راهزنان فرهنگ و هویت
علیرضا چخماقی
«مهاتما گاندی» از رهبران استقلال شبه قارۀ هند، عبارتی دارد به این مضمون :
[... « داشتن » سر منشاء همۀ دردسرهاست؛ وقتی شما صاحب و مالک چیزی هستید چارهای ندارید جز اینکه برای حفظ و حراست آن، در برابر تمامی دنیا بایستید و به دفاع بپردازید.]
تأملی اندک در مفهوم و مقصود گویندۀ این مضمون، رمزگشای همۀ مخالفتهایی است که از درون و بیرون با ایران و انقلاب اسلامی شده و میشود.
هر چند از نظر انسانی، چشم طمع به سرمایه و داشتههای دیگران دوختن و دست اندازی به آن، از اساس عملی نکوهیده و نادرست میباشد، اما این گفتۀ گاندی، بر مبنای یک منطق عینی و تجربی، حرفی است درست و به ما یادآوری میکند و میفهماند که ما مردم ایران، با انقلاب اسلامی خود علیه سلطۀ جهانی و رژیم دست نشاندهاش، به داشتن چیزی یا در مفهوم متعالی آن، کسب گوهری گران بها، نایل آمده ایم که زیاده خواهان و رهزنان دین و دنیا، داشتن آن را بر ما، بر نمیتابند و پیوسته در صددند تا نیست و نابودش سازند و اگر این کار برایشان مقدور و ممکن نیست، با هر هجوم و شبیخون، خدشهای بر آن وارد سازند، تا جایی که گوهر ما را که ارزان هم به دست نیامده، به ظاهر، از جلوه و جلا و ارزش و اعتبار بیندازند.
قدر مسلم اگر انقلاب ما، ملهم و متأثر از آموزههای اسلامی و جمهوری ما مبتنی بر اسلام نبود و فرضا همچون بسیاری از کشورهای دور و نزدیک، یک رژیم حکومتی مطیع و تحت امر قدرتهای جهانی و همراه با سیاستهای آنان بود، در آن صورت چیزی نداشتیم و کسی هم با ما کاری نداشت، صاحبان فروشگاههای خالی از اجناس و یا کالاهای ارزان قیمت که ترسی از دزدان ندارند، چرا که سارقین هرگز به سراغشان نمیروند، در مقابل، این جواهر فروشانند که به جهت داشتن طلا و گوهرهای گرانبها، همواره محل طمع ورزی و سرقت دزدان واقع میشوند و هم خود ایشانند که باید از اموال قیمتی و گرانبهای خویش مراقبت و حفظ و حراست کنند.
بر مبنای آنچه که گفته شد، میتوان نتیجه گرفت اگر اموال یک جواهر فروشی در معرض دستبرد و تهدید به نابودی است پس چرا، گنجینههای عظیم و بیحد و حصر یک ملت که معطوف به ثروتهای غیر قابل شمارش مادی و معنوی از داراییها و منابع مالی گرفته تا فرهنگ، هویت و اقتدارملی است، هدف طمع ورزی و دست اندازی سارقین بینالمللی قرار نگیرد ؟!...
حال با تکیه و تمرکز بر این واقعیت که دستاوردهای امنیت بخش و قدرت آفرین ملت ما در مقطع چهل سالۀ انقلاب، همیشه و همواره آماج حمله دشمنان کینه توز بوده و هستند؛ باید فارغ از موضوعات حاشیهای، در حفظ و حراست از داشتههای حیاتی خویش، با تکیه بر دانش و دور اندیشی، حداکثر تلاش خود را به کار بندیم و با اعمال هر آنچه که راه ورود دزدان را سد و غارتگران را ناکام میکند، متاع فوقالعاده ارزشمند خود را از هر گونه آسیب و گزند احتمالی، در امان نگاه داریم.
اکنون اگر چنین واقعیت مسلمی را میپذیریم، عقل و انصاف و دوراندیشی حکم میکند تا هر چه بیشتر و بهتر، به شناسایی مجاری و منافذ ورود راهزنان و شناخت شیوههای رهزنی آنان وقوف پیدا کنیم، تا دارایی ما به تاراج غارتگران نرود.
در بدو امر شاید، تصور شود حفظ مال و اموال از چنگ اندازی دزدان کمین کرده، کار چندان دشواری نباشد، اما اگر از محدودۀ فرضیات و تمثیلاتی که در قالب دزدی و سرقت بدانهااشاره رفت، خارج شویم و به یاد آوریم که داشتههای ما نه جنس و کالا، بلکه هویت و فرهنگ و باورهای دینی و ارزشهای معنوی است و سارقان، نه آنان که در خلوت و تاریکی از دیوار بالا میروند؛ آنگاه در خواهیم یافت که مبارزه و سد کردن راه دزدان نامریی و سارقین فرهنگی، که به شیوههای نوین به داشتههای ما دستبرد میزنند، نه تنها ساده و پیش پا افتاده نیست، بلکه اگر با آگاهی و هشیاری توأم با شناخت دقیق همراه نباشد، به مرور زمان، به دردسری بزرگ و معضلی دست و پا گیر تبدیل میشود.
سادهتر بگوییم دزدان فرهنگی، نه در شب تاریک، که در روز روشن و نه با سلاح سرد و گرم، که با زبان چرب و نرم، نه از دیوار خانه، که از در منزل و محل کار، وارد حریم ما میشوند. آراسته و رنگین و حق به جانب به نظر میرسند و زهر کشندۀ خود را در پوششی زیبا و خوشرنگ به کام ما میریزند. به شکلی عمل میکنند که خود ما، هر چه را که داریم و نداریم دو دستی تقدیمشان میکنیم.
دزدان فرهنگ و هویت و دین و ایمان ما، از مجاری آزاد و گذر گاههای به ظاهر قانونی، محدودۀ ما رااشغال میکنند و بسیاری اوقات این ما هستیم که به استقبال و راهنمایی ایشان اقدام میکنیم.
این دزدان حرفهای، اسامی آشنا و قابل قبول و بلکه زیبایی هم دارند؛ گاهی به اسم مطبوعات و گاهی به شکل رسانههای دیداری - شنیداری و گاه نیز در قالب فضاهای مجازی، ظاهر میشوند.
دزدان فرهنگ و هویت، در دو نمونۀ داخلی و خارجی فعالیت میکنند و البته نوع داخلی آن، به لحاظ مزدوری برای دشمنان و جاده صاف کردن برای ایشان، خطرناک تراز نوع خارجی و به همین میزان هم، منفورتر است.
به یاری خدا، باز هم در این زمینه خواهیم نوشت و به جزییات بیشتری خواهیم پرداخت.