نسبت عقل و نقل با شریعت
از نظر اسلام عقل از جایگاه و اهمیت بسیاری برخوردار است؛ زیرا چراغ راه باطنی و همراه همیشگی آدمی است. انسان با چراغ عقل میتواند حق و باطل و نیز خوب و بد را ببیند و نسبت به حسن و قبح شناخت پیدا کند.
البته این هرگز به این معنا نیست که عقل همانند خداوند، شارع است و حکم مولوی دارد، بلکه اصولا عقل حکم به معنای حق قانونگذاری ندارد؛ چنانکه نقل نیز این گونه است. عقل و نقل دو چراغ باطنی و ظاهری برای انسان است. انسان همان طوری که با مراجعه به نصوص و نقل معتبر، نسبت به حکم الهی شناخت و معرفت پیدا میکند، با مراجعه به چراغ عقل نیزنسبت به حکم الهی شناخت مییابد. بنابراین عقل و نقل دو راه برای شناخت حکم الهی است نه اینکه عقل یا نقل حکم میکند که چه بکنیم و چه نکنیم.
بر این اساس، اینکه گفته میشود: «کُلُّ ما حَکَمَ بِهِ الْعَقْلُ حَکَمَ بِهِ الشّرع» و «کُلُّ ما حَکَمَ بِهِ الشّرع حَکَمَ بِهِ الْعَقْلُ » یعنی هر آنچه را عقل بدان حکم کرد شریعت نیز به آن حکم کرد یا هر چیزی را که شریعت به آن حکم کند عقل نیز بدان حکم میکند، مبنایی ندارد؛ زیرا از عقل و نقل حکم صادر نمیشود، بلکه آن کسی که حکم میکند شارع یعنی خداوند است.(یوسف، آیات 40 و 67)
بنابراین، این جمله باید این گونه تصحیح و اصلاح شود: «کُلُّ ما حَکَمَ بِهِ الْعَقْلُ حَکَمَ بِهِ النقل و بالعکس؛ هر چه را عقل بدان حکم کرد نقل معتبر نیز بدان حکم میکند و بر عکس».
به سخن دیگر، مراد از «کُلُّ ما حَکَمَ بِهِ الْعَقْل» یعنی « کُلُّ ما إنکشف بالعقل، یَنکشفُ بِالنقل» و«کلّ مَا انکَشف بِالنقل، یَنکشفُ بِالعقل» است. یعنی هر چیزی که با عقل کشف میشود با نقل معتبر نیز آشکار میشود و هر چیزی که با نقل کشف شده با عقل نیز منکشف میشود. از همین رو حضرت امام موسی کاظم(ع) میفرماید: «إِنَّ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حُجَّتَیْنِ حجة ظاهرة وحجة باطنة، فأما الظاهرة فالرسل والأنبیاء والأئمة - علیهمالسلام -، وأما الباطنة فالعقول، برای خداوند دو حجت ظاهری و باطنی است؛ اما ظاهری همانا فرستادگان و پیامبران و امامان علیهمالسلام هستند و اما حجت باطنی همانا عقول مردمان است»(کلینی، کافی، ج 1، ص 16)؛ یعنی دو چراغ روشنگر است که در حوزه معرفتی به انسان شناخت نسبت به حق و باطل و خوب و بد میدهد. به این معنا که اگر خداوند میفرماید: لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ، تا بعد از ارسال پیامبران، حجتی برای مردم بر خدا باقی نماند، (و بر همه اتمام حجت شود؛) (نساء، آیه 165) با وجود عقل مردم دیگر بهانهای نخواهند داشت که ما حق و باطل و خوب و بد را نمیشناختیم و نمیدانستیم تا بر اساس آن عمل کنیم؛ زیرا پس از حجت نقلی و عقلی ، دیگر جایی برای اما و اگر و بهانهجویی نیست.