kayhan.ir

کد خبر: ۱۴۴۵۸۳
تاریخ انتشار : ۲۲ مهر ۱۳۹۷ - ۲۰:۵۷

تنگه ابوقریب؛ روایتی نو در سینمای دفاع مقدس

فرشاد رضایی‌دوست

فیلم سینمایی «تنگه ابوقریب» توانسته فروش نسبتا خوبی داشته باشد. اگر این فیلم را از نظر تکنیکی با دیگر آثار سینمایی در این حوزه مقایسه کنیم، یک پیشرفت محسوس به نظر می‌رسد.
سکانس اول به نحوی طراحی شده است که نشان‌دهنده آرامش قبل طوفان باشد و همچنین دوستانی را به تصویر می‌کشد در آرامش کامل در حال گذراندن زندگی روزمره خود هستند بدون اینکه بدانند چه اتفاقی قرار است رخ بدهد. در تنگه ابوقریب پسر نوجوانی که دوست دارد با رزمندگان به خط مقدم برود تا بتواند او هم سهمی در این پیروزی‌ها و جنگ‌ها داشته باشد را می‌بینیم که تمثالی از جامعه هدف است و می‌خواهد این حس را به مخاطبان داخل و خارج برساند که این جامعه جوان‌هایی دارد که با جان و دل می‌توانند از میهن خودشان دفاع کنند.
جلوه‌های بصری فیلم آنقدر زیبا و باورپذیر هستند که بیننده و مخاطب را با خود همراه می‌کند و باعث می‌شود در تمام طول فیلم مخاطب با حس کامل فیلم را دنبال کند. فیلمبرداری فیلم به نحوی است که ما را به وسط میدان جنگ می‌برد و با استفاده از تکنیک تحرک زیاد دوربین این حس را دوچندان می‌کند. در جشنواره فجر که معمولا به فیلم‌های غیرفجری تندیس سیمرغ بلورین را می‌دهند! و معمولا دولت وقت در انتخاب فیلم‌های برگزیده به خاطر وزیر ارشاد تاثیر مستقیم دارد و کاملا با جهت‌گیری خاصی جوایز توزیع می‌شود، داوران این جشنواره نتوانستند از این فیلم چشم‌پوشی کنند و تنگه ابوقریب بیشترین نامزدی را به دست آورد و البته بهترین فیلم جشنواره فجر شد. چیزی که حق این فیلم بود و به آن هم رسید. در این فیلم نباید از بازی تاثیرگذار جواد عزتی چشم‌پوشی کرد. کسی که با ایفای نقش بسیار دقیقش باعث شده مخاطب فیلم او را کاملا به عنوان یک فرمانده و رزمنده دلسوز باور کند. اینکه همیشه تاکید دارد مسئولیت پسر نوجوان با اوست و همیشه به دنبال این است از او به عنوان یک امانت محافظت کند. از قسمت‌های بسیار بارز و تاثیرگذار این فیلم می‌توان به آواره شدن مردم عادی در زمان جنگ که به واسطه وقوع آن رخ داد و  بچه‌های سردرگم و آشفته و مردمی که با هزاران درد و اندوه در حال ترک شهر خود هستند اشاره کرد که بسیار حس عجیبی را در دل مخاطب و بیننده به وجود می‌آورد.
از دیگر نکات مهم فیلم، سهیم بودن و درگیر کردن همه اقشار جامعه در جنگ است که نشان می‌دهد همه مردم در دوران دفاع مقدس نقش داشتند. سکانس تاثیرگذار این فیلم که شاید کمتر به آن توجه و دقت شده باشد سکانس پایانی است؛ جایی که تقریبا تمام نیروهای ایرانی شهید و یا مجروح شده‌اند و فقط آن پسر نوجوان مانده است و این حس را متبادر می‌کند که درست است تمام نیروها از بین رفته‌اند اما این راه همچنان ادامه دارد و این پرچم مقدس هیچ‌گاه روی زمین نمی‌ماند.
در تنگه ابوقریب سربازان از جنس افراد خیلی خاص و تافته جدا بافته نیستند بلکه سربازهایی از جنس بقیه مردم جامعه به نمایش درآمده‌اند. فیلم در نمایش خشونت جنگ هیچ ابایی از نشان دادن آنچه گلوله تفنگ و دوشکا و خمپاره و بمب و ترکش و فلز با بدن انسان می‌کند ندارد.فیلم برخلاف سبک رایج فیلم‌های دفاع مقدسی، فرصتی برای احساسی شدن فضا بر اثر شهید شدن و یا تیر خوردن رزمندگان ندارد و به پیش می‌رود. تانک‌ها منتظرند و در جنگ جایی برای حرافی و بی‌توجهی نیست. با این‌ شرایط امتیاز غالب فیلم در جاهایی است که درنگی می‌کند. وقتی رزمنده‌ها زیر باران گلوله از لحظاتی ساکت شدن استفاده می‌کنند و به یاد می‌آورند روز قبل همین زمان کجا بودند. وقتی در کمپرسی با ماشین‌هایی پر از تن‌های آش‌ولاش روبه‌رو هستند و با خود به این موضوع می‌اندیشند که آن جلو چه خبر است؟ فیلم ما را می‌برد تا ببینیم آن جلو چه خبر بود.
در پایان می‌توان گفت بهرام توکلی توانسته است با نمایش داستانی نزدیک به واقعیت، بعد از آثار خوبی مانند «ایستاده در غبار» و «ویلایی‌ها» و ... که هر کدام در یک موضوع خاص درخشیدند ادامه‌دهنده راه درخشان این روزهای سینمای دفاع مقدس باشد.