اخبار ویژه
نقش انکارناپذیر انگلیس در جنایت تروریستی اهواز
سفیر انگلیس درحالی نسبت به جنایت تروریستی در اهواز ابراز تاسف کرد که دولت متبوعش حامی و میزبان گروههای تروریستی نظیر الاحوازیه است.
به گزارش مشرق، پس از جنایت تروریستی روز شنبه در اهواز «رابرت مککر» سفیر انگلیس در تهران در حساب توئیتری خود نوشت: «یک حمله تکاندهنده تروریستی، این حمله هرجایی اتفاق بیفتد باید محکوم شود. تمامی تسلیت ما به خانوادههای قربانیان».
اما واکنش سفیر انگلیس مضحک است! ساعتی پس از این حادثه، سخنگوی گروهک تروریستی الاحوازیه به صورت مستقیم با شبکه ضدایرانی «ایران اینترنشنال» مصاحبه کرده و با وقاحت حمله تروریستی صبح شنبه به رژه نیروهای مسلح در اهواز را برعهده گرفت.
نکته قابل تامل اینجاست که مرکز شبکه خبری «ایران اینترنشنال» در لندن است.
در این زمینه «علی علیزاده» تحلیلگر مسائل سیاسی در صفحه شخصی خود در توئیتر نوشت: «کار تلویزیون ایران اینترنشنال در مشروع و توجیه کردن تروریسم الاحواز، براساس قوانین بریتانیا صراحتا تبلیغ تروریسم و همکاری با تروریسم و قابل مجازات است. سفارت ایران باید بلافاصله تلویزیون ایران اینترنشنال را به پلیس این کشور گزارش و سفیر بریتانیا در تهران باید احضار شود.»
یکی از فعالین فضای مجازی نیز در واکنش به اقدام این شبکه ضدایرانی مستقر در لندن نوشت: «تلویزیون ایران اینترنشنال به سرکرده تروریستهای الاحواز تریبون زنده داده! جالبه میگه آقای حُر خیلی خوش آمدید! تصور کن CNN تو 11 سپتامبر با بن لادن مصاحبه زنده میکرد و میگفت: آقای بن لادن خیلی خوش آمدید، چی شد برجها رو ترکوندی مشتی؟»
شبکه دولتی بیبیسی نیز از ساعات ابتدایی حادثه تروریستی در جایگاه روابط عمومی تروریستها، مشغول به فعالیت بود.
بیبیسی فارسی و تعدادی دیگر از رسانههای ضدایرانی در اقدامی سخیف در توصیف «حمله تروریستی» اهواز به عبارت «حمله» اکتفا کردند!
بیبیسی پا را فراتر گذاشته و به تطهیر این گروهک تروریستی نیز پرداخت. بیبیسی فارسی در خبری به نقل از سخنگوی گروهک تروریستی الاحوازیه نوشت: «... جزئی از استراتژی ماست که شهروندان عادی هیچوقت هدف قرار نمیگیرند»!
سفیر انگلیس در پیامی مشمئزکننده حمله تروریستی در اهواز را محکوم کرده است. این درحالی است که گروهک تروریستی موسوم به الاحوازیه آشکارا در لندن فعالیت دارد و با برگزاری نشستها و جلسات مختلف حملات و فتنهگریهای خود را طراحی میکند بدون اینکه با منع قانونی روبرو شود.
گروهک الاحوازیه را میتوان در امتداد جریان تجزیهطلب «شیخ خزعل» (1315-1242) دانست که از انگلیس نشان شوالیه امپراتوری بریتانیا را دریافت کرد. به طوری که «عبدالحمید الخزعل» نوه شیخ خزعل درکنفرانس گروهک الاحوازیه در ژانویه 2017 در قاهره شرکت کرد.
لازم به ذکر است که اعضای هسته اولیه گروهک تروریستی الاحواز سالها پیش با «جک استراو» وزیر خارجه پیشین انگلیس ملاقات داشتند.
ارتباط استعفای وزیر صنعت با زمزمه معرفی وی به عنوان وزیر کار
یک نماینده حامی دولت در مجلس میگوید وزیر صنعت، به دلیل پیشنهاد حضور در وزارت کار، از سمت خود استعفا داده است.
در حالیکه «انتخاب» ساعتی پیش پشت پرده استعفای وزیر صنعت را معرفی وی به عنوان وزیر کار دانسته بود، نماینده مردم رشت گفت: شریعتمداری به دلیل پیشنهاد حضور در وزارت کار از سمت خود استعفا داد.
غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی در گفتوگو با خبرنگاران جوان، گفت: ظاهرا به محمد شریعتمداری پیشنهاد حضور در یک وزارتخانه دیگر را دادهاند اما قبول نکرده و خواسته تا در وزارت صمت باقی بماند.
وی ادامه داد: اما به شریعتمداری اعلام شده که دیگر نمیخواهند از حضور وی در این وزارتخانه استفاده کنند، لذا وی استعفا داد.
ایمنآبادی تاکید کرد: روحانی با حضور شریعتمداری در وزارت صنعت و معدن موافق نبوده زیرا در زمان وزارت وی در ثبت خودروها تخلفی ناشی از سهلانگاری انجام شده است و این موضوع به دلیل قصور وزیر بوده است.
نماینده مردم رشت در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه شنیده شده که رئیسجمهور میخواهد شریعتمداری را به عنوان وزیر کار به مجلس معرفی کند، گفت: احتمالا به این صورت بوده است و روحانی میخواسته وی را به این وزارتخانه جابهجا کند که با مخالفت شریعتمداری مواجه شده و وزیر صنعت هم از سمت خود استعفا داده است.
در همین حال سایت انتخاب نزدیک به دولت نوشت: اخبار رسیده حکایت از آن دارد که قرار است او از وزارت صنعت استعفا داده و از زیر بار انتقادات فراوان نمایندگان و افکار عمومی رها شده و سپس به عنوان وزیر پیشنهادی کار به پارلمان معرفی شود.
برخی منابع نیز به «انتخاب» گفتهاند که حتی روحانی پس از بازگشت از نیویورک، شریعتمداری را به مجلس معرفی خواهد کرد. خبری که برخی منابع دیگر نیز آن را تایید کردهاند. حال باید دید در صورت معرفی او به عنوان وزیر پیشنهادی کار، آیا نمایندگان مجلس با چنین فردی که عملکرد پرانتقاد او در حوزه صنعت در یک سال و نیم گذشته باعث شده بود تا خود آنها آماده استیضاحش شوند، برای وزارت کار اعتماد خواهند کرد؟
دولت همچنان بدون سخنگو /وزرا نیز پاسخگو نیستند!
یک روزنامه حامی دولت نوشت: دولت نهتنها سخنگو ندارد بلکه وزرا نیز با خبرنگاران مواجه نمیشوند.
روزنامه اعتماد مینویسد: دولتي كه با شعار تدبير و اميد پيروز شد، اين روزها بيش از گذشته تحت فشار قرار دارد. خروج آمريكا از برجام نقطه آغاز بحران بود و در پي آن، نوسانات ارزي و عدم تعادل در بازار عرضه و تقاضا درخصوص برخي كالاها روزهاي سختي را براي توليد ايجاد كرده است. در كنار تمامي اين موارد مي توان به كنار گذاشتن وزراي اقتصاد و كار توسط نمايندگان مجلس اشاره كرد. اما اين دو وزارتخانه تنها صندليهاي خالي در دولت نيست. بيش از دو ماه از استعفاي محمدباقر نوبخت سخنگوي دولت ميگذرد اما همچنان خبري از جايگزين او منتشر نشده و اين در حالي است كه شايد يكي از مهمترين پستهاي موجود در دولت همين سخنگويي است، زيرا دولت با استفاده از پتانسيل يك سخنگوي قوي ميتواند به سؤالات افكار عمومي پاسخ داده و كمي اوضاع را كنترل كند. يكي از جديترين انتقاداتي كه به حسن روحاني رئيسجمهور وارد مي شود آن است كه بسياري معتقدند رييسجمهور با مردم صحبت نميكند و همين موجب احساس ياس در بدنه جامعه شده است.
اما اين نقد امروز نه تنها به رئيسجمهور بلكه به دولت وارد است زيرا ظاهرا دولت هم قصد رودررويي با خبرنگاران و سؤالات را ندارد و اين اتفاق شائبه علاقهمندي دولت به دوري از رسانهها را تقويت كرده است. در طول اين دو ماه تقريبا هفتهاي نبوده است كه خبري از انتصاب سخنگو در روزهاي آتي شنيده نشود اما اين وعده تنها سرابي است براي آنكه خبرنگاران هر هفته در حياط دولت چند روزي مشغول گمانهزني افراد منتخب احتمالي شوند. آخرين اظهارنظر درباره انتخاب سخنگوي جديد دولت از زبان محمود واعظي رئيس دفتر رئيسجمهور در تاريخ 14 شهريور مطرح شد. واعظي در جمع خبرنگاران در پاسخ به سؤالي در اين باره گفت: سخنگو به زودي مشخص ميشود. دو الي سه نفر در ذهن آقاي رئيسجمهور هستند زيرا نميتوان سخنگو را تا انتهاي دولت عوض كرد. امروز نزديك به دو هفته از اظهارات محمود واعظي ميگذرد اما همچنان خبري از انتصاب سخنگو مخابره نشده است. در شرايط كنوني دولت نياز دارد با مردم سخن گفته و وضعيت را در حوزههاي مختلف تشريح كند تا با چالش اعتماد عمومي روبهرو نشود. عدم حضور و پاسخگويي دولت در رسانهها با توجه به وضعيت فعلي كشور بيش از حد طولاني شده و رئيسجمهور هرچه زودتر بايد فاصله ايجاد شده دولت با رسانهها را كاهش دهد.
معمای همچنان حل نشده /عدم عرضه ارزهای صادراتی در بازار
رئیس شرکت ملی پتروشیمی تاخیر سودجویان شرکتهای پتروشیمی در عرضه ارز صادراتی در سامانه نیما را انکار کرد. این سودجویی و فرصتطلبی مورد اعتراض تند رئیسجمهور قرار گرفته بود.
رضا نوروززاده معاون وزیر نفت در امور پتروشیمی، با رد سخنان روحانی به روزنامه اعتماد گفت: شایعاتی علیه پتروشیمیها هست که به مردم هم منتقل شده؛ یعنی هر وقت که جایی کسری پدید میآید، عدهای فکر میکنند باید کشیدهای هم در گوش پتروشیمیها زد. اما باید به آمار توجه کرد.
صادرات غیرنفتی طبق آمار سال گذشته، 48 میلیارد دلار است. از این مقدار، 12 میلیارد دلار مربوط به صادرات پتروشیمی است! حتی فرآوردههای الپیجی مجتمعهای گازی که درآمد 7-8 میلیارد دلاری دارد هم به ما ارتباطی ندارد. به این ترتیب میتوان حساب کرد که تنها 25 درصد از ارز صادراتی وارده به نیما باید از سوی پتروشیمیها باشد. این درحالی است که هماکنون بیشتر از 85 درصد ارزهای عرضه شده در نیما مربوط به پتروشیمیهاست.
وی با بیان اینکه اطلاعات خود را دراختیار جهانگیری قرار دادیم و ایشان هم تشکر کردند، میافزاید: ما نمیتوانیم اطلاعات ریزشرکتها را بدهیم، اما به عنوان دولت میگوییم هفتهای 220 میلیون دلار ازطریق پتروشیمیها وارد نیما میشود. در ضمن، صادرات در روز، هفته و ماه افتوخیر دارد.
یادآور میشود رئیسجمهور 17 شهریورماه در جشنواره ملی شهید رجایی گفت: «بخشی از التهاب در بازار ارز خارجی است، اما من به عنوان رئیس دولت اعلام میکنم که بخشی از التهابات داخلی است یعنی صادرکنندهای دولتی و خصولتی ارز صادراتی را که باید امروز در اختیار سامانه نیما قرار دهد، صبر میکند 48 ساعت دیرتر میدهد و این کار خیانت به کشور است. من دیروز به یکی از مسئولین گفتم اگر کسی این کار را کرد قدم اول عزل و قدم دوم معرفی به دادگاه باشد.»
روحانی با بیان اینکه ایران سالانه 40 میلیارد دلار صادرات غیرنفتی دارد، اظهار داشت: امروز حدود 6 ماه از سال گذشته است و باید 20 میلیارد دلار ارز صادراتی به بانک مرکزی و سامانه نیما تحویل میشد.
وی با بیان اینکه نمیخواهد اعلام کند که چه مقدار ارز صادراتی از ابتدای امسال تاکنون تحویل سامانه نیما و بانک مرکزی شده است، افزود: چه قدر ارز حاصل از صادرات باقی مانده؟ چه کسی مسئول است؟ این را هم به گردن آمریکا و رژیم صهیونیستی بگذاریم؟
با اظهارات نوروززاده اکنون باید بررسی شود کدام شرکتهای دولتی دیگر، ضمن تاخیر در ارائه ارز حاصل از صادرات، اقدام به سودجویی و رانتخواری در این زمینه میکنند.
میشود مردم را امیدوار کرد اگر دولت و اصلاحطلبان بگذارند
منحصر کردن دولت به وزارت خارجه و ناامید شدن از عملکرد این وزارت، مسیر دولت و مدعیان اصلاحطلبی بوده است. با این رویکرد مردم را ناامید کردهاند و البته میگویند مردم را ناامید نکنید!
روزنامه وطن امروز در یادداشتی نوشت: رئیسجمهور میگوید: «امروز معروفی بالاتر از امید دادن به مردم در مسیر استقامت و منکری بیشتر از ایجاد هراس و اضطراب در دل مردم آن هم به طور نابجا و غلط وجود ندارد... اگر ایستادگی کرده و به مردم روحیه بدهیم، هزینه ملت را کاهش دادهایم اما اگر ترس، هراس و ناامیدی ایجاد کنیم، هزینه ملت را بالا بردهایم و چه کاری ضدانقلابیتر از این که ما در صفحه اول روزنامهها، سایتها و خبرگزاریها و رسانههای خود، در دل مردم هراس ایجاد کنیم».
در مقابل، عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب گفته است: «دولتی که نزدیک به ۲ ماه بدون سخنگو است و چند وزارتخانه آن با سرپرست اداره میشود، دولتی که در شرایط حساس کنونی سفیرش در کشور مهمی چون چین مشخص نیست، مردم به چه چیزی باید امیدوار باشند؟»
در میانه این دو اظهارنظر اما حق را باید به کدام یک داد؟ به نظر میرسد گشت زدن در تاریخ، بهترین راه برای یافتن پاسخ این سوال باشد. همین آقای عبدی، فروردین ماه ۹۶ در ویژهنامه نوروزی روزنامه دولتی ایران، با نگارش یادداشتی مفصل، در اشاره به برجام مینویسد: «در مجموع اگر این دولت همین یک دستاورد را در کارنامه خودش داشت، باز هم به آن نمره قبولی تعلق میگرفت!» این یعنی طبق منطق مضحک جناب عبدی و دوستانش، حالا هم دیگر هیچ اعتراضی درباره عملکرد دیگر وزارتخانههای دولت، نباید منطقی و پذیرفته باشد، چرا که قبول یا رد دولت، تنها در گرو وزارت امور خارجه بوده است!
از نظر این افراد تا همین دیروز، تمام دولت منحصر در برجام بود و از طرفی، حالا هم که در روزنامههایشان میگویند دولت در مساله بر هم خوردن برجام تقصیری نداشت. پس دیگر جای چه گلایهای میماند؟ عبدی در ادامه همان یادداشت نوشته است: «دومین دستاورد مهم دولت را در جلوگیری از تورم میدانم، البته خارج کردن اقتصاد از رکود ویرانگر دولت پیش نیز گام مهمی بود! و امیدوارم رشد اقتصادی سال گذشته و افزایش اشتغال آن در سالهای آینده نیز ادامه یابد». واقعیت اما این است که اگر با عینک معیوب امثال عبدی به مسائل ملی نگاه نکنیم، نه آنوقت خوشدلانه از انعقاد برجام ذوق میکنیم و نه حالا در ۱۸۰ درجه آنطرفتر(!) اساسا منکر وجود هر گونه امید خواهیم شد. نخستین روزنه برای دیدن امید اما همین است که ما تمام موفقیت و شکست خود را پای وزارت امور خارجه ننویسیم.
باد کردن وزارت امور خارجه و دادن وزنی بیش از واقعیتش به آن، میتواند ما، جناب آقای عبدی، رئیسجمهور و جامعه را ولو به فاصله کوتاهی، دچار همین مواضع پارادوکسیکال کند. تعویض یکباره درس کربلا از مذاکره به مقاومت و ایستادگی نیز از عوارض همین باد کردنهاست! نقاط امید واقعی و غیرواقعی اما در شرایط حاضر چیست؟ اگر از همین گذشته نزدیک درس گرفته باشیم، میدانیم اولا نقاط امید بسیار زیاد است و ثانیا این نقاط امید به هیچوجه در جیب اروپا و دموکراتهای آمریکا نیست.
تحریمها به کنار، ولیکن اقدامات سراسر اشتباه دولت در بازار ارز ما را شوکه کرد! هدایت نقدینگی عظیم موجود در کشور به سمت صنایع کوچک و متوسط- که معمولا کاربر هستند تا سرمایهبر و اشتغال بیشتری ایجاد میکنند - تزریق بخشی از این نقدینگی به حوزه صنایع پاییندستی نفت و گاز، کم کردن خیر عباس آخوندی از سر وزارت راه و هدایت بخشی از نقدینگی کشور به حوزه مسکن، برنامهریزی منسجم برای در اختیار گرفتن بازار کشورهای منطقه در صنایع مختلف و انعقاد پیمانهای پولی دوجانبه با کشورهای متعدد، همه راهکارهای دمدستی و ممکنی هستند که میتواند اقتصاد ما را به فاصله کوتاهی تکان دهد تا بالاخره از آن رکودی که عباس عبدی در یادداشت سال ۹۶ ما را از آن خارج کرده بود، واقعا خارج شویم!
تمام این امیدها اما میتواند با منحصر کردن نمره قبولی دولت در عملکرد محمدجواد ظریف، تبدیل به یأس شود. همان کاری که رسانههای اصلاحطلب این روزها بشدت در حال انجام آن هستند!