ضرورت بازنویسی آثار کهن و ارزشمند برای کودکان و نوجوانان - بخش پایانی
درخشش گنجینه آثار کهن ادبی با قلم نویسندگان متعهد ایرانی
گروه گزارش
منابع غنی ادبیات که توسط سرآمدان ادبیات فارسی ایران خلق شدهاند، امروزه یکی از مهمترین ذخایر تولید آثار ادبی کودک و نوجوان هستند؛ علاوهبر آنها، پس از انقلاب شکوهمند اسلامی نیز آثار ارزشمند فراوانی در حوزه کودک و نوجوان خلق شدهاند که بازآفرینی این آثار میتواند جایگزینی برای آثار ترجمه غربی باشد که مغایر با ارزشهای دینی و ملی کودکان و نوجوانان ما هستند اما در دست آنها قرار گرفتهاند.
زبان فارسی، هویت ملی و فرهنگی و زبان تمدن و هنر دیرپای ایرانزمین است و اگرچه در دورههای مختلف تاریخی فراز و فرودهای زیادی را از سر گذرانده است، ولی با آثار بینظیرش در هنر و ادب، همواره درخشان و برجا مانده است. در بازنگری به این آثار همانگونه که دقت و توجه در بازنویسی یا بازآفرینی میتواند خالق آثار خوبی باشد؛ به همان اندازه هم بیدقتی و بیمسئولیتی در برابر آنها میتواند سبب کم رنگ شدن ارتباط نسل کودک و نوجوان امروز با آنها شود.
در این گزارش به بررسی نظرات برخی از نویسندگان کودک و نوجوان درباره بازنویسی این آثار برای کودکان و نوجوانان میپردازیم.
بازنویسی صحیح آثار
انتقال فرهنگ و عدم انقطاع نسلها
در دنیای کنونی که لالاییهای کودکانه دیگر به تاریخ پیوسته و قصه و افسانهها دیگر سینه به سینه نقل نمیشود نیازمندی به بازنویسی و برگردان آثار مکتوب کهن به شدت حس میشود.
جعفر توزنده جانی، نویسنده ادبیات کودک و نوجوان با اشاره به اهمیت در نظر گرفتن زمانه در بازنویسی آثار برای کودکان و نوجوانان میگوید: «نویسنده در بازنویسی متون کهن برای کودکان و نوجوانان، باید عصر و زمانه خودش را در نظر بگیرد و توجه داشته باشد که در بسیاری از افسانهها و حکایتها مسائلی مطرح شده که دیگر مناسب این عصر و زمانه نیست.»
وی در ادامه میافزاید: «قصهگویان و داستاننویسان گذشته داستان را از نگاه زمانه خودشان بیان کردهاند، خواهناخواه در بازنویسی متون گذشته، گزینشهایی لازم است که باید درست انجام شود و آنچه در داستانها و متون گذشته آورده شده باید مطابق جامعه امروز بازنویسی شود. امروزه مواجه هستیم با کودک و نوجوانی که داستانهای جدید را که شخصیتپردازی و طرح دارد خوانده، پس این نسل دیگر شکل ساده متون کهن را نمیپذیرد.»
این نویسنده بازنویسی آثار گذشتگان را نیاز جامعه امروز میداند و میگوید: «بازنویسی شکلهای مختلفی دارد و سادهترین شکل آن این است که زبان متن را به امروز برگردانیم تا بچههای امروز از اندیشه گذشتگان آگاه شوند.»
بازنویسی آثاری که حاوی پیام اسلام و انقلاب اسلامی برای کودک و نوجوان امروز است، یکی از مهمترین عناصر در انتقال فرهنگ ایرانی - اسلامی هستند.
توزنده جانی در ادامه با تاکید بر تاثیری که بازنویسی آثار کهن در انتقال فرهنگ هر جامعه دارد بیان میکند: «اگر فرهنگی از نسلی به نسل بعد منتقل نشود، این موضوع باعث انقطاع نسلها میشود.» و ضمن اشاره به اینکه ما همواره به بازآفرینی و بازنویسی احتیاج داریم، میافزاید: «گر ادبیات در کلانترین سطح خود هم قرار بگیرد، باز هم باید آثار ادبی بزرگ گذشته را بخوانیم و امکان ندارد اثر ادبیای پیدا کنید که ردپایی از گذشته در آن نباشد.»
توزندهجانی در پایان در پاسخ به این سؤال که دور شدن نسل امروز از آثار کهن چه آسیبهایی را میتواند در بر داشته باشد، میگوید: «این مسئله سبب جدایی کودک و نوجوان از هویت خودش میشود چرا که بسیاری از این حکایتها مسائلی است که به لحاظ جغرافیایی متناسب با سرزمین ماست. همچنین بسیاری از افسانهها و متون کهن از یک غنای زبانی برخوردار هستند؛ بافت و ساخت جملات متون گذشته ایجازی دارد که با کمترین کلمات حرف را منتقل کنند.»
قصهها و افسانهها در طول تاریخ از نسلی به نسل دیگر منتقل و به روز شدهاند. پس ما هم باید بتوانیم داستانها و افسانههای خود را به روز کنیم. برای مثال، مسئله بیآبی و تخریب محیط زیست، یکی از مشکلات بشر امروز است، و جالب اینکه اگر به اسطورهها مراجعه کنیم، میبینیم بیشتر جنگهایی که در ایران رخ داده بر سر آب و کمبود مراتع بوده است. یا با خواندن داستانهای شاهنامه درمییابیم بیشتر جنگهای ایران و توران بر سر آب بوده و ما میتوانیم همه این داستانها را دوباره روایت کنیم.
تلاش نویسندگان برای بازآفرینی قصههای قرآنی، پس از انقلاب
پس از انقلاب اسلامی و احیای باورهای مذهبی در جامعه اسلامی ایران در حوزه ادبیات کودک نیز کتابها و نشریههای متعددی پدید آمدند که دربرگیرنده آداب و احوال زندگی پیامبران وامامان معصوم علیهمالسلام بود.
صدها نفر نویسنده جوان که در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی رشد نموده اند، قلم به دست گرفته و مینویسند. کلاسهای داستان نویسی و نقد در جای جای میهن اسلامی برقرار است و پرورش استعدادهای جوان در سر لوحه کار بسیاری از نویسندگان با تجربه قرار دارد.
از نکات مثبتی که پس از انقلاب در حوزه ادبیات کودک و نوجوان به چشم میخورد؛ تلاش نویسندگان برای بازآفرینی قصههای قرآنی و داستانهای مذهبی است. به عبارت دیگر، برخی نویسندگان تلاش کردهاند تا با الهام گرفتن از قصههای مذهبی، یک داستان واقعگرا با نثر و زبان امروزی بیافرینند؛ کاری که پیش از این متداول نبود. به عنوان نمونه میتوان به داستان «گاو بنی اسرائیل» (نوشته ی علی آقا غفار) اشاره کرد.
این داستان با الهام از آیات 67 تا 71 سوره ی بقره که به ماجرای این گاو و تقاضاهای قوم بنی اسرائیل از حضرت موسی علیهالسلام و لجاجت آنهااشاره کرده، نوشته شده است. داستان «گاو بنی اسرائیل» یک قصه خوش ساخت و روان است که با شیوهای کاملا نو در قصههای قرآنی پرداخت شده است.
ضرورت تسلط کافی نویسندگان
در بازنویسی آثار
مریم جلالی، کارشناس و متخصص ادبیات کودک و نوجوان، بازنویسی متون کهن برای نوجوانان را نیازمند تسلط کافی بر متن میداند و میگوید: «نویسنده برای بازنویسی از ادبیات کهن، باید تسلط کافی به موضوع داشته باشد تا بتواند با ایجاد هماهنگی میان اثر ادبی کهن و تحولات اجتماعی، ارتباط مناسبی برقرار کند.»
وی همچنین میافزاید: «آثار ادبیات کهن، منابع بسیار مهم و جذابی هستند و اگر خوب تعریف شوند، با استقبال کودکان و نوجوانان روبرو خواهند شد. این بازنویسیها برای کودکان، زمینه آشنایی آنان با آثاری چون شاهنامه و دیگر متون ارزشمند کهن را فراهم میکند.»
جلالی در ادامه با بیان اینکه در اقتباس از متون کهن برای کودکان باید آثار ادبی که محتوای آنها آموزههای اخلاقی یا اجتماعی و علمی است مد نظر باشد، عنوان میکند: «با توجه به گروه سنی باید مخاطب مناسبسازی شده و در اختیار آنان قرار گیرد. در بازنویسی از متون کهن برای کودکان هم، بیشتر به کل یک متن و تدوین دوباره یک اثر اشاره میشود که باید بدون دخل و تصرف در درونمایه و محتوا صورت بگیرد و هدف آن متناسب کردن نوشته با گروه سنی کودک و نوجوان باشد. بازنویسی را بیشتر مربوط به تعدیل ساختار متون کهن میدانند، بهگونهای که کهنگی و دشواری زبان و سبک قدیم از آنها گرفته شود.»
وی در پایان بیان کرد: «آثار باز آفرینی آن دسته از آثاری هستند که از متون کهن الهام گرفته شده و دوباره توسط نویسنده خلق میشوند، اما در بازنویسی هرگاه درونمایه با رویکردی متفاوت نسبت به متن اصلی عرضه شود، به آن بازآفرینی گفته میشود. نویسنده برای بازنویسی از ادبیات کهن، باید تسلط کافی به موضوع داشته باشد تا بتواند با ایجاد هماهنگی میان اثر ادبی کهن و تحولات اجتماعی، ارتباط مناسبی برقرار کند.»
ادبیات كهن ایران، منبع پایانناپذیری است برای تولید محصولات فرهنگی متنوع برای همه گروههای سنی، اما چگونگی روایت نویسندگان از این منبع ماندگار هم مهم است.
مرحوم مهدی آذریزدی را شاید بتوان یكی از موفقترین نویسندههایی دانست كه در بازنویسی داستانهای كهن برای كودكان فعالیت میكرد. بازنویسی و البته سادهنویسی او از متونی چون كلیله و دمنه، مثنوی مولوی، سندبادنامه، قابوس نامه، شیخ عطار، مرزبان نامه در قالب مجموعه كتابهایی با عنوان «قصههای خوب، برای بچههای خوب» به گونهای بود كه میتوان آن آثار را در یك قالب و گونه ادبی مجزا بررسی كرد.
آنچه آذریزدی به رشته نگارش درآورد با پشتوانه متون كهن به قدری دارای ظرفیت است كه حتی میتوان كتابهای او را در بخشهایی از كتابهای درسی ردههای سنی نوجوانان گنجاند.
از سالهای پیش از انقلاب تاكنون بازنویسیهای او به عنوان موفقترین نمونه در این حوزه شناخته میشود. تسلط این نویسنده بر ادبیات كهن و بزرگترین قالبهای روایی مناسب برای بازنویسی حكایتهای منظوم و منثور از جمله دلایل موفقیت آثار اوست.
اهمیت وفاداری به گنجینهای از
حکمت، فلسفه و اندیشه
طاهره ایبد، نویسنده کودک و نوجوان، درباره بازنویسی آثار کهن برای کودکان و نوجوانان میگوید: «زبان در متون کهن فقط وسیله نقل و انتقال داستان و ماجرا و اتفاق نبوده و هر واژهای در همنشینی با دیگر واژهها مفهوم خاصی را القا میکند.»
وی سپس با اشاره به وجود صنایع ادبی در ساختار متون کهن میافزاید: «صنایع ادبی مختلف در جملات و روایت متون کهن پنهان شدهاند که میبینیم این آثار در بازنویسی ساده میشوند و ادبیات آنها از بین میرود و مفهوم را به کودک و نوجوان منتقل نمیکنند.»
ایبد با بیان اینکه باید به این نکته توجه داشت که ادبیات آثار کهن از ارزشهایی است که سبب تاثیرگذاری آنها میشود، میگوید: «مشاهده میکنیم وقتی این آثار خوانده میشوند، تاثیر خاصی بر مخاطب خصوصا نسل نوجوان دارند.»
این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در حالی که معرفی آثار کهن به کودکان و نوجوان را یک ضرورت میداند، بیان میکند: «اندیشههای عمیقی در لایههای مختلف متون کهن پنهان شده است که بازگو کردن آنها به زبانی که بچهها بتوانند درک و با آنها ارتباط برقرار کنند و همزمان اصل متن آسیبی نبیند به یک ضرورت تبدیل میشود.»
او سپس با تاکید بر اهمیت وفادار ماندن به محتوا و مضمون مورد نظر نویسنده اصلی در بازنویسی آثار کهن میگوید: «در ادبیات کهن گنجینهای از حکمت، فلسفه و اندیشه نهفته است؛ چیزی که در آثار نویسندگان امروز کمرنگ شده است و حتی بازنویسان هم در بازنویسی این آثار صرفا به روایت یک حادثه داستانی اکتفا میکنند؛ در حالی که اندیشههای انسانی و دینی در این آثار اهمیت بسیاری دارد.» این نویسنده همچنین میافزاید: «اینکه امروزه شاهدیم بیتوجهی به مسائل انسانی، شرافت و کرامت انسانی و دردها و رنجها دارد امری عادی میشود و هویت انسانی نوع بشر دارد زیر سؤال میرود و هر روز شاهد خشونت و پایمال کردن حقوق ملتها هستیم، نشان میدهد که تا چه حد در آثارمان پرداختن به مسائل و حقوق انسانی ضروری است و این در حالی است که توجه به انسان و انسانیت یکی از ارزشمندترین وجوه ادبیات کهن است که در بازنویسیها چندان به آن توجهی نمیشود.»
ما متون کهن فراوانی داریم اما کیفیت این آثار به توان بازنویس یا بازآفرین بستگی دارد و ما باید نیروهای جوانی را برای این کار تربیت کنیم، چرا که به بازآفرینی آثار کهن نیاز بسیاری داریم.