نگاهی به کارنامه پرشکوه دستاوردهای فرهنگی انقلاب اسلامی- بخش پایانی
تجلی روح انسان متعهد با هنر انقلاب اسلامی
فاطمه نظرمحمدی
پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن ماه سال 57 سر منشا تحولات عظیمی در منطقه و جهان شده و تأثیرات شگرف بینالمللی را به دنبال داشته است. انقلابی که با تکیه بر ایمان و باورهای اسلامی و با شعار «نه شرقی، نه غربی» رژیم خود کامه شاه را سرنگون کرد و حاکمیت جمهوری اسلامی را در این سرزمین محقق ساخت. انقلاب اسلامی به عنوان یکی از مهمترین و عظیمترین رویدادهای قرن معاصر، دارای برکات و نتایج بسیار بزرگ و درخشانی در ایران و جهان بود که از جمله این نتایج عرصه فرهنگی آن است.
صدور انقلاب در منظر و اندیشه امام راحل(ره) و مقام معظم رهبری، صدور پیام و رسالت انقلاب اسلامی و انتقال ارزشهای معنوی و الهی به گوش جهانیان است که این امر در سایه زور و لشکرکشی انجام نمیشود، بلکه جهت نیل به این هدف باید کلیه امکانات و ابزارهای پیام رسانی، محتوای پیام، موقعیت زمان و مکان، نیازهای مخاطبان در مناطق مختلف دنیا مورد توجه و دقت قرار گیرد. انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی بود و به تعبیر شهید بهشتی «انقلاب ارزشها» محسوب میشود.
رسالت مهم انقلاب اسلامی
یکی از رسالتهای مهم انقلاب اسلامی در عرصه بینالملل، معرفی و احیا و گسترش تفکر و معارف اسلامی است. دشمنان و معاندان اسلام همواره میکوشند چهره اسلام را مخدوش سازند و حقایق را وارونه جلوه دهند. بر اثر پیروزی انقلاب اسلامی دین و دینداری در سراسر جهان احیا گردید و دین و معنویت به صحنه اجتماع بازگشت. اصلاح تفکر دینی و زدودن خرافات و بدعتها از چهره دین اسلام و پاسخگویی دینی به نیازهای فکری جامعه بشری از جمله اهداف اساسی انقلاب به شمار میرود.
امام خمینی(ره) در این زمینه میفرمایند: «ما موظفیم که اسلام را در همه جای دنیا معرفی کنیم. اسلام مظلوم است الآن در دنیا، غریب است در دنیا.»
«مقصد این است که اسلام، احکام اسلام، احکام جهانگیر اسلام زنده بشود و پیاده بشود و همه در رفاه باشند و همه آزاد باشند، همه مستقل باشند.» (سخنرانی در جمع پاسداران تهران، صحیفه امام،27/1/58، ج7، ص31)
رهبرمعظم انقلاب نیز با تأکید بر رعایت موقعیتها، ابزار و شیوههای ابلاغ پیام به دیگر کشورها تصریح میکنند که امروز در دنیا برای اثرگذاری کارها، پیدرپی تئوریهای فکری ساخته و پرداخته و القاء میشود، برای اینکه ذهنهای مخاطب، و آماج این حمله فکری و معنوی هستند، خاضع و قانع و تسلیم شوند، تا آنها بتوانند با امکان مادی و ثروتی که در اختیار دارند، به مقاصد خود برسند. ماییم و تفکر و معارف اسلامی، ماییم و پیام انقلاب اسلامی، ما باید بتوانیم اینها را درست به دنیا برسانیم... ما باید بتوانیم مفاهیم و معارف اسلامی و آنچه را که متعلق به ماست، بیان کنیم؛ البته باید با لحن و بیان روشنفکرانه و کاملا مترقی و با استفاده از واژگان متناسب با هر دوره و زمان باشد.»
یکی از برکات انقلاب اسلامی ایران تحکیم اخوت اسلامی و ایجاد و تقویت وحدت در میان مسلمانان بوده است. این انقلاب با طرح مجدد قرآن و با الهام از سیره شریف نبوی شالوده وحدت اسلامی، الگوی همبستگی و وحدت مسلمانان را پایه ریزی کرد.
انقلاب اسلامی با ارائه تصویری کارآمد از دین به عنوان پدیدهای معنوی و پویا توانست نقش آموزهها و اعتقادات دینی را به عنوان منبع معرفتی و راهنمای زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی به منصه ظهور برساند و توان دین را به عنوان پرچم معنوی مبارزه برای رفع استیلای بیگانگان، فراروی بشریت قرار دهد و با شاخصه دینباوری و آرمانخواهی، دین را به عنوان پدیدهای سیاسی و عنصری فرهنگی معرفی کند. پیروزی انقلاب اسلامی ایران به دلایل متعدد قدرتهای استکباری را به تکاپو واداشت، این انقلاب بیش از هر چیز نشان داد که یک ملت حتی با دست خالی میتواند منشاء تغییرات بزرگ حتی در معادلات و محاسبات قدرتهای جهانی شود. هرچند که آنها میکوشند حقیقت را زیر لفاظیها وادعاهای موهوم همچون اتهام دخالت ایران در منطقه و صدور انقلاب پنهان سازند.
آنها نمیخواهند به عجز خود اعتراف کنند، زیرا با کینهورزی، جنگ و تنگ نظری نتوانستند چیزی از ارزشهای انقلاب بکاهند. این شاخصها بیانگر قدرت نرم انقلاب اسلامی ایران است که توانسته است روحیه ایستادگی در برابر نظامهای سلطه را در میان ملتهای تحت ستم تقویت کند.
انقلاب اسلامی در مسیری که امام راحل ترسیم کرد، تحت هیچ شرایطی از ارزشها و آرمانهای خود با وجود همه فشارها و کارشکنیها، فاصله نگرفت؛ از این رو انقلاب اسلامی به نماد جریان حق طلبی در عرصه سیاسی و اجتماعی جهان تبدیل شد.
هنر برای مستضعفان قابل درک شد
مسعود صفرزاده یک پژوهشگر هنر اسلامی درباره شکوفایی هنر در ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، میگوید: «نگاهی به تاریخ نشان میدهد که انقلاب اسلامی درعصر رونق مکاتب دین ستیز و معنویت گریزی چون مارکسیسم و لیبرالیسم به پیروزی رسید و پیام نوینی از پیوند انسان و دین را به جهانیان عرضه کرد. توجه به تربیت و تعالی انسان و ایجاد زمینه و محیط مناسب برای رشد فضایل انسانی، اصلی بنیادین در تعالیم اسلامی است و هدف مهم آن برقراری نظام جمهوری اسلامی بوده است.»
او با بیان این که به همین دلیل اندیشههای پوچ گرایانه و شعارهایی چون «هنر برای هنر»، به حاشیه رانده شد و محبوبیتی برای جامعه و هنرمند انقلابی و مسلمان ایران نداشت، اظهار میکند: «درسالهای پرشور اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی، «هنر مردمی» که انتقال دهنده ارزشهای فرهنگی انقلاب بود، توصیه و تشویق میشد. «هنر مردمی»، اصطلاحی بود که در آن دوران جایگزین «هنر مدرنیستی» شد و سبکی آمیخته از رئالیسم و گاه اکسپرسیونیسم داشت. این هنر با موضوعاتی سیاسی و انقلابی برای ترویج و تبلیغ بن مایههای انقلابی تلاش میکرد و از سوی مردم عادی به ویژه طبقه مستضعف، قابل درک بود.»
این پژوهشگر معتقد است در این دوره همزمان با زدودن فرهنگ بیگانه، تقویت فرهنگ خودی نیز ضرورت غیر قابل انکاری یافت و تاثیرمطلوبی بر هنر ایران در آن سالها گذاشت.
متعهد شدن هنرمندان
به ترویج ارزشهای اخلاقی
جامعه اسلامی ایران پس از انقلاب اسلامی، سعی میکرد ارزشهای دینی و فرهنگی را بر هم منطبق کند. در این مسیر، فرهنگ عمومی مردم تغییرات اساسی کرد و موجب شد هنرهایی چون سینما و تئاتر و حتی هنرهای سنتی، به فرهنگ و ارزشهای دینی نزدیکتر شوند. یکی از دستاوردهای این نزدیک شدن، متعهد شدن هنرمندان به ترویج ارزشهای اخلاقی و اسلامی از طریق رسانه قدرتمند هنر بود. هنرمند ایرانی پس از احساس تعهدی که به جهان هستی یافت، مسئولیت خود در برابر انسانیت و جامعه بشری را نیز دریافت و تصویرگر هنری شد که عدالت، مهرورزی، ایثار، اخلاق و مضامین انسانی را در جامعه به نمایش میگذارد. هنرمند ایرانی به تدریج دریافت که التزام و تعهد موجود در این آثار، به ارزشهای هنری و ادبی آنها لطمهای نمیزند و الزاما اثر هنری را به پروپاگاندای تبلیغاتی تبدیل نمیکند. این مسئله پیشتر نیز در انقلابهای بزرگ دنیا دیده شده است. بهعنوان نمونه رستاخیز ادبی روسیه، موجب خلق شاهکارهای نویسندگانی چون تولستوی، داستایفسکی، گورکی و تورگینف شد که علاوهبر وجود ارزشهای غیرقابل انکار ادبی و هنری، التزام و پایبندیشان به دیدگاهی خاص و مشخص، سبب آن شد که نوعی از ادبیات متعهد پایهریزی شود.
در مورد ادبیات و هنر متعهدی که پس از انقلاب اسلامی متولد شد، باید این نکته را گفت که این هنر نه تنها بر جریان فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی تاثیر عمیق گذاشته، بلکه در گسترش فرهنگ مبارزات رهاییبخش در سراسر جهان موثر بوده و فرهنگ مبارزه با نظام سلطه در مکتب اسلام را به جهانیان معرفی کرده است.
به یقین میتوان گفت که ماندگاری بسیاری از ارزشها و هنجارهای انقلابی، مدیون پیوند عمیق میان هنر و انقلاب مردم مسلمان ایران است و اگر این ارتباط تنگاتنگ نبود، شاید تمام اضلاع و زوایای انقلاب به تصویر کشیده نمیشد و امکان ارائه آن به سایر ملتهای جهان به وجود نمیآمد. به همین دلیل امروز میتوان اذعان کرد که پیشرفت و اقتدار هنر و هنرمند ایرانی ، مدیون انقلاب اسلامی است و انقلاب اسلامی نیز در شرایط دشوار جهانی و تحریمها و هجوم تبلیغاتی دشمنان، از طریق اندیشه، قلم و دوربین هنرمندان خود توانسته است صدایش را به اقصی نقاط جهان برساند.
صبحی الجابی، پژوهشگر و نویسنده سوری درخصوص تأثیر و بازتاب جهانی فرهنگ و تمدن انقلاب اسلامی ایران اظهار میدارد: «انقلاب اسلامی فرهنگ و تمدن حقیقی را برای جهانیان به ارمغان آورد. این تمدن در تمام زمینههای سیاست، حقوق بشر و اخلاق، با فرهنگ و تمدن غرب تفاوت اساسی دارد. به هر حال، هرکس فرهنگ انقلاب اسلامی را الگوی خود قرار دهد حتما پیروز خواهد شد. طرح گفت وگوی تمدنها، نشانه حضور ایران در سطح جهانی و پاسخی به جنگ تمدنها است که صهیونیستها آن را در آمریکا مطرح کردند.»
وی میگوید: «پیروزی انقلاب اسلامی نشان داد که فرهنگ اسلامی، ریشههای عمیقی در درون ملت ایران دارد. در حقیقت این انقلاب برای تحقق و احیای دوباره اسلام در جامعه ایران آغاز شد و هدف اصلی آن، احیای فرهنگ معنوی اسلام بود. با مراجعه به آنچه انقلابیون و افرادی که در به وجود آوردن آن نقش مهمی داشتند، میتوان به این نکته مهم دست یافت. شهید باهنر در این خصوص مینویسد: «در انقلاب اسلامی ما، انقلاب فرهنگی مطرح است و اگر انقلاب اقتصادی و انقلاب سیاسی است بر بنیان انقلاب فرهنگی است، دین ریشه انقلاب را ما فرهنگی میدانیم.»
تجلی مضامینی چون آزادگی
حسین نادری، رئیس سازمان بسیج هنرمندان استان تهران میگوید: «طاغوت تئاتر را وسیلهای برای انحراف و به قهقرا بردن جامعه میدانست، اما امروز نظام اسلامی، تئاتر را به مثابه منبری برای رشد و تعالی و هدایت مردم میدانند.»
وی میافزاید: «در حوزه خوشنویسی باید گفت که خوشنویسی بعد از انقلاب رشد پیدا کرد و شکوفا شد، اوایل انقلاب استقبال بیشتری از این هنر میکردند و این هنر خدمت بزرگی هم به انقلاب با نوشتن پلاکاردها و دیوارنویسیها و نوشتن آیات و احادیث کرد، اما در دوران پهلوی حتی اجازه نمیدادند که یک هنرمند خوشنویس بتواند آثار خودش را در معرض دید اهالی هنر قرار دهد. در هنرهای تجسمی برخلاف دوران قبل از انقلاب اسلامی که مضامین غالب آثار، آلوده به بداخلاقی و افسردگی و بیهودگی بود، با پیروزی انقلاب، مضامین عالی دینی و ملی همچون؛ ازخود گذشتگی، شهادت، اتحاد، عدالت خواهی و آزادی و آزادگی تجلی یافت.»
نادری بااشاره به این که افزایش ۱۷ برابری تعداد نگارخانههای تجسمی کشور از ۳۰ نگارخانه به ۵۰۰ نگارخانه بعد از انقلاب است، عنوان میکند: «در حوزه موسیقی نیز موسیقی حماسی در دوران انقلاب، حکایت از همدلی و همراهی مردم داشت. در آن دوران نوع و سبک موسیقی مطرح نبود، بلکه ساختار دلی موسیقی و یکدلی و یکپارچه شدن مردم باهم در برابر رژیم طاغوت از اهمیت ویژهای برخوردار بود.»