چگونه در روزهای بلند تابستان با کتاب و کتابخوانی اُنس بگیریم؟- بخش نخست
ثمردهی درخت اندیشه با درخشش آفتاب کتابخوانی
گالیا توانگر
کتاب مجموعهاى است از محصولات یک فکر، یک اندیشه، یک ذوق، یک هنر؛ مجموعهاى است از یافتههاى یک یا چند انسان. ما خیلى باید مغتنم بشمریم که از محصول فکر آحاد گوناگون بشر استفاده کنیم؛ این کارى است که کتاب به ما تقدیم میکند، هدیه میکند؛ این هدیه کتاب به ماست. لذا کتاب یک پدیده و یک موجود ذىقیمت است؛ همیشه این جور بوده است، در آینده هم همین جور خواهد بود.» (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان کتابخانهها و کتابداران 29/4/90)
این روزهای بلند تابستان ولع خواندن به جانم افتاده است. محاسبه کردهام که روزانه 45 دقیقه با مترو به محل کارم میرسم و 45 دقیقه هم صرف برگشتنم به خانه میکنم. بنابراین میشود از همین زمان برای عادت به مطالعه بهره فراوان برد. لابه لای جمعیت خودم را به گوشه دنجی از قطار میرسانم و کتاب رمانم را میگشایم و بااشتیاق میخوانم. خانمی که با حسرت نگاهم میکند، میگوید:« خوش به حالت که حوصله کتاب خواندن داری. من که با بچهها و مشکلات زندگی اصلا وقتش را ندارم.»
دورهمی کتابخوانی برگزار کنیم
«ساموئل اسمایلز» مولف کتاب اخلاق و اعتماد به نفس، بر این اعتقادست که تکرار کارهای کوچک نه تنها شخصیت انسان را میسازد، بلکه شخصیت ملتها را تعیین میکند. یکی از این کارهای کوچک که میتوانید هر روز تکرارش کنید و نتیجه شگرف آن را ببینید، 15 دقیقه مطالعه روزانه است. اگر روزی ۱۵ دقیقه مطالعه و سلولهای خاکستری خویش را درگیر کنید؛ به پیشرفتهای عظیم یادگیری دست خواهید یافت. زیبایی روش یا قانون ۱۵ دقیقه در این است که آن قدر کوتاه است که هیچ وقت به بهانه اینکه وقت ندارید، آن را به تاخیر نمیاندازید.
روش دیگری که میتواند در روزهای بلند تابستان در شما عادت به مطالعه را نهادینه کند، کتابخوانی در حلقه دوستانتان است.
محبوبه سیدی یک خانهدار برایمان توضیح میدهد: «صبحها ساعت هشت برای ورزش به پارک محلهمان میروم. بعد از یک ساعت ورزش، از ساعت 9 تا 9 و نیم با سایر بانوان که به واسطه همین ورزش و کتابخوانی دوستان صمیمی شدهایم، روی چمنها حلقه زده و صفحاتی از یک کتاب به روز را میخوانیم. گاه بعد از اتمام مطالعه کتاب را به صورت گروهی به کتابخانه عمومی پارک اهدا میکنیم تا در ثواب ترویج مطالعه همگی شریک باشیم. تا کنون خواندن ده کتاب را به این شیوه تمام کردهایم.»
یکی دیگر از کارهای مفیدی که این گروه از بانوان برای ترویج کتابخوانی انجامش میدهند، رفتن به برخی مراکز توانبخشی و خواندن کتاب برای مددجویان است. وی میگوید: «چشمهایتان را ببندید و فکر کنید از نعمت بینایی محروم هستید، اما دلتان میخواهد کتاب جدید نویسنده مورد علاقهتان را بخوانید یا دوست دارید یک قطعه شعر از شاعر مورد علاقهتان را بخوانید.
حال چشمهایتان را بگشایید. این مشکل همیشگی روشندلان عزیز جامعه ماست. بیایید لذت کتابخوانی را با این عزیزان تجربه کنیم و در شادی و خوشحالی آنان شریک شویم. فقط کافی است به انجمن نابینایان و یا کتابخانه نابینایان شهرتان و یا به نزدیکترین مرکز مراجعه فرمایید؛ مخصوصا شهرستان ها.
و بگویید میخواهید کمی از وقتتان را به عزیزان روشندل اختصاص بدهید. با کتابخوانی برای روشندلان عزیز، به افزایش معلومات و روحیه آنان کمک کنیم.»
نذر کتاب یک طرح مردمی،
خودجوش و موثر
خوشبخت کسى است که به یکى از این دو دسترسى دارد: یا کتابهاى خوب ، یا دوستانى که اهل کتاب باشند.(ویکتور هوگو)
یکی از عادات خوب مردم برخی کشورها این است که کتاب را در چرخهای در سطح شهر به گردش در میآورند تا به دست همه کتابخوانها برسد. مثلا رمانی را خوانده و پس از اتمام خوانش، آن را در ایستگاه مترو یا اتوبوس عمدا جا میگذارند تا مسافران دیگر آن را به طور اتفاقی برداشته و بخوانند.
جا گذاشتن کتاب در مکانهای عمومی رفتاری است که اکنون در ایتالیا و فرانسه هم رواج پیدا کرده است. کسی که کتابش را جا میگذارد هویت خود را آشکار نمیکند و ادعایی هم بابت قیمت کتاب ندارد؛ اما یک درخواست از خواننده بعدی دارد: «شما نیز بعد از خواندن کتاب آن را در محلی مشابه قرار دهید تا دیگران هم استفاده کنند.» نام این رفتار (crossing book) یعنی کتاب در گردش است. این رفتار به عنوان کمپین کتابخوانی میتواند یک پروژه فرهنگی باشد.
در کشور ما نیز در سنوات اخیر طرح بسیار زیبا و پرثوابی به نام نذر کتاب ترویج میشود.
عاطفه رحمانیپور یک دانشجو گلهمندانه میگوید: «من بین کلاس هایم برای ادای نماز ظهر و عصر به نمازخانه دانشگاه میروم. در آنجا تنها یک قفسه کتاب وجود دارد و تنها دو کتاب مرسوم اماکن متبرکه یعنی قرآن مجید و مفاتیح را میتوان در این قفسه دید. حتی یک جلد نهجالبلاغه هم پیدا نکردم. اهدای قرآن و مفاتیح به مساجد، نماز خانهها و اماکن متبرکه کار شایستهای است، به شرط آنکه اهدای سایر کتابهای وزین و ضروری فراموش نشود.»
میثم آل طاها دانشآموز سال آخر دبیرستان است که در تابستان امسال برای جمعآوری کتاب در مسجد محلهشان زحمات زیادی را متقبل شده است. وی و دوستانش تبلیغات وسیعی در مورد نذرکتاب و ادای آن در کتابخانه مسجد محلهشان، بین دو نمازها داشتهاند.
وی میگوید: « ما با متولی مسجد صحبت کردیم که بعد از ظهرها درِ اتاقی را که به عنوان کتابخانه مسجد روبهراهش کردهایم، باز نگه دارد. به اهالی هم سپردهایم نذر کتاب داشته باشند و برای ادای نذرشان کتابهای خوب مذهبی، ادبی، تاریخی، روانشناسی و... به این کتابخانه کوچک نوپا هدیه دهند. خدا را شکر مردم محل به این مهم روی خوش نشان دادند.»
وی از دستاوردهای این حرکت فرهنگی در قلب مسجد میگوید: «اگر میخواستیم دست روی دست بگذاریم و منتظر تزریق بودجه از نهادی شویم، مسلما تابستانهای بسیاری میگذشت و به موفقیتی در کوتاه مدت نمیرسیدیم. الان هم پای جوان ترها به صورت فعال به مسجد باز شده و هم اهالی محل در روزهای بلند تابستان به کتابخوانی روی آوردهاند.»
قفسههای این کتابخانه کوچک و فعال را هم مردم از نذرهای نقدی شان مهیا کردهاند.
چگونه برای فرزندمان کتاب خوب انتخاب کنیم؟
جهت زندگی ده سال آینده شما به دوستانی که با آنها حشر و نشر دارید و کتابهایی که میخوانید، بستگی دارد.
ضرورت انتخاب درست کتاب برای کودکان و نوجوانان برکسی پوشیده نیست. برای انتخاب کتاب مناسب در وهله اول گروه سنی کودک باید مد نظر قرار گیرد. نوزاد، نوباوه، نونهال، خردسال و کودک هر کدام به گونهای متاثر از کتاب هستند. چه کودکانی که مرحله سوادآموزی را طی کردند و چه کودکانی که در بالا نام برده شد و هنوز به مرحله سوادآموزی نرسیدهاند.
مشخصات ظاهری و شکلی و همین طور محتوا و درونی هر کتاب میتواند یک ابزار برای جذب کودکان و نوجوانان باشد و بالعکس اگر درست و با بررسی کتابها معین نشود، میتواند دلیلی از زدگی کودکان نسبت به کتاب و دور شدن آنها باشد. مهد کودکها، مدارس، مجموعههای مرتبط به کودکان که در حوزه بازی و خلاقیت فعالیت دارند و سایر موسسات مرتبط با کودکان و نوجوانان باید به دقت در حوزه انتخاب کتاب برای کودکان و نوجوانان بپردازند.
مهرداد رئیسی یک کارشناس ارشد کتابداری در پاسخ به این سؤال که چطور برای فرزندمان کتاب خوب انتخاب کنیم، میگوید: «نخستین شرط این است که کتاب کودک باید به صورت ادبی یا لااقل به زبانی درست نوشته شود. بدون تردید یکی از مهمترین هدفهای ما این است که کودک را از زبان خویش به عنوان مهمترین، ارزشمندترین و زیباترین انتقال فکر و پرتو اطلاعات آگاه کنیم، به او بیاموزیم که چگونه میتواند به بهترین وجهی از طریق گفتن و نوشتن، دیگران را از شخصیت و افکار خویش آگاه سازد؟ منظور از درست بودن آن نیست که از نظر دستوری صحیح باشد، بلکه زبانی موردنظر است که صریح، راحت، مشخص، قابل درک، روان و در صورت لزوم زیبا باشد.»
وی ادامه میدهد: «معیار دیگر این است که کتاب باید از لطیفه و طنز مفهوم درستی داشته باشد. کودکان لطیفه و تصاویر خندهآور را دوست دارند و ما باید به گردآوری اینگونه مواد که بسیار هم نادرند بپردازیم. کودکان مخصوصا به کاریکاتورها و کارتونها شوقی فراوان دارند. یکی از نویسندگان که به بررسی علت ایناشتیاق پرداخته دلیل آن را آسانتر بودن فهم تصاویر در مقایسه با کلمات میداند. اگر بخواهیم کودکان را از اشتیاق و اعتیاد شدید به تصاویر خندهآور بازداریم، باید آثار طنزآمیز زیادی در اختیار آنان بگذاریم.»
این کارشناس ارشد کتابداری در تکمیل صحبتهایش میگوید: «قفسههای کتابخانه کودکان باید هم شاهکارهای ملی و هم کتابهای خوب سایر کشورهای جهان را در برداشته باشد. از اینگونه کتابها باید به تعداد کافی در اختیار علاقهمندان قرار گیرد. نگذارید کودک علاقهمند به کتاب خوب، تنها به علت نبود دسترسی به چنین کتابی به خواندن کتابهای کمارزش مجبور شود. ما در صورتی خواهیم توانست با کودک رابطه صحیحی برقرار کنیم که ذخایر وسیعی از موضوعات و مواد قابل جذب و فهم او را به وی ارائه دهیم.»
اهدای کتاب به کودکان در مهمانی ها
وقتی یک کتاب هدیه میدهیم، سالها قابل استفاده است و دهها نفر میخوانند و همیشه به عنوان یک سرمایه آگاهی بخش در کنار ماست. کتابخوانی فقط روشی برای افزایش دانش نیست. کتابخوانی روحیهها را صبورتر میکند، تمرینی است برای تمرکز فکر، قوه نطق ذهنی را به قوه نطق زبانی تبدیل میکند و مهمتر از همه، اختلال ارتباطی ما را درمان میکند. ما با خویش، با همشهریان خویش، با هموطنان خویش، با نخبگانمان، با مردان و زنان بزرگ تاریخمان، با تجربههای پرهزینه گذشته جامعهمان و با مردمان جهان ارتباطی نداریم، ما دیالوگ نداریم. رسانههای تصویری امکان دیالوگ را از ما ستاندهاند. ذهن ما فقط انبار دادهها و اطلاعاتی شده است که این رسانهها بر روی ما میریزند. ورود انبوه دادهها به ذهن ما قدرت تامل و هضم این دادهها را از ما گرفته است. کتابخوانی درمان همه این بیماریها است.
یک نویسنده و فعال ادبی با ورق زدن خاطرات ذهنیاش برایمان میگوید:« یك بار كه دخترم كتابی به یكی از هم سن و سالانش هدیه داد، او در پاسخ با ناراحتی گفته بود؛ این چیه! من كتاب نمیخوام. و این پاسخ برای دخترم كه از خردسالی با كتاب مانوس بوده، تعجب برانگیز بوده است كه كسی كتاب دوست نداشته باشد. این نشان میدهد كه والدین در این زمینه كم كار كردهاند.»
وی در ادامه میگوید: «برای این كه بتوانم روی كودكان و نوجوانان تاثیر داشته باشم، جلسات خانگی كتابخوانی با كودكان برگزار میكنم و سعی میكنم فضای شاد همراه با كتاب ایجاد كنم. پیشنهاد میكنم هر كدام از افراد جامعه، به سهم خود قدمی دراشاعه فرهنگ كتابخوانی بردارد. به طور مثال، در مهمانیها، كسی كه حوصله بیشتری دارد، كتابی برای بچهها بخواند تا خاطره شیرین كتابخوانی برایشان باقی بماند و به این مقوله علاقهمند شوند.»