزه بگیرند؟ در واقع با این کار خود به هنرمندان می‌گویند اگر می‌خواهید موفق و دیده شوید باید چه اثری را تدارک ببینید؟
البته بخشی هم طبیعت بازار هنر است که هر کس باور و اعتقاد خودش را داشته باشد و مورد حمایت هم قرار بگیرد. این به این معنا نیست که هر اثری که ازش تقدیر می‌شود، سفارشی باشد. برای مثال هنرمند ارجمند و بزرگی مثل میرباقری تاریخ‌ساز است. رسانه‌ها و مخاطبین هم همراهش هستند. هیچ وقت هم از اعتقاد خودش خارج نشده است. نمی‌شود گفت که میرباقری سفارشی‌ساز است.
اتفاقا هنر ریاکارانه آن است که هنرمند اثری خلق کند بدون اینکه به آن اعتقاد داشته باشد. برای جلب پول و حمایت. شاعری که هیچ‌گاه تجربه عاشقانه‌ای نداشته اما در شعر از عشق می‌گوید تا مخاطبان فضای مجازی را به خود جلب کند هنرش ریاکارانه است.
هنرمندی که دفاع مقدس را نمی‌شناسد و به آن باور ندارد، اما از جنگ می‌گوید تا حمایت‌هایی را به سوی آثارش جلب کند هنرمندی ریاکار است و نویسنده‌ای هم که اصلا نمی‌داند روشنفکری چیست و بویی از آن نبرده است، اما به طمع خوشآمد فلان جشنواره و فلان رسانه، به یک سری اداها و اطوارهای در می‌آویزد و تظاهر به  روشنفکری کند، در حقیقت دارد دورویی و ریاکاری می‌کند و کارش به این معنا هنر سفارشی غیرحقیقی و غیرصادقانه است.