kayhan.ir

کد خبر: ۱۲۲۵۴
تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۸:۱۹

چالش‌های رئیس‌جمهور جدید افغانستان

رئیس‌جمهور جدید افغانستان در شرایطی بر اریکه قدرت تکیه خواهد زد که این کشور با انبوهی از مشکلات باقی‌مانده دوران جنگ و رشد روزافزون تهدید جریان های افراطی بویژه طالبان و تفکر طالبانیسم روبه‌روست؛ ازاین‌رو، با انتظار فراوان مردم خسته از جنگ و ناامنی، ‌باید به‌گونه‌ای برخورد کند که به این انتظارات بتواند پاسخ مناسب و قانع‌کننده ای بدهد.
در این ارتباط،‌ بحث اصلی چگونگی مصالحه ملی و کشاندن طالبان و گروه‌های مسلح مخالف پای میز مذاکره و پیشبرد روند صلح است. لازمه تحقق چنین امری ارتباط تنگاتنگی با چگونگی ایجاد توازن در مناسبات افغانستان با آمریکا و ناتو و قرارداد امنیتی دارد که حامد کرزای به‌دلایل متفاوتی از امضای آن خودداری کرده است؛ اما این تمام ماجرا نیست. ایجاد توازن در مناسبات منطقه‌ای افغانستان بین منابع مؤثر در تحولات داخلی این کشور، به اندازة ایجاد توازن در مناسبات بین‌المللی حائز اهمیت خواهد بود؛ زیرا تجربه افغانستان در گذشته نشان می‌دهد که رقابت منابع جهانی قدرت، همواره به بحران امنیتی و اشغال خارجی این کشور منتهی شده است؛ چنان که در طول یک صد سال گذشته افغانستان با سه دوره جنگ و اشغال روبه‌رو شده که علت اصلی آنها رقابت قدرت‌های جهانی بوده است.
جنگ‌های سه‌گانه انگلیس و افغان‌ها در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم، اشغال افغانستان به‌وسیله ارتش سرخ شوروی سابق در سال 1979، و بالاخره دخالت نظامی آمریکا و ناتو بعد از حادثه 11 سپتامبر 2001 در افغانستان که هنوز ادامه دارد، همگی ناشی از رقابت قدرت‌های جهانی برای کنترل و نفوذ بر افغانستان بوده است.
 اگر اظهارات اخیر ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه را درنظر بگیریم که برای کنترل جریان افراط گرایی صحبت از ایجاد یک منطقه حائل بین افغانستان و آسیای مرکزی به‌میان آورده است، آنگاه به‌درستی قابل درک خواهد شد که رقابت منابع جهانی قدرت در افغانستان نه‌تنها پایان نیافته، بلکه درحال بازتولید و احتمالاً مخرب‌تر از گذشته است. در همین راستا، گزارش‌هایی از تماس چین با گروه طالبان برای مصون‌سازی ایالت بزرگ مسلمان‌نشین قومیت «ایغور» از نفوذ القاعده و طالبان در قالب نهضت اسلامی ترکستان شرقی انتشار یافته است.
بنابراین، بین امنیت افغانستان و رقابت منابع جهانی قدرت ارتباط تنگاتنگی وجود دارد و عین همین معادله در ارتباط با منابع منطقه‌ای قدرت و همسایگان افغانستان وجود دارد. تجربه طولانی افغان‌ها در این خصوص حکایت از آن دارد که هر وقت به ‌هر دلیلی رقابت‌های بین‌المللی مخرب در افغانستان کاهش یافته است، به‌سرعت رقابت کشورهای منطقه‌ای جایگزین آن شده و از شکل‌گیری امنیت پایدار در این کشور جلوگیری کرده است. تکرار این تجربه در شرایط کنونی نیز محتمل است، بویژه از این نظر که منافع قدرت‌های منطقه در افغانستان رنگ‌وبوی ایدئولوژیک گرفته و بحث الگوی اسلامی قدرت را مطرح کرده که لااقل سه کشور پاکستان، ایران، و عربستان سعودی را درگیر آن کرده است. در کنار رقابت‌های ایدئولوژیک منابع منطقه‌ای قدرت، بحث پان‌ترکیسم نیز از طرف ترکیه در افغانستان پیگیری می‌شود که به‌نوبه‌خود می‌تواند ابعاد بحران امنیتی را در این کشور گسترده‌تر و چالش امنیتی برای رئیس‌جمهوری جدید را حادتر سازد. هرگاه مقوله تولید، کشت، و ترانزیت مواد مخدر را بر این‌گونه مقولات اضافه کنیم گستردگی بحران امنیتی و عوامل تأثیرگذار بر آن قابل فهم‌تر خواهد شد.
با توجه به این‌گونه مسائل است که نامزدهای ریاست‌جمهوری امضای قرارداد امنیتی را در اولویت سیاست‌های خود با آمریکا قرار داده‌اند و اعلام آمادگی کرده‌اند که در همان هفته اول کسب قدرت، آن را امضا خواهند کرد.
مبارزه با مواد مخدر و فساد حکومتی نیز با دورنمای چندان روشنی روبه‌رو نیست؛ زیرا اولاً مافیای جهانی مواد مخدر در افغانستان فعال شده و با مافیای فسادآمیز منابع داخلی قدرت تأثیرگذار پیوند خورده است و بالاتر از آن، قاچاق و ترانزیت مواد مخدر با سودآوری فوق‌العاده زیاد خود بخشی از نیاز مالی طالبان را نیز تأمین می‌کند. در همان حال باید توجه داشت که زندگی کشاورزان افغانستان نیز کاملاً وابسته به کشت خشخاش شده و کشت جایگزین که حداقل مایحتاج روزمره آنها را پاسخگو باشد وجود ندارد. مواد مخدر، فساد اداری مرتبط با آن و قدرت تجزیه‌شده در ولایات به‌وسیله فرماندهان محلی که منبع اصلی تأمین ارتش‌های خصوصی آنها مواد مخدر و فساد حکومتی است، اصلی‌ترین چالش امنیتی رئیس‌جمهور آینده افغانستان خواهد بود.
در بعد اقتصادی چالش‌ها جدی‌تر از هر هزینه دیگری است. زیرساخت‌های اقتصادی افغانستان که عمدتاً بر بخش کشاورزی و دامداری متکی بوده است به‌طور کلی در سایه جنگ سه دهه گذشته تخریب شده است. درحال‌حاضر، اقتصاد این کشور به‌شدت وابسته به دریافت کمک‌های خارجی است و اگر آمریکا و اروپا کمک‌های خود را کاهش دهند، دولت افغانستان حتی برای تأمین حدود چهار میلیارد دلار هزینه دستگاه‌های امنیتی و نظامی دچار مشکل خواهد شد.
بنابراین، رئیس‌جمهور آینده افغانستان زمانی قادر خواهد بود به جذب مؤثر سرمایه و تکنولوژی‌ خارجی اقدام کند که اصلاحات بنیادینی در داخل به‌وجود بیاورد و روند صلح با طالبان را نیز به‌پیش ببرد.
چالش مهم دیگر پیشِ روی رئیس‌جمهور آینده افغانستان چالش فرهنگی است. جامعه افغانستان هنوز ساختاری قبیله‌ای دارد و ذهنیت قدرت انحصاری در قبایل پشتون قوی است. این ذهنیت تاکنون از شکل‌گیری دولت ـ ملت جلوگیری کرده است. سنت‌های قبیله‌ای بخش مهمی از جامعه را تحت تأثیر خود قرار داده و این درحالی است که بخش دیگر جامعه طی یک دهه گذشته به مدرنیسم تمایل پیدا کرده است. اما حقیقت این است که بخش مهمی از جامعه افغان قبیله‌ای و سنت‌گراست و مناسبات جدید را برنمی‌تابد. تقسیم جامعه به دو قطب، چالش مهم دیگری است که پیشِ روی رئیس‌جمهور آینده افغانستان است. درعین‌حال، بحث تمرکز قدرت و یا توزیع قدرت همچنان حاد باقی مانده است. «نظام ریاستی و توأم با تمرکز قدرت یا نظام پارلمانی و توزیع قدرت در قالب نوعی فدرال»، بحثی جدی است که هواداران و مخالفان خود را دارد. رئیس‌جمهور آینده افغانستان علی‌القاعده باید در همان حال که به فساد ناشی از تمرکز قدرت پایان می‌دهد، توزیع متوازن قومی قدرت را مدنظر داشته باشد تا همه اقوام و قبایل، جامعه شهری، روستایی، و عشایری منافع خود را تضمین‌شده بیابند. درغیراین‌صورت نظام ریاستی و یا نظام پارلمانی خود عامل شکاف‌های عمیق‌تر اجتماعی و سیاسی خواهد شد.
اهمیت بحث نظام ریاستی و پارلمانی در آن است که این بحث تا حد زیادی قومی شده، به‌طوری‌که نامزد قومیت پشتون از تمرکز قدرت در کابل و نظام ریاستی دفاع کرده و آن را سرلوحه مبارزات انتخاباتی خود قرار داده و نامزد مورد نظر سایر اقوام غیرپشتون روی تغییر نظام ریاستی به نظام پارلمانی و ایجاد پست نخست‌وزیری و فدرالی کردن افغانستان تأکید کرده است. براین‌اساس، هر فردی که رئیس‌جمهور آینده افغانستان شود با این چالش روبه‌رو خواهد بود که چگونه می‌تواند ساخت قدرت سیاسی را متحول و آن را با شرایط نوین جهانی هماهنگ سازد.
درهرحال، رئیس‌جمهور افغانستان با چالش‌ها و فرصت‌های متفاوتی روبه‌رو خواهد بود و نیازمند اتخاذ سیاست‌های متوازن داخلی، منطقه‌ای، و بین‌المللی است تا از شکل‌گیری رقابت‌های منابع داخلی و قومی‌شده قدرت در داخل، جلوگیری کند.
 رئیس جمهور جدید می تواند با پیروی از دکترین عدم مداخله و ایجاد و تقویت توازن استراتژیک در مناسبات خارجی افغانستان کشور را در مسیر مصالحه ملی، توسعه و پیشرفت پایدار، قرار دهد.