kayhan.ir

کد خبر: ۱۲۳۳۷
تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۲۱:۴۱

حکومت بنی‌اسرائیل! (نگاه)


حمید صفار هرندی

در روزهای اخیر آقای مشاور و «دستیار» و به قول خودش همه کاره تدبیر و امید، در مقابل نصوص انقلاب دست به اجتهاداتی ‌زده که همه‌اش حاکی از باسوادی و شناختن دنیا و منطقه است!
بعد از اسفندیار خان کوروش فدا، چشممان به این آقا روشن شده که از هخا و کوروش و تاریخ ایران باستان داد سخن می‌دهد و اندر فضایل شیر و خورشید و بنی‌اسرائیل و مسالمت‌جویی فرزندان یهودا که حکومتشان بی‌جهت و بی‌دلیل!! به کودک‌کشی و اشغالگری شهره شده است، نغز‌گویی می‌کند! و دیوار کوتاه غیرتمندان کربلایی را هدف متل‌های بی‌نمک تکراری قرار داده است، همان سینه سوختگانی که نام حسین علیه‌السلام را با دل‌های آکنده از مهر خاندان رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله، بر تارک هستی نمایانده‌اند. گویا آقای «دستیار»، محرم‌تر از عزیزان جهود کسی را برای طرح معضلات درون مذهبی نیافته‌اند! چندان غریب نیست که دستیار بزرگوار، از فرط سواد و پر ملاط بودن شناسنامه‌اش، هویت و شناسنامه انقلاب؛ خمینی کبیر را فراموش کرده باشد و آنچه را که از دیدگاه آن رادمرد، منحوس بوده مقدس می‌پندارد و سخنانی محققانه از جنس نقل‌های قهوه‌خانه‌ای ایراد می‌فرماید!
سعی کردم، از منابعی که مورد اعتماد کسانی که دنیا را می‌شناسند و حقوقدان و شناسنامه‌دار و باسواد هستند در باره شیر و خورشید مطلبی نقل کنم؛ در ویکی پدیا آمده است:
در ایران پیش از اسلام، خورشید (به صورت یک مرد) همیشه سلطنت را در ایران تداعی می‌کرده است: «تصویر بلورین خورشید» سراپرده سلطنتی داریوش سوم را متمایز می‌نموده است. درفش اشکانیان با تصویر خورشید تزیین می‌شده است. بر بالای تاج سلاطین ساسانی گویی قرار داشت که نماد خورشید بود. مالالاس رومی به نامه‌ای اشاره می‌کند که در آن شاه ایران را «خورشید شرق» و قیصر روم را «ماه غرب» نامیده‌اند. شیر نیز پیوند نزدیکی با شاهنشاهی در ایران داشته است: «ردیف‌هایی از شیران زینت‌بخش تخت و ردای شاهان هخامنشی بوده است. تاج‌ آنتیوخوس اول شاه پارسی‌تبار کوماژن (حک: 69-34 پیش از میلاد) با تصویر شیر تزیین شده بود. در نقش برجسته مراسم اعطای مقام در نقش رستم، اردشیر یکم زرهی با تصویر شیر به تن داشته است. شیر نقش تزیینی مشابهی برای عضدالدوله دیلمی داشته است. در برخی لهجه‌ها و گویش‌های شرق ایران، واژه شاه، شیر تلفظ می‌شود.
در پنجمین متمم‌ قانون اساسی مشروطه نخستین قانون اساسی ایران (قانون اساسی مشروطه) پرچم ایران به شکل شیر و خورشید بر روی سه رنگ سرخ و سفید و سبز تعیین شد. این قانون شکل نشان شیر و خورشید پرچم را ایستاده همراه با شمشیری در دست و خورشیدی در پس زمینه توصیف می‌کند. فرمانی به تاریخ 4 سپتامبر 1910 توصیفی دقیق از این نشان شیر و خورشید ارائه می‌دهد. از جمله این فرمان دم شیر به صورت S ایتالیک تعیین می‌شود. همچنین موقعیت و اندازه شیر و پنجه او و شمشیرش را و خورشید را به دقت توصیف می‌کند. نجم‌آبادی بر اساس یک پرده اوایل دوران رضا شاه تناظری دو به دو بین شیر- خورشید و رضا شاه و مادر وطن مشاهده می‌نماید. محتویات این پرده نشان می‌دهد که همان‌گونه که خورشید توسط شیر محافظت می‌شود، رضا شاه به مانند قهرمانی است که باید از مام وطن پاسداری نماید. هر چند شاهان پهلوی نشان شیر و خورشید قاجارها را می‌پذیرند، اما آن‌ها تاج کیانی، (تاج قاجارها)، شیر و خورشید را با تاج پهلوی عوض می‌کنند. در زمان رضا شاه پهلوی شیر با چهره واقعی‌تری ترسیم می‌شد و دیگر خورشید به صورت زنانه ترسیم نمی‌گردید و خورشید تنها دارای پرتوهایی بود. در این زمان شیر و خورشید پرچم ایران در بسیاری از موقعیتها نظیر کاربردهای نظامی، پرچم به همراه تاج پهلوی نیز بوده است.
شاهان پهلوی تعبیر ایرانی شیر را دوباره رواج دادند، تعبیری که در آن شیر نشان پادشاهی و همچنین نشان رستم در شاهنامه بوده است. تعابیر گوناگون این نشان در درازنای تاریخ، هر چند بستر نیرومندی برای شیر و خورشید به عنوان نشان ملی ایران فراهم آورده بود، اما زمینه مناسبی برای چالش این نشان نیز به وجود آورده بود. نمونه مهم این چالش‌ها زمانی بود که سفارت ایران در لندن از مجتبی مینوی گزارشی در مورد شیر و خورشید خواست. در این گزارش مینوی بر ریشه ترکی این نوشتار پای فشرده بود. مینوی به دولت ایران پیشنهاد نموده بود که نشان شیر و خورشید را با درفش کاویانی جایگزین نماید که این پیشنهاد مورد موافقت قرار نگرفت. این نشان  پیش از این در زمان جنگ جهانی اول به چالش کشیده شد. زمانی که حسن تقی‌زاده نشریه کاوه را در برلین چاپ می‌کرد. در این زمان تقی‌زاده استدلال می‌کرد که نشان شیر و خورشید نه ریشه‌ای ایرانی دارد و نه آنچنان که پنداشته می‌شود نشانی قدیمی است. او بر جایگزینی نشان شیر و خورشید با نشانی ایرانی‌تر مانند درفش کاویانی پافشاری می‌کرد!»
امام خوبی‌ها، خمینی بزرگ «سلام‌الله علیه» در روز دهم اسفند سال 1357 در کلامی سرزنش‌آمیز به دولت اعتدال (دولت بازرگان) نهیب زد که:
ما یک «مملکت محمدی» ایجاد می‌کنیم. بیرق ایران نباید بیرق شاهنشاهی باشد، آرمهای ایران نباید آرمهای شاهنشاهی باشد؛ باید آرمهای اسلامی باشد. از همه وزارتخانه‌ها، از همه ادارات، باید این «شیر و خورشید» منحوس قطع بشود؛ علم اسلام باید باشد. آثار طاغوت باید برود. اینها آثار طاغوت است.(1)
____________________________
(1). صحیفه امام، ج 6، ص275