بوی نرگس (به جای گفت و شنود)
قبر بینشانش«نشانه»ای است تا راهیان، راه گم نکنند و در ناکجاآبادها گمراه و سرگردان نشوند. مردم این مرز و بوم با این نشانه بود که خوش به نشان آمدند، سقف ظلمانی نظام سلطه را شکافتند و طرحی فاطمی درانداختند.
امروز، در سالروز شهادت زهرای مرضیه سلاماللهعلیها که چشمها اشکبار و دلها داغدار است، این ستون را در سوگ دختر پیامبر اعظم(ص) به سروده زیبایی از شاعر متعهد کشورمان سرکار خانم ساجده جبارپور اختصاص میدهیم؛
نیمه شب گرد سپیدی بر خضاب افتاده است
کوه غم بر شانههای بوتراب افتاده است
شاخههای یاس دارد بر زمین میافتد و...
در میان غنچههایش اضطراب افتاده است
زخم و پهلو، میخ و سینه، خون و بازوی کبود
بر دو دستش زخم سنگ آسیاب افتاده است
بافه موهای دختر بین دستانش رهاست
چشمهای بیفروغش رو به خواب افتاده است
آیه آیه سوره سوره نور میآید به گوش
جبرئیل از عرش دنبال جواب افتاده است
از ندامت میخ سر کوبیده بر دیوار و در
بر تن وجدانش انگاری عذاب افتاده است
یاس دیگر بر زمین افتاده...، بین کوچهها
بوی نرگس میوزد عطر گلاب افتاده است