به یاد بسیجی شهید «بهرام مهین خاکی»
كوچ سرخ از خاك تيره بود رسيد (حدیث دشت عشق)
خیلی از بچه رزمندههای کرجی حتی غیرکرجی و تهرانی و دیگر مناطق، حاج احمد مهین خاکی، پسرانش و خانه آنها را که محل رفت و آمد ملائکی در لباس خاکی بسیجی بوده و هست را بخوبی میشناسند. دل حاج احمد مهین خاکی مثل اقیانوسی است که قامتش چون جزیرهای از آن بیرون زده است. دلی دارد به وسعت تمام دریاهای عالم. زمان دفاع مقدس خانه حاج احمد در محمدآباد (محمد شهر کنونی) جایی بود که پرندگان مهاجری در مسیر رفتن به جبهه یا هنگام بازگشت حتماً سری به آنجا میزدند. یکی از فرزندان این بیت «شهید بهرام مهین خاکی» است. آنان که این شهید را میشناسند میدانند با سن کمش عارفی کامل و واصل بود. فرزند دیگر حاج احمد، جانباز ویلچرنشینی است که خدای روحیه است. هنوز هم که هنوز است این خانه وعدهگاه بچههای جنگ و جهاد است که با بدنهای مجروح و دلهای مالامال از عشق به ارزشهای امام و انقلاب، در این خانه که در و دیوارش خاطرات گرانسنگ شهدا را با خود دارد دور هم جمع میشوند.
من گرچه اينجا آشيان دارم غريبم
شهيد «بهرام مهين خاكي» در 1345/1/17 در كرج متولد شد. تا كلاس دوم نظري در دبيرستان دهخداي كرج درس خواند و پس از آن بود كه با معدل غيرت و شهامت، بصورت جهشي وارد مقطع متعالي تحصيل در مدرسه عشق شد. با سن كم كارها و مسئوليتهاي بزرگ را بر عهده ميگرفت. مدتي مربي آموزش نظامي بود و به افراد بزرگتر از خودش درس مقاومت و مبارزه ميداد. اما او كسي نبود كه به اين راضي باشد و مانند بعضيها به مردم درس مبارزه دهد و خود در كنج آسايش جا خوش كند.
بهرام در مسير كوچ بهارياش از وقتي كه قدم به سرزمين رويائي جبهه نهاد پشت پا به تمام وابستگيها زد. آنقدر در جبهه ماند تا به آرزوي خود كه كوچ سرخ از خاك تيره بود رسيد. اين پرنده سبكبال در يك روز بهاري در 24 ارديبهشت سال 1362 از ارتفاعات سرپل ذهاب پركشيد.
من گرچه اينجا آشيان دارم غريبم
شهيد «بهرام مهين خاكي» در 1345/1/17 در كرج متولد شد. تا كلاس دوم نظري در دبيرستان دهخداي كرج درس خواند و پس از آن بود كه با معدل غيرت و شهامت، بصورت جهشي وارد مقطع متعالي تحصيل در مدرسه عشق شد. با سن كم كارها و مسئوليتهاي بزرگ را بر عهده ميگرفت. مدتي مربي آموزش نظامي بود و به افراد بزرگتر از خودش درس مقاومت و مبارزه ميداد. اما او كسي نبود كه به اين راضي باشد و مانند بعضيها به مردم درس مبارزه دهد و خود در كنج آسايش جا خوش كند.
بهرام در مسير كوچ بهارياش از وقتي كه قدم به سرزمين رويائي جبهه نهاد پشت پا به تمام وابستگيها زد. آنقدر در جبهه ماند تا به آرزوي خود كه كوچ سرخ از خاك تيره بود رسيد. اين پرنده سبكبال در يك روز بهاري در 24 ارديبهشت سال 1362 از ارتفاعات سرپل ذهاب پركشيد.