بدترین انتخاب یک لشکر پیروز!(یادداشت روز)
امروز دیگر تردیدی وجود ندارد که دشمن با تشکیل یک ائتلاف، جنگی«تمامعیار» علیه مردم به راه انداخته. ائتلافی از فاسدترین رهبران دنیا علیه مقتدرترین کشور منطقه؛ ائتلافی که کشورهای عضو آن کوچکترین مشروعیتی در هیچ نقطهای از این دنیا حتی بین مردم کشورهای خود نیز ندارند. از ترامپ فاسدِ زنباره تا شیوخ عیاش و فاسد آن چند کشور مرتجع عربی حاشیه خلیج فارس شاکله این ائتلافند. در عمر 40 ساله انقلاب شاید، دشمن هیچگاه مثل امروز شمشیر را از رو نبسته و چنین عیان، رسوا و ناشیانه اعلان جنگ نکرده و از براندازی نگفته بود. دشمن این بار «میدان اصلی» جنگ را «بازار» و مرکز فرماندهیاش را هم «وزارت خزانهداری آمریکا» تعریف کرده. یا از روی حماقت یا از روی غیظ دشمن، نقشه جنگی خود را هم علنی کرده: ایجاد مشکلات اقتصادی برای ایجاد نارضایتی مردمی و سرانجام... براندازی!
حملات گاه و بیگاه به مناطق مرزی کشور که بعضا به شهادت برخی از «مدافعان امنیت» کشور منجر میشود، یا دستگیری فلان تروریست تکفیری با فلان مقدار مواد منفجره و اسلحه (که هر از چندگاهی رسانهای میشود) نیز نشان از آن دارد که در بخشهای پایانی این نقشه خیالی، ایجاد ناامنی و «سوریهسازی» ایران را گنجاندهاند. برای دمیدن بر آتش این جنگ هم «تدارک جدی» دیده و بودجه گذراندهاند. ایجاد شبکههای پیچیده و اختاپوسی رسانهای برای تهیه و پمپاژ اخبار دروغ و شایعه جهت ایجاد بیاعتمادی و شکاف بین مردم و حاکمیت! (رجوع شود به خبر رویترز و اظهارات ضدایرانی پمپئو).
این تهدیدها چقدر و تا کجا معتبرند؟ اگر معتبرند چه باید کرد؟ اگر معتبر نیستند، چه زمانی معتبر میشوند؟ وظیفه مسئولین چیست؟ نقش مفسدان اقتصادی و حرامخواران در تحقق این نقشه شیطانی چقدر است؟ اصلا آیا وضعیت کشور واقعا ناجور است؟ و از همه مهمتر، چه اتفاقی افتاده که دشمنان سابقا اتوکشیده و دیپلمات به این روز افتاده و چنین رسوا علیه کشور و مردم عزیزمان زوزه میکشند؟
از سؤال آخر شروع کنیم. علت زوزه کشیدن دشمن معلوم است. کافی است نگاهی به منطقه بیندازیم. پاسخ این سؤال را باید در عراق، سوریه، لبنان و یمن جست. شکستن کمر داعش کار کمی نیست. داعش یک پروژه عظیم و پرهزینه برای هدفی بزرگ بود و ایران این پروژه بزرگ را «هوا» کرد. پس حق دارند عصبانی باشند. به قول استراتژیستهایشان، عراق را در سینی طلا تقدیم ایران کردهاند، در سوریه، ایران با اسرائیل هممرز شده اما اسرائیل با ایران مرزی ندارد! دبی با آن برجهای عظیمش در حال تبدیل شدن به «شهر ارواح» است.(رویترز). لبنان تقریبا از دستشان خارج شده و...
این تهدیدها و تحریمها معتبر خواهند شد اگر: دست روی دست گذاشته و معطل دیگران باشیم، اگر به مردم نشان ندهیم که در تلاشیم، اگر مردم که 24 ساعته در حال بمباران خبری از سوی شبکههای اختاپوسی هستند، به این نتیجه برسند که دولت فقط«حرف» میزند و پس از 5 سال هنوز «وعده» میدهد، اگر به مردم بگوییم رئیسجمهور سهشنبه شب با مردم حرف خواهد زد اما چند ساعت مانده به زمان پخش برنامه، بگوییم رئیسجمهور قرار نیست با مردم حرف بزند و...
بهترین و موثرترین راه مقابله با این تحریمها و نامعتبر کردن تهدیدها «کار» و «فعالیت» است هم از سوی مردم و هم از سوی مسئولین. آنقدر که این راهکار در خنثی کردن تحریمها و کاستن از فشارهای اقتصادی موثر است شاید سایر راهکارها مؤثر نباشند.
تعارف را کنار بگذاریم. بخشی از جامعه و مردم هم در موثر واقع شدن فشارهای دشمن مقصرند. این روزها زیاد میشنویم عدهای از خدا بیخبر، در حال احتکارند، قیمتها را بیدلیل و با دلیل بالا میکشند، برای خرید سکه و ارز هجوم میآورند و خواسته یا ناخواسته آب به آسیاب دشمن میریزند. این عده با منطق «حفظ ارزش پول خود» تورم را در کشوری که خود در آن زندگی میکنند، بالا میبرند! درست است که این عده حق دارند به فکر حفظ ارزش ثروت و دارایی خود باشند اما نباید فراموش کنند در سطح ملی دود این رویکرد به چشم خود آنها نیز خواهد رفت.
انتشار لیست متخلفان اقتصادی، احضار رانتخواران و اعلام عمومی خبر آن هم لازم است اما کافی نیست. صرفِ انتشار لیست و اعلام اینکه آقای «الف» تخلف کرده و خانم «ب» دزدی، باعث ناامیدی همین مردمی خواهد شد که از آنها تقاضای همکاری و فداکاری داریم. مگر اینکه برخورد قاطعی هم در میان باشد. مسئولین با «برخورد قاطع» روند شفافیت را تکمیل کنند. فاصله زمانی بین اعلام تخلفات تا محاکمه و اجرای حکم معمولا طولانی است. آیا بهتر نیست مسئولین، بیتوجه به فضاسازیها و حاشیهها، اول با متخلفین برخورد کنند بعد شفافسازی نمایند؟ در این صورت، مردم خبر تخلف و برخورد با متخلف را همزمان خواهند شنید و این عین شفافسازی است.
در جنگ اقتصادی هستیم. جنگ هم قوانین خود را دارد. در بسیاری از کشورهای دنیا قوانین در شرایط جنگی با شرایط غیرجنگی متفاوت است. مثلا اگر سربازی در دوران صلح از خدمت فرار کرد، چند روزی بازداشت میشود یا اضافه خدمت میخورد، بدون اینکه مثلا دادگاهی شود. سرنوشت همین سرباز در ایام جنگ اما، دادگاه صحرایی است. این تخلف پیشپاافتاده در شرایط جنگی دیگر، پیشپاافتاده نیست! این مثال صرفا برای تقریب ذهن است. برخورد با متخلفان و رانتخواران در شرایط عادی یک جور است، در شرایط جنگی جور دیگر. مسئولین محترم در برخورد با متخلفان و حرامخواران و محتکران، هم باید سرعت عمل داشته باشند هم قاطعیت و هم جدیت. اگر چه این به معنای زیر پا گذاشتن عدالت نیست. این یک واقعیت است که مردم شرایط بد اقتصادی را میتوانند تحمل کنند اما فساد و رانتخواری را نه. مردم میتوانند تورم را تحمل کنند اما نه وقتی شاهد باشند عدهای میخورند و مسئولین فقط خبر خوردن آنها را رسانهای میکنند. چند نفر از آن تروریستهای اقتصادی دانهدرشت اگر حلقآویز شوند، هم مردم خشنود میشوند هم حساب کار دست بقیه تروریستهای اقتصادی میآید.
ما امروز وسط این جنگ تمامعیار، داخل کشور با پیادهنظامهای آمریکا هم مواجهیم. همانهایی که متهمان ردیف اول وضعیت موجودند. همانهایی که وسط جنگ اقتصادی دشمن نیز دغدغهشان کنسرت، تلگرام یا زن بودن یا نبودن فلان سفیر کشورمان در فلان کشور است. همان جماعتی که در یک روز و در صفحه اول روزنامههایشان، هزینه بیآبرویی را به جان میخرند و هماهنگ دو تیتر درشت تحریفشده میزنند!
«پمپئو» در آن اجلاس وقتی از راهاندازی رسانههای ضدایرانی
24 ساعته میگفت، اتهامات مضحک دیگری هم علیه برخی مسئولان کشور و متحدان منطقهایمان مثل حزبالله لبنان و سردار محبوب، سلیمانی مطرح کرد؛ بسیاری از این اتهامات را پیش از پمپئو همین پیادهنظامهای پمپئو در ایران مطرح کرده بودند با ادبیاتی کلیتر. وزیر خارجه شیاد آمریکا گو اینکه از روی دست آنها بخواند، همان حرفها را به انگلیسی و با ادبیاتی زشتتر خواند. چند ساعت بعد از این هتاکیها، عدهای از همانها، از احتمال رفع فیلتر آن پیامرسانی که پمپئو به آن دل بسته گفتند! در صفحه اول روزنامههای دیروزشان، لفاظیهای آن دو مردک دیوانه علیه کشورمان را «پوشش جدی» ندادند! بارها و بارها از لزوم توقف حمایتها از بشار اسد و سید حسن نصرالله و مقاومت فلسطین گفتند بدون اینکه اشاره کنند، ما اگر در حوزه اقتصادی ضعفهایی داریم، در همین حوزهها(منطقه)، گلوی دشمن را فشرده و لشکر پیروزیم. در عوض تا میتوانستند در قالب یادداشت و مصاحبه فضا را به جاهای دیگر بردند. از خطرات درگیر شدن در جنگ گفتند بدون اینکه اشاره کنند، در تمام منطقه با آنها درگیر جنگیم. تمام تلاششان هم «ترساندن مردم» است. آمریکا اگر توان جنگیدنِ رودررو و مستقیم با ما را داشت این جماعت را جلو نمیانداخت و به قول امام راحل، لحظهای برای حمله نظامی تردید نمیکرد. این جماعت در دو روز گذشته تا توانستند از لزوم «صبر استراتژیک» و «عقبنشینی» نوشتند بدون اینکه بفهمند این رویکرد، استراتژی کوتاه آمدن هنگام پیروزی است و این بدترین انتخاب یک لشکر پیروز است!
جعفر بلوری