نگاهی به فیلم «بعدازظهر» به بهانه رونمایی در جشنواره عمار
داستان یک دروغ بزرگ
فیلم «بعدازظهر» ازجمله فیلمهای داستانی با موضوع سیاسی در هشتمین جشنواره فیلم عمار بود. این فیلم کوتاه به کارگردانی امیر عباس ربیعی به روایت قصهای در دل آشوبهای سال 88 میپردازد. موضوعی که با گذشت هشت سال از عبور آن همچنان تازگی دارد و میتوان و باید به زوایای مختلف و پیدا و پنهان آن پرداخت. هر چند که هر چه این روایت به روز و مطابق با شرایط و مسائل کنونی جامعه باشد، موثرتر خواهد بود.
فیلم «بعد از ظهر» نیز سعی کرده به ماجرایی بپردازد که همیشه تازگی دارد. هر چند که این فیلم چند ماه قبل از این زمان ساخته شده اما اتفاقا روی مسئلهای دست گذاشته که در آشوبهای امسال نیز بروز پررنگی داشت؛ نقش شبکههای ماهوارهای معاند در وارونهنمایی و تحریف واقعیت ها. داستان این فیلم هم در فضایی متفاوت و غریب رخ میدهد. این بار، یکی از مدارس علمیه بانوان و چند زن جوان محور یک داستان درباره فتنه شده است.
این فیلم با نمایش تصویر یک دختر که در حال تماشای اخبار تلویزیون است شروع میشود. اخبار تلویزیون، سخنگوی شورای نگهبان را نشان میدهد که از عزم این شورا برای بازشماری تعدادی از صندوقهای اخذ رأی سخن میگوید. با همین صحنه و در عرض چند ثانیه متوجه میشویم که زمان فیلم، به روزهای بعد از دهمین انتخابات ریاستجمهوری بر میگردد. بعد از آن چند زن جوان، دختری مصدوم و با حالی بیمار را به حوزه علمیه میآورند. دختری که با یکی از طلبهها دوست است اما گویا با خانمهای طلبه تفاوت دارد. این دختر طی درگیریهای خیابانی آسیب دیده است و خانمهای طلبه او را از زیر دست و پا نجات داده و همراه خود به مدرسه آوردهاند تا به وضعیت او رسیدگی کنند. اما در این بین، شبکه بیبیسی فارسی تصویر آنها را نشان میدهد و میگوید که «خانمهای لباس شخصی، یکی از معترضان را بازداشت کرده و به جای نامعلومی بردهاند»!
آنچه در فیلم «بعدازظهر» میبینیم گوشهای از عملکرد جریان مهاجم رسانهای در دوران آشوب و فتنه در سال 88 است. رسانههایی که امسال هم به خاطر دروغهایی که درباره آشوبها مخابره میکردند، سوژه خنده مردم شدند. این فیلم به خوبی توانسته فضای فتنهآلود را به یک درام تبدیل کند. همه چیز در فیلم، دچار نوعی تعلیق و معماست. آنکه مظلوم است، ظالم معرفی میشود و ظالمهای واقعی از فضای غبارآلود سواستفاده میکنند.
یکی از معضلات فیلمهای سیاسی، گرفتار شدن در نوعی تصنع است. اما در «بعد ازظهر» همه چیز تحت کنترل کارگردان است؛ هم فضای فیلم و هم رفتار آدمها کاملا طبیعی، منطقی و باورپذیر است. با این حال برخی از معماهای داستان حل نمیشود. ازجمله در یکی از صحنهها میبینیم که دختر مصدوم با حال نیمه جان به یکی از طلبهها حمله میکند و او را میزند! مشخص نمیشود که این رفتار ز چه روست؟ همچنین است، مهاجمین به این دختر که بالاخره معلوم نمیشود که چه کسانی او را زدهاند. این فیلم هم به پایان باز ختم میشود و به نتیجهای نمیرسد. اما در مجموع، فیلم خوش ساخت، مطابق با شرایط روز و قابل تقدیر از آب درآمده است.
الف - ف