غدیریات
ناهید زندیپژوه
عید غدیر، روز نور، روز سرور، روز سرشاری و اکمال، روز باروری و اتمام، روز رهبری و ولایت است. مسئله ولایت امیرالمؤمنین(ع) باعث شد تا حادثه عظیم و سرنوشتساز غدیر، توجه شاعران را معطوف خود سازد و غدیریات را در تاریخ ادبیات شیعه بهوجود آورد؛ چنان چه کمتر شاعر منصف و حقیقتجویی را میتوان یافت که دستکم جرعهای از خم غدیر ننوشیده و جان تشنهاش حلاوت حلال عشق علوی را نچشیده باشد.
مولوی سرتاپای وجود حضرت امام علی(ع) را چشم و عقل میبیند و از او میخواهد تا شمهای از معارف الهی که برایش عیان شده است با دیگران در میان گذارد. مولوی اصولاً دستاوردهای معنوی خود را پرتوی از نور معرفت حضرت علی(ع) میداند که با او تابانده شده است. مولوی در دفتر ششم مثنوی معنوی به تفسیر حدیث «من کنت مولای فهذا علی مولاه» میپردازد و میسراید:
زین سبب پیغامبر با اجتهاد
نام خود و آن علی مولا نهاد
گفت هر کس را منم مولا و دوست
ابن عم من علی مولای اوست
کیست مولا آنکه آزادت کند
بند رقیت پایت برکند
چون به آزادی نبوت هادی است
مؤمنان را ز انبیا آزادی است
ناصرخسرو قبادیانی شاعر فارسیزبان قرن پنجم از واقعه غدیر یاد کرده و آن را شرافتی بس سترگ برای حضرت امیر(ع) برشمرده است:
شرف مرد به هنگام پدید آید از او
چون پدید آمد تشریف علی روز غدیر
بر سر حلق مرا او را چو وصی کرد نبی
این، به اندوه در فتاد از او، آن به زحیر
حسد آمد همگان را ز چنان کار از او
برمیدند و رمیده شود از شیر، حمیر
او سزاید که وصی بود نبی را در خلق
که برادرش بُد و ین عم و داماد و وزیر
عطار نیشابوری چامههای فاخری در مدح مولای غدیر سروده است.
عطار همچون بسیاری از شاعران مداح علی(ع)، نام وی را با اسم خدا پیوند داده است. او باب ورود به آستان الهی را آشتی و مودت با حضرتش میداند. بهقول علامه طباطبائی: «بهشت هشت در دارد، یک در برای انبیاء و صدیقان، یکی برای شهدا و صالحان، پنج در برای شیعیان و یک در برای مسلمانی که کینه علی را نداشته باشد.»
این زمان با من علی مرتضی است
در لسانم بهر او مدح و ثناست
مرتضی در جسم عطار است روح
زان رسد ما را به اهل دل فتوح
ترک کن بغض علی مرتضی
گه همی خواهی تو وصلت با خدا
قاآنی شیرازی از حادثه بزرگ غدیر در اشعار خویش بهره گرفته و سروده:
گفت که فردا نه مگر عید غدیر است
عیدی بادش چو بوی عود معطر
و در شعر دیگری هستی امام علی(ع) و امامت ایشان را نعمتی بر شمرده:
شراب تاک ننوشم دگر ز خم عصیر
شراب پاک خورم زین پس ز خم غدیر
از آن شراب کز آن هر که قطرهای نوشید
شود ز ما حصل سر کاینات خبیر
اگر چه عید غدیر است و هرگنه که کنند
ببخشد از کرم خویش کردگار قدیر
و لیک با دهن پاک و قلب پاک اولی است
که نعمت حیدر کرار را کنم تقدیر
استاد شهریار در شعر «علی ای همای رحمت» ارادت خود را به حضرت نمایان ساخته:
اگر سنجند هر سهمی در اسلام
هرآن کو سهمگینتر حصه من
به غوغای غدیر خم ندیدند
بهدست شه چو شاهینم نشیمن
نه به آن خطبه من کنت مولای
علی را برد بر اعلی و اعلن
سنایی غزنوی دل آن حضرت را عالم معانی و الفاظ و کلام او را آب زندگانی معرفی میکند. در حدیقهًْ الحقیقه میسراید:
نامش از نام یار مشتق بود
هر کجا رفت همرهش حق بود
آل یاسین شرف به او دیده
ایزد او را به علم بگزیده
نایب مصطفی به روز غدیر
کرده در شرع مر، او را، به امیر
بهر او گفته مصطفی به اله
کای خداوند وال من والاه
هرکه تن دشمن است و یزدان دوست
داند الراسخون فی العلم اوست
دل او عالم معانی بود
لفظ او آب زندگانی بود
حافظ شیرینسخن، امام علی(ع) را سرچشمه فیض حق مینامد و اسرار کرم و مردانگی و جوانمردی را در نزد او میجوید. از این رو شیفتگی و دلدادگی خود را نسبت به حضرت دستمایه غزلیاتش قرار داده:
علی امام و علی ایمن و علی ایمان
علی امین و علی سرور و علی سردار
علی ز بعد محمد ز هر که هست به راست
اگر تو مؤمن پاکی بکن به این اقرار
به حق دین محمد به خون پاک حسین
به حق مردم نیک از مهاجر و انصار
که نیست دین هدی را به قول پاک رسول
امام، غیر علی بعد احمد مختار
سعدی شیرازی در قصیدهای زیبا به مدح و منقبت حضرت علی(ع) میپردازد و آن امام بزرگوار را با صفاتی همچون سردار اتقیا و معصوم مرتضی وصف میکند:
کسی را چه زور و زهره که وصف علی کند
جبار در مناقب او گفته هل اتی
دیباچه مروت و سلطان معرفت
لشکرکش فتوت و سردار اتقیا
فردا که هر کسی به شفیعی زنند دست
ماییم و دست و دامن معصوم مرتضی
صغیر اصفهانی شاعر معاصر حادثه غدیر را در اشعارش بهکار برده، ولایت امام علی(ع) را عهدی دانسته که از ازل وجود داشته و با اعلام آن نبوت رسول اکرم(ص) کامل گشته است:
به هر که بنگری از شیخ و شاب و خرد و کلان
بود ز باده خم غدیر مست امروز
زهی علو که علی را به دست پیغمبر
بلند کرد خدای بلند و پست امروز
به امتحان بلی گفتگان روز است
گرفت پرده ز رخ شاهد الست امروز
رساند عهد به پایان و شد سعید ابد
هر آن که با علی از مهر عهد بست امروز
رسید امر نبوت به منتهی برخاست
نبی ز جای و به جایش علی نشست امروز
حزین لاهیجی خود را پیمانهکش میکده خم غدیر مینامد و اینگونه عظمت این واقعه را شرح میدهد:
آن طایر قدسم که چکد خون ز صغیرم
با درد و غم عشق سرشتند خمیرم
مستی مرا نیست به دنبال خماری
پیمانهکش میکده خم غدیرم
منوچهر دامغانی شاعر قرن پنجم به طور صریح از عید غدیر و واقعه اتمام دین در اشعارش بهره گرفته و در وصف آن سروده:
کس را خدای بیهنری مرتبت نداد
بیهوده هیچ سیل نیاید سوی غدیر
باشد همو بزرگ و چنو روز او بزرگ
باشد شقی حقیر و چنو روز او حقیر
ملکالشعرای بهار، از این واقعه بینصیب نمانده و در اشعارش میخوانیم:
در غدیر خم خطاب آمد ز حق بر مصطفی
تا علی را او ولی به مهتر و کهتر کند
تا رساند بر خلایق مصطفی امر خدای
از جهاز اشتران از بهر خود منبر کند
گوید آن کاو را منم مولا علی مولای اوست
زینهار از طاعت او گر کسی سر در کند
داورش خوانده ولی و احمدش خوانده وصی
هم وصایت هم ولایت ز احمد داور کند
عشق و ارادت و برشمردن صفات و فضائل حضرت امیر(ع) در اشعار ابن ابیالحدید موج میزند؛ او که از محققین نامدار و از دانشمندان بزرگ قرن ششم و هفتم است و بر مذهب اهل تسنن است دارای تالیفات بسیار ازجمله علویات «سبع» در ذکر مناقب و فضائل حضرت علی(ع) است. ابنالحدید صراحتا اعلام میکند که بعد از رسول اکرم(ص) حضرت علی(ع) برتر از همه مردم است و هیچکس در فضائل و کمالات به پای علی(ع) نمیرسد.
آری دوستداری اهل بیت پیامبر(ص) برای اهل تشیع وسنت، ماجرایی به بلندی روزگاران است. هرکس اندکی در زندگی تامل کند مظاهر این ایمان و ارادت را در نامگذاریها، شادیها و غمها و ... بازخواهد یافت. در این میان حضرت امیرالمومنین(ع) سالیان سال است که پناهگاه دوستدارانش است. مردم هرگاه توفیقی داشتهاند به زیارتش شتافته و بر آستان بلندش عرض ادب کردهاند. عشق خالصانه در هنر ایرانیان بخصوص در شعر فارسی نسبت به حضرت امیر(ع) که جانمایه ایرانیان بوده، جلوهگر است. چند نمونه ذکر شده در جستار فراروی، مشتی از خروار است و نشان میدهد که چگونه شاعران برجسته ادب، مدح بافضیلتترین انسان بعد از پیامبر اکرم(ص) را مایه افتخار خود میدانستند. میتوان گفت هرکس با هر مشربی و عقیدهای میتواند دوستدار امام علی باشد. در علی(ع) علم و عشق، تدبیر و شمشیر، حریت و عبودیت، نجوای دل و آتش سخن، زمزمه شب و فریاد روز، قدرت و عزت و تواضع و ذلت، نرمش و آشنایی و خشونت و پایداری، در خور علی این همه هست و اینهمه بخاطر حق است و برای اوست و این است که همه او دوست داشتنی است و حتی دشمنش، در دل شیفته اوست و مخالفش در پنهان شیدای اوست. ولایت علی، نه علی را دوست داشتن که فقط علی را بدوست داشتن است. ولایت علی، علی را سرپرست گرفتن و از هواها وحرفها و جلوهها بریدن است. و این ولایت، ادامه ولایت حق است.
منابع:
1- صفایی حائری، علی. غدیر. قم: لیلهالقدر، 1387. 2- فصلنامه ادبیات دینی، شماره چهارم. بهار و تابستان 1392. 3- فصلنامه پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی، شماره دوم، بهار و تابستان 1382. 4- نامه جامعه. شماره 76 و 75، آذر و دی ماه 1389.