kayhan.ir

کد خبر: ۱۳۵۷۵۷
تاریخ انتشار : ۰۸ تير ۱۳۹۷ - ۲۰:۰۹

علل از دست رفتن کرامت و نعمت

از نظر آموزه‌های قرآنی علل و عوامل گوناگونی در از دست رفتن کرامت ذاتی و اکتسابی و نیز نعمت‌های خدا نقش دارد که از جمله مهم‌ترین آنها عبارتند از:
1. عدم تکریم یتیم و یتیم نوازی: کَلَّا بَل لَّا تُکْرِمُونَ الْیَتِیمَ؛ این چنین نیست که مى‌پندارید، بلکه [زبونی، خواری و دور شدن شما از رحمت خدا برای این است که] یتیم را گرامى نمىدارید. (فجر، آیه 17)
2. عدم ترغیب دیگران به تأمین غذا و خوراکی افراد مسکین که توانایی حرکت بدنی و تامین نیاز غذایی خود را ندارند و از فقیر پایین‌تر و در شرایط بدتر هستند‌: وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْکِینِ؛ و یکدیگر را بر طعام دادن به مستمند مسکین تشویق نمى‌کنید. (فجر، آیه 18)
3 بالا کشیدن ارث و میراث دیگران: وَتَأْکُلُونَ التُّرَاثَ أَکْلًا لَّمًّا؛ و میراث خود را [با میراث دیگران بی‌توجه به حلال و حرام بودنش] یک جا و کامل مى‌خورید. (فجر، آیه 19)
4. گرایش زیاد به افزایش ثروت‌‌‌‌: وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا؛ و ثروت را بسیار دوست دارید. (فجر، آیه 20)
از نظر آموزه‌های قرآنی این امور و مانند آن باعت می‌شود که خدا نعمت را از انسان سلب کند و به جای کرامت، خواری و ذلت را برای او رقم زند؛ زیرا در امتحان آزمایش با کرامت و نعمت مردود شده است. اگر کسی می‌خواهد کرامت و نعمت خداداد را حفظ کند باید از رفتارهای پیش‌گفته اجتناب کند؛ زیرا خدا در آیات قبل از این آیات می‌فرماید : فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی اکرمن، وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهَانَنِ؛ اما انسان، هنگامى که پروردگارش او را بیازماید و گرامى داردش و نعمتش بخشد، مى‌گوید: پروردگارم [چون شایسته و سزاوار بودم] مرا گرامى داشت.اما چون او را بیازماید و روزی‌اش را بر او تنگ گیرد، گوید: پروردگارم مرا خوار و زبون کرد. (فجر، آیات ‌15 و 16)
خدا در این آیات بیان داشته است که اول به انسان کرامت و نعمت به عنوان آزمون می‌دهد که چگونه با اینها برخورد می‌کند. اگر در کار خیری به کار برد، نه تنها آن را حفظ بلکه افزایش می‌دهد و گرنه زمینه از دست رفتن نعمت و کرامت به دست خودش فراهم و شخص، فقیر و خوار می‌شود؛ چون این سنت الهی است. (رعد، آیه 11 و انفال، آیه 53)