kayhan.ir

کد خبر: ۱۳۸۹۱۹
تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۹:۵۵
نگاهی به فیلم خاله قورباغه

بیگانه با رؤیاهای کودکان

آرش فهیم

هر تلاشی برای زنده نگه داشتن سینمای کودک و نوجوان، قابل تحسین است، اما به شرطی که هدف، واقعا خدمت فرهنگی به کودکان باشد. ساخت فیلم برای بچه‌ها، به روح زلال و قلب پاک نیاز دارد. نمی‌توان با انگیزه‌هایی که این روزها بین بزرگترهای سینما غالب شده است، دل بچه‌ها را تکان داد، حتی اگر عروسک‌های فیلم 90 دقیقه شعر و آواز بخوانند و برقصند؛ مثل «خاله قورباغه» که به رغم برآمدن از یک افسانه قدیمی و محبوب در ادبیات عامیانه و نوستالوژی این شخصیت عروسکی در سینمای ما اما چندان دل‌نشین و زیبا نیست. همه چیز ظاهرا خوب و تمیز از آب درآمده؛ یک روستای فانتزی با حیواناتی شبیه آدم‌ها که ویژگی‌های شگفت‌انگیزی دارند و چند نصیحت اخلاقی و اجتماعی و یادآوری اهمیت میراث فرهنگی، به نظر برای موفقیت یک فیلم کافی باشد. گویا هزینه سنگینی هم به ساخت این فیلم اختصاص یافته است. اما اصلی‌ترین عنصر لازم و ضروری برای یک فیلم کودک در این اثر جا افتاده است؛ رویاپردازی مطابق با ذهن کودک حلقه مفقوده فیلم است. متأسفانه سازندگان «خاله قورباغه» در ساخت این اثر، روحیات و علایق بچه‌ها را نادیده گرفته‌اند و پنداشته‌اند هر آنچه برای خودشان جذاب است برای نونهالان نیز جذابیت دارد. این درحالی است که دنیای ذهنی بچه‌ها با چیزهایی رابطه عمیق برقرار می‌کند که در این فیلم کمرنگ هستند.
اصلی‌ترین چیزی که مخاطب کم سن و سال را با یک فیلم سینمایی یا هر روایت دیگری پیوند می‌دهد، وجود یک قصه شیرین و پرفراز و نشیب است. اما «خاله قورباغه» داستان بسیار لاغر و فقیری دارد و هیچ خلاقیتی در قصه پردازی آن دیده نمی‌شود. به همین دلیل هم ممکن است از اواسط فیلم موجب شود که حوصله بعضی از بچه‌ها سر برود و تماشای آن را دنبال نکنند. یکی از راه‌های جذب مخاطب در یک فیلم یا داستان، وجود یک قهرمان است. اما در این فیلم، هیچ قهرمانی وجود ندارد تا بچه‌ها به خاطر علاقه‌مند شدن به او، ماجراهای فیلم را تا آخر با‌اشتیاق دنبال کنند. حتی ظاهر عروسک‌هایی که در فیلم می‌بینیم هم جاذبه لازم را ندارد. یک فیلم فانتزی مثل «خاله قورباغه» وقتی می‌تواند موفق شود که با تخیل و رویاهای کودکان درگیر شود. بعد از قهرمان‌پردازی، باید شکل و شمایل شخصیت‌های فیلم نیز آنقدر شگفت‌انگیز باشد که بتوانند به ذهن بینندگان خردسال فیلم راه پیدا کنند. اما حیوانات و جانوران این فیلم که مانند آدم‌ها به نمایش درآمده اند، خیلی زود چشم بچه‌ها را خسته می‌کنند. علاوه‌بر این‌ها، در فیلم خاله قورباغه هیچ بچه‌ای وجود ندارد تا حداقل بینندگان کودک و نوجوان بتوانند با او همراه شوند. با کمی دقت می‌توان دریافت که یکی از رموز همه فیلم‌های موفق برای کودکان در گذشته این بود که شخصیت‌های اصلی آنها،بچه‌ها بودند و به همین دلیل هم همزادپنداری این گروه سنی را بر می‌انگیختند.
فیلم‌هایی مثل «خاله قورباغه» نشان می‌دهند که با هزینه هنگفت نمی‌توان فیلم خوب کودک و نوجوان ساخت، بلکه سرمایه اصلی برای دست یابی به این موفقیت، توان برقراری ارتباط با بچه هاست. افشین هاشمی، کارگردان «خاله قورباغه» در توجیه پایین بودن استقبال بچه‌ها از این فیلم آن را به گرانی و وضعیت اقتصادی و ناامنی(!) و افسردگی عمومی ربط داده است. این نوع اظهار نظر، خود گویای دور بودن ذهن سازندگان این فیلم از دنیای پاک و بی‌آلایش کودکان است.