kayhan.ir

کد خبر: ۱۴۰۹۹۲
تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۹:۴۷

راهزنان فرهنگ و هویت (2 )



  علیرضا چخماقی
در ادامه مطلب پیشین، ضروری است خلاصه‌ای از سطر‌های انتهایی آن را، جهت یادآوری تکرار کنیم :
دزدان فرهنگی، نه در شب تاریک، که در روز روشن و نه با سلاح سرد و گرم، که با زبان چرب و نرم، نه از دیوار خانه، که از در منزل و محل کار ، وارد حریم ما می‌شوند. آراسته و رنگین و حق به جانب به نظر می‌رسند و زهر کشنده خود را در پوششی زیبا و خوشرنگ به کام ما می‌ریزند. آنان از مجاری آزاد و گذرگاه‌های به ظاهر قانونی، محدودۀ ما را ‌اشغال می‌کنند و اسامی آشنا و قابل قبول و بلکه زیبایی هم دارند؛ گاهی به اسم مطبوعات و گاهی به شکل رسانه‌های دیداری - شنیداری و گاه نیز در قالب فضاهای مجازی ، ظاهر می‌شوند.
  دزدان فرهنگ و هویت، در دو نمونۀ داخلی و خارجی فعالیت می‌کنند و البته نوع داخلی آن، به لحاظ مزدوری برای دشمنان و جاده صاف کردن برای ایشان، خطرناک‌تر از نوع خارجی و به همین میزان هم، منفورتر است.
  اکنون در ادامۀ مطلب، باید اضافه کنیم عوامل خدمتگزار دشمن که ظاهرا خودی می‌نمایند، علاوه‌بر وسایل ارتباط جمعی، در همه جا خصوصا مراکز فرهنگی و آموزشی حضوری گسترده دارند و این حضور، به ویژه در دانشگاه‌ها، به لحاظ وسعت میدان عمل آن، برای تأثیرگذاری روی جوانان ، پررنگ‌تر و فعال‌تر است.
  اگر چه فعالیت‌های مخرب عده معدودی که متأسفانه عنوان استادی را هم یدک می‌کشند، به لحاظ در اقلیت محض بودن و میزان تأثیر غیرمؤثرشان بر افکار دانشجویان روشن و آگاه، هیچگاه نتوانسته است و نمی‌تواند آنان را به مقصودغایی و هدف نهایی که در سر دارند برساند، اما با وجود این، عاقلانه و عادلانه هم نیست که به آسیب‌های حاصل از یکه تازی آنان در دراز مدت بی‌توجهی شود.
عرصۀ دیگری که در دو دهۀ اخیر و به ویژه این سال‌ها، بخش قابل توجهی از آن به میدان تبلیغات و دروغ پراکنی و پخش شایعات تبدیل شده، گستره نامحدود فضای موسوم به مجازی است که به رغم فایده‌ها و امتیازات مثبتی که دارد و بسیاری از استفاده کنندگان ، به طرز معقول و مفیدی از آن بهره‌برداری می‌کنند؛ اما درعین حال این را هم باید توجه داشت که گروهی از افراد ساده اندیش و بی‌خبر یا جاهل، در مواجهه با امکانات فضای مجازی، نه تنها بهره و نصیبی عایدشان نمی‌شود ، بلکه براثر یک یا دو و یا هر سه عامل (ساده اندیشی ، بی‌خبری و جهالت ) به کاربران و مستخدمان بی‌جیره و مواجب سایت‌هایی با محتوای مسموم‌کننده تبدیل می‌شوند بی‌آنکه خود بدانند در اسارت دشمنند و در خدمت وی. سوای دو گروهی که گفته شد، گروه سومی هم هستند که در آلودن فضای مجازی، نقش اصلی را دارند و بی‌هیچ شک و شبهه‌ای، در پیاده کردن خواسته‌های دشمنان طبق فرمول و نقشۀ آنان عمل می‌کنند.
 گروه اخیر، نه حرمت دین را دارند و نه هوای وطن را، نه انسانیت برایشان مهم است و نه از نوکری برای دشمن شرم دارند، غرق شهوتند و حرص دنیا و کلام چرکین و سخیف آنها، آمیخته با دشنام و ناسزاگویی است در قالب رکیک ‌ترین الفاظ و وقیح‌ترین عبارات ... یعنی دقیقا درس آموخته و مقلد بعضی از شبکه‌های ماهواره ای‌اند و برخی از نویسندگان فراری از کشور که عفت کلام را بوسیده وکنار گذاشته‌اند و وقاحت وهرزه نگاری برایشان امری عادی است.
اکنون شاید این پرسش برای عده‌ای پیش بیاید که فرهنگ جامعه را چگونه می‌توان از وجود چنین زوائدی پیراست؟... اگر چه چنین پرسشی می‌تواند پاسخ‌های چندگانه‌ای داشته باشد ، اما فارغ از چگونگی پاسخ‌ها، لازمۀ موفقیت در عمل، برای دفع این گونه آفاتی که زیربنای فرهنگی جامعه را موریانه وار می‌پوسانند و به تدریج از استحکام آن می‌کاهند؛ این است که هر ایده و عملی در رهگذر مبارزه با چنین دشمنانی، لازم است حول محور مشترک عشق به دین و میهن و دفاع از انقلاب اسلامی که در برگیرندۀ فرهنگ و هویت اسلامی - ایرانی ماست ، بگردد و بر مبنای گفتۀ حکیمانۀ «چون که صد آید ، نود هم پیش ماست» به این باور برسیم که اگر واقعا از ته دل و از عمق جان، به دفاع از انقلاب اسلامی اقدام کنیم، آن گاه، بسیاری از امور دیگر هم (نظیر معضلات اجتماعی و مشکلات اقتصادی) که شاید در بدو امر، ارتباط مستقیمی با دفاع از اصل انقلاب نداشته باشند؛ به تدریج در جهت تحلیل رفتن و در مسیر به سامان رسیدن، قرار خواهند گرفت.
البته چنین چیزی، یعنی از دل و جان دفاع کردن از انقلاب با پسوند اسلامی و مبتنی بر اهداف والای آن، نه پنداری خوش خیالانه است و نه کاری خرد و آسان و نه امری سهل‌الوصول و سریع الاجابه... این کار در درجه نخست عشق می‌خواهد و عقل، تا ثمره آن به بار نشیند و کام‌ها را شیرین کند... لازمۀ آن توجه دقیق و همه‌جانبه به امور فرهنگی به معنای عام آن است و دل دادن به کار فرهنگی، آن هم نه به عنوان یک شغل و نه در معیار کسب پست و مقام دولتی یا غیر‌دولتی، بل به عنوان یک جهاد عاشقانه و یک عمل عارفانه و یک سلوک عالمانه در جایگاه فرهنگ و امور مرتبط با آن.... ضمن اینکه لازم نیست ذکر مثال را چمران‌ها و آوینی‌ها و حججی‌ها و همانندان این بزرگان قرار دهیم تا گمان شود کار بسیار سخت است و هدف دست نیافتنی؛ بلکه تنها کافی است بازیچۀ دست دشمن نشویم وهمچون گروهی از مدعیان روشنفکری (! ) آب به آسیاب دشمن نریزیم ، تا بازار فریب آنان راکد و کساد گردد.  
و البته در این میان، ناگفته پیداست که هر چقدر هم مردم در راه دفاع از انقلاب و حفظ فرهنگ و هویت خود، هشیاری به خرج دهند و فداکاری کنند، این بار به سر منزل مقصود نخواهد رسید اگر، در بین سردمداران و کارگزاران فرهنگ و ادب و هنر، افرادی وجود داشته باشند نا آشنا به وظایف قانونی خویش و سهل‌انگار و ندانم کار در انجام اموری که باید انجام دهند، از آن گونه مسئولین و مدیرانی که به حوزه مدیریتی خود به چشم یک شغل و منبع درآمد می‌نگرند، عملکردشان عموما آمیخته با افراط و تفریط و گاه صرفا در جهت خوشایند مقام بالاترست؛ حاصل کار و دستاورد حضورشان در جایگاه‌های فرهنگی، نهایتا چیزی به جز خدمت به اهداف دشمنان نیست و ضرر و زیانشان به حال فرهنگ و اجتماع، به قدری بالاست که در قبالشان، فقط می‌توان گفت: ما را به خیر تو امید نیست، شر مرسان!...
ادامه دارد...