تجارت پرسود با خدا(خوان حکمت)
وجود مبارک حضرت امير(ع) درنامه 66 نهج البلاغه به عبدالله بن عباس فرمود:« فَإِنَّ [الْعَبْدَ] الْمَرْءَ لَيَفْرَحُ بِالشَّيْءِ الَّذِي لَمْ يَكُنْ لِيَفُوتَهُ»؛ گاهي انسان به چيزي خوشحال ميشود که حتماً به آن ميرسد و ديگر خوشحالي ندارد، يک امر قطعي و قضا و قدر الهي است به شما ميرسد، براي آن بيتابي کردن و شادماني کردن وجهي ندارد، روزيای است که ذات اقدس اله براي شما مقرر کرده و حتماً ميرسد. «وَ يَحْزَنُ عَلَی الشَّيْءِ الَّذِي لَمْ يَكُنْ لِيُصِيبَهُ»؛ چون ما برنامهاي داريم، يک حساب و کتابي داريم، بهرهای داريم، بعضي از چيزها نصيب ماست، بعضي از چيزها نصيب ما نيست. آنچه نصيب ماست ما نبايد خوشحال باشيم. آنچه نصيب ما نيست و نبايد به ما برسد، به ما نميرسد و ما هم به آن نميرسيم، نبايد نگران باشيم.در سوره مبارکه «حديد» شما اين مضمون را مطالعه ميکنيد و خود حضرت امير(ع) هم اين آيه را به عنوان سند زهد ذکر کرده است. فرمود:حقيقت زهد در اين دو جمله قرآن کريم جمع شده است: (لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلي ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ)،(1) فرمود حقيقت زهد اين است که اگر چيزي به شما رسيد، خوشحال نشويد طوري که از مرز و از وظيفه جدا بشويد و اگر چيزي از شما گرفته شد، نگران نباشيد طوري که از وظيفه جدا بشويد. هر چيزي حسابي دارد، چون ذات اقدس اله فرمود: (كُلُّ شَيءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ)؛(2) هر چيزی به مقدار؛ نظمي هست، قَدَري هست.
(وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُوم)؛(3) هر چيزي با هندسه و اندازه حساب شده است.
بنابراين اگر چيزي به آدم رسيد، بايد شاکر باشد و اگر نرسيد، بايد صابر باشد. اين طور نيست که تمام نشاطش را صرف کند در جايي که چيزي به او رسيد، و تمام حُزن و اندوه خود را صرف کند در جايي که چيزي به او نرسيد يا از او گرفته شد. آن دو جمله قرآن کريم که در يکي از بيانات نوراني حضرت امير در نهجالبلاغه آمده است که ذات اقدس الهي حقيقت زهد را در اين دو جمله جمع کرد، آن به صورت يک اصل حاکم در جملههاي نوراني اين نامه و نامههاي ديگر ميتابد.
دادوستد با شیطان؛ معامله دو سر باخت
فرمود: «فَلَا يَكُنْ أَفْضَلَ مَا نِلْتَ فِي نَفْسِكَ مِنْ دُنْيَاكَ بُلُوغُ لَذَّهًٍْ أَوْ شِفَاءُ غَيْظٍ»، دنيا يک تجارتخانه است و در اين تجارتخانه انسان عمر ميدهد، چيزي بايد بگيرد. حيات ميدهد، چيزي بايد بگيرد؛ چيزي که يا بهتر از عمر باشد يا لااقل معادل با عمر باشد. اين (هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَي تِجَارَهًٍْ تُنجِيكُم مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ)(4) همين است. يک عده (فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ)(5) هستند، يک عده (يَرْجُونَ تِجَارَهًًْ لَن تَبُورَ)(6) هستند. تجارت يعني آدم سرمايه را ميدهد و چيزي ميگيرد. ما هر لحظه عمر ميدهيم بايد چيزي بگيريم.
اگر - خداي ناکرده - ما با شيطان معامله کنيم، با دنيا معامله کنيم، خسارت ميبينيم. خسارت معنايش اين نيست که ما سرمايه را بدهيم و سودي نبريم، يا از سرمايه ما يک مقدار کم بشود، اين نيست. خسارتي که در داد و ستد با شيطان هست، اين است که عوض و معوض، هر دو را ميبرد؛ ما يک چنين خسارتي در دنيا نداريم. اگر راهزني به بهانه اينکه کالايي دارد، بخواهد آن را به ما بفروشد، اگر اين راهزن و قدّارهبند، تمام سرمايه را از ما بگيرد و چيزي هم به ما ندهد، اين جمع بين معوّض و عوض کرده است. شيطان با ما چنين کاري ميکند؛ يعني ما را به بند ميکشد ،چيزي هم به ما نميدهد. در سوره مبارکه «اسراء» ذات اقدس اله فرمود: او ميگويد من سواري ميخواهم: (لَأَحْتَنِكَن ذُرِّيَّتَهُ)؛(7) من احتناک ميکنم. اينها که سوار بر اسبند و مسلّطند ،چه کار ميکنند؟ دهنه اسب و افسار اسب دستشان است، اين را ميگويند «إحتناک». «إحتنک الفرس»؛ يعني حنک، تحت حنک، دهنه اسب، افسار اسب دست اوست، هر جا بخواهد سوار ميشود و ميبرد. شيطان گفت من چنين کاري ميکنم، من سواري ميخواهم. تا عوض و معوّض هر دو را نگيرد که سواري به او نميدهند. بعد آن شخص هر چه که شيطان گفت انجام ميدهد. خسارتِ داد و ستد با شيطان اين نيست که انسان سود نبرد، خسارت اين است که عوض و معوّض هر دو را باخت.
تجارت پر سود با خدا
اما درتجارت با ذات اقدس اله که فرمود: (هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَي تِجَارَهًٍْ تُنجِيكُم مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ)، خداي سبحان وقتي مورد تجارت ما قرار گرفت، عوض و معوّض هر دو را به ما ميدهد، اين طور نيست که چيزي را از ما بگيرد؛ لذا فرمود: (فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذي بايَعْتُمْ بِه)؛(8)بشارت به شما که با خدا بيع کرديد. اين بيعت را که بيعت ميگويند، چون از بيع است. شما با خدا وقتي معامله ميکنيد، خدا چه کار ميکند؟ اين جانتان را ميگيرد، ميپروراند، کامل ميکند، همه لوازم آينده را به او ميدهد، تحويل ما ميدهد. در داد و ستد با خدا عوض و معوّض هر دو برای ماست، در داد و ستد با شيطان عوض و معوّض هر دو متعلّق به اوست.
بعد حضرت فرمود: «وَ لْيَكُنْ سُرُورُكَ بِمَا قَدَّمْتَ وَ أَسَفُكَ عَلَی مَا خَلَّفْتَ»؛ انسان نشاطي دارد و اندوهي؛ فرمود اين نشاط را خدا داد، اندوه را خدا داد؛ اما نشاط تو به آن باشد که چيزي را قبلاً فرستاده اي. اسف تو به اين باشد که چيزي را جا گذاشتي. چرا نشاط داري؟ براي اينکه هر آنچه که قبلا فرستاده و مَا تُقَدِّمُوا لِأَنفُسِكُم مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ (9) آنجا محفوظ است، کسي که دستبرد ندارد؛ اما نگرانياش به اين است آنچه پشتسر گذشت، جبرانپذير نيست.
وجود تکامل علمی و فقدان کمالات عملی پس از مرگ
تمام مشکلات ما بعد از مرگ اين است که کمالات علمي هست؛ اما هيچ کمال عملي در برزخ نيست. کمالات علمي فراوان است، در برزخ خيلي از مطالب براي ما روشن ميشود.بخشی از بهشت، وضع بهشت، اقسام بهشت، درجات بهشت، در برزخ روشن ميشود، بخشي هم در معاد و خود بهشت؛ و ـ خداي ناکرده ـ دوزخ، درکات دوزخ و خيلي از اسرار عالم بعد از مرگ براي ما روشن ميشود، تکامل علمي در آنجا فراوان است، اما تکامل عملي وجود ندارد؛ يعني کسي يک کار خيري انجام بدهد که با آن کار خير ثواب ببرد و به مقصد برسد؛ اين در آنجا نيست، چون آنجا شريعت نيست، عمل نيست، مگر اينکه آثار خيري که در دنيا گذاشته، مسجدي ساخته، مدرسهاي ساخته، بيمارستاني ساخته، راهي ساخته، مشکلي را حلّ کرده، طرحي داده که آثار آن همچنان هست؛ البته ثواب اين لحظه به لحظه به او ميرسد: «إِذَا مَاتَ ابْنُ آدَمَ انْقَطَعَ عَمَلُهُ إِلَّا عَنْ ثَلَاثٍ»،(10) آثار خيري از انسان باشد تا آن اثر هست نتيجهاش به آدم میرسد.
بيانات حضرت آيتالله جوادي آملي (دامت بركاته) در جلسه درس اخلاق در ديدار با جمعی از دانشجويان و طلاب ، قم؛ 27/7/96
خوانحکمت روزهای یکشنبه منتشر میشود.
_______________________
مرکز اطلاعرسانی اسرا
1- حديد، 23.
2- رعد، 8.
3- حجر، 21.
4- صف، 10 .
5- بقره، 16.
6- فاطر، 29.
7- اسرا، 62.
8- توبه، 111 .
9- بقره، 110؛ مزمل، 20.
10- جامع الأخبار شعيري، ص105.
11- بحارالانوار، ج 2 ص 22. قال النبی (ص): إذا مات ابن آدم انقطعَ عمله إلا من ثلاث: صدقة جاریة، أو علم ینتفع به من بعدِهِ، أو ولدٌ صالح یدعو له؛ پیامبر گرامی (ص) فرمودند: هنگامى كه آدمیزاد از این جهان به سراى باقى مىرود، پرونده اعمال او بسته مىشود جز در سه چیز [كه همچنان باز خواهد ماند]:1- صدقه جاریه؛ (یعنی انجام کارهایی که عموم مردم از آن نفع ببرند. مثل بناء مسجد، احداث مدرسه، بیمارستان و...)؛2- علم و دانشی كه دیگران از آن بهرهمند شوند، 3- فرزند صالحی كه برای او دعای خیر کند.