kayhan.ir

کد خبر: ۱۱۷۷۹۶
تاریخ انتشار : ۰۸ آبان ۱۳۹۶ - ۱۷:۴۸
نقش سیستم آموزشی معیوب و ناکارآمد در ایجاد ناهنجاری‌ها چیست؟

نیاز نظام آموزشی کشور به جراحی عمیق و فوری


احمدرضا هدایتی

مدتهاست این موضوع، ذهن نگارنده را به خود مشغول کرده که علت اصلی برخی از نابسامانی‌های موجود در جامعه چیست؟ آیا توطئه‌های مستمر و متعدد بیگانگان، عامل بروز این ناهنجاری‌هاست؟ آیا ناهنجاری‌های اجتماعی موجود، حاصل تأثیر فرهنگی ماهواره‌هاست؟ اصولاً نقش توطئه‌های دشمنان از جمله؛ جنگ تحمیلی و تحریم‌ها و ترورهای صورت گرفته از سوی معاندین، در این رابطه در چه حد بوده است؟ چرا با این‌که تمامی مبانی، احکام و اصول ارزشی اسلام، یا حتی اسناد بالادستی تنظیم شده در کشور و نیز بیانات و رهنمودهای رهبری، وفق مصالح کشور و منافع مردم و هم‌راستا با آرمان‌های بلند و ارزشی انقلاب و افراد جامعه است، همچنان با رشد تدریجی پدیده‌های نامطلوبی مانند؛ اختلاس، ارتشاء، رانت‌خواری یا فساد اخلاقی و اجتماعی در کشور مواجه هستیم؟ آیا عدم عرضه فراگیر و اصولی منابع اسلامی و بی‌توجهی جامعه نسبت به کسب فضائل و معارف اسلامی در بروز مشکلات تأثیرگذار نبوده است؟ آیا می‌شود همه مشکلات را فقط ناشی از ناکارآمدی، کم‌کاری و بعضاً سوءاستفاده و خیانت احتمالی برخی مدیران و مسئولان دانست؟
بی‌شک، توطئه‌ها و اقدامات خبیثانه دشمن در بروز مشکلات و ناهنجاری‌های موجود در جامعه بی‌تأثیر نبوده است و شاید اگر هر کشور دیگری جای جمهوری اسلامی ایران قرار داشت و با این همه توطئه خارجی مواجه می‌شد، نه‌تنها حکومتش دگرگون می‌شد، بلکه احتمالاً خاک کشور خود را نیز از دست می‌داد.
یکی از بارزترین مصادیق خباثت دشمن، تحمیل جنگ 8 ساله‌ای بود که بیش از 200 هزار نفر از پاک‌ترین، خالص‌ترین، صادقترین و کارآمدترین نیروهای انقلاب، یعنی امیدهای کشور برای ایجاد تحول و تعالی جامعه در ابعاد مختلف را از ما گرفت.
ترور حدود 17 هزار نفر از نخبگان، مسئولان سطوح عالی و مردم عادی، توطئه دیگری بود که ضربات جبران ناپذیری را بر پیکر انقلاب اسلامی وارد نمود و در مسیر رشد و پیشرفت کشور تأثیر نامطلوب گذاشت، اما شاید از تهاجم فرهنگی و نقش ماهواره‌ها باید به عنوان مخرب‌ترین این عوامل نام برد.
با این‌حال؛ قطعاً هیچ‌یک از این عوامل و سایر عوامل مشابه که از ذکر آنها اجتناب شده است، به اندازه نظام آموزشی معیوب و ناکارآمد موجود، به کشور خسارت تحمیل نکرده باشد، چرا که توطئه دشمنان و مزدوران داخلی آنها یا ناهنجاری‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی، هنگامی مؤثر واقع می‌شود که نظام آموزشی و تربیتی کشور، به شکل پنهان و آشکار و محسوس و نامحسوس، دچار ضعف و نقصان باشد.
البته طی سال‌های گذشته تلاش فراوانی برای اصلاح نظام آموزشی کشور در مقاطع و سطوح مختلف صورت گرفته است، اما به‌نظر می‌رسد این اقدامات بیشتر و البته به شکل غیرمؤثر، پوسته و قالب کار را دستخوش تغییر نموده است. تغییر چندباره‌ مقاطع تحصیلی در آموزش و پرورش از 5، 3، 4 به 6، 3، 3 و یا مزین نمودن متون آموزشی مدارس و مراکز آموزش‌عالی به آیات و روایات اسلامی، نمونه‌ای از این اقدامات است.
این در حالی‌است که اولاً اسلامی کردن و بهبود محتوایی متون درسی، لزوماً با افزودن آیات و روایات اسلامی به متون آموزش، محقق نمی‌شود، ثانیاً تا عناصر و عوامل تغییر محتوا و نیز مدرسین این متون، خود به آنچه می‌نویسند و یا تدریس می‌کنند، اِشرافیت و باور قلبی نداشته باشند، طبیعتاً نتیجه لازم عاید نخواهد شد. ثالثاً آموزش بدون توجه به مفاهیم و مطالب پرورشی و تربیتی، نمی‌تواند نتیجه مطلوب را در پی داشته باشد.
نشانه‌های معیوب بودن
 چرخه‌ آموزشی
در واقع چنانچه نظام آموزشی کشور (در مقاطع و سطوح مختلف) نتواند، همزمان و در کنار تربیت افراد متخصص، افراد مؤمن، متعهد، مسئولیت‌پذیر، پاسخگو، متفکر، آرمانگرا، هدفمند، خلاق، خودباور و خوداتکا، اهل مطالعه و تحقیق و با قدرت و قابلیت برنامه‌‌ریزی و کارآفرینی و در نهایت، دلسوز برای حال و آینده کشور به جامعه تحویل دهد، نباید تردید کنیم که چرخه‌ آموزشی ما، معیوب است.
وقتی در برخی از مراکز آموزشی روند و ساختار کار به شکلی است که؛ فقط به امر آموزش در حد رفع تکلیف اکتفا می‌شود و بدتر از آن این‌که؛ باورهای دینی و اصول و ارزش‌های اعتقادی و اجتماعی جوان ایرانی، پس از ورود به محیط آموزشی، متزلزل و روزبه‌روز تضعیف می‌شود، باید پذیرفت که نظام آموزشی ما دچار بیماری خطرناکی است که آینده کشور را در معرض خطر جدی قرار داده و تغییرات رفرمیک به عمل آمده، نتوانسته مشکل آن را برطرف نماید.
قطعاً وقتی مبانی اعتقادی دانشجوی جوان و متدین ما (هرچند در موارد محدود) در دانشگاه مورد نقد و اهانت دیگران واقع می‌شود و حتی حضور وی در صف نماز جماعتِ محیط آموزشی، مورد تمسخر برخی از اساتید و دانشجویان قرار می‌گیرد و رفتار و سلوک او به‌تدریج و تحت تأثیر رفتارهای ناهنجار سایر دانشجویان، به فرهنگ مذموم غربی و شرقی گرایش پیدا می‌کند، باید بپذیریم که اِشکالی در کار وجود دارد.
تردیدی وجود ندارد که وقتی برخی از اساتید، معلمان و سایر مربیان به مبانی دینی، اعتقاد قلبی و التزام عملی نداشته و از معارف دینی و اعتقادی بی‌بهره باشند، نمی‌توانیم از آنها انتظار داشته باشیم که بتوانند یک محیط آموزشی الگو و در تراز نظام اسلامی را ایجاد و فارغ‌التحصیلی در شأن نظام اسلامی تربیت نمایند.
نمونه هایی از خروجی نامطلوب نظام آموزشی
این تأسف بار است که وقتی خبرنگار یک رسانه داخلی، بخشی از توصیه‌های مدیریتی امام‌علی(ع) را بدون درج نام در اختیار تعدادی از جوانان ایرانی قرار می‌دهد و از آنان می‌خواهد که نام صاحب این جملات را بگویند، در کمال ناباوری، ابتدا احتمال تعلق آن به یک اندیشمند ایرانی یا اسلامی را ناممکن دانسته و سپس در قامت یک مدافع تمام‌عیار فرهنگ بیگانه، به شکل بعضاً ناقص و غلط، نام چند تن از دانشمندان غربی را بر زبان می‌رانند.
این باعث تأسف است که بر اثر غفلت مسئولین نظام آموزشی کشور، نه‌تنها سیره و سلوک رفتاری، علمی و عملی ائمه و اولیاء دینی، بلکه شخصیت اخلاقی و دستاوردهای علمی بسیاری از دانشمندان ایرانی مانند؛ غیاث‌الدین جمشید کاشانی و حتی دانشمندان معروفی چون ابن‌سینا، به درستی تبیین و عرضه نشده است.
این اندوه‌بار است که بسیاری از دانش‌آموزان و دانشجویان ایرانی حین تحصیل و پس از آن، با اصل خودباوری و فرهنگ کتابخوانی و تحقیق و مطالعه نامأنوس هستند و بازی‌های رایانه‌ای و مطالب زیانبار فضای مجازی، بخش عمده وقت مفید آنها را به خود اختصاص می‌دهد.
این نگران کننده است که جوان ایرانی واکنش چندانی نسبت به ناهنجاری‌های اجتماعی و اخلاقی مانند تخریب محیط‌زیست، خسارت به اموال عمومی، سوءرفتارهای ترافیکی، اختلاط محرم و نامحرم و امثال آن نشان نمی‌دهد و به راحتی خود را با آنها تطبیق داده و حتی به مبلغی برای فرهنگ بیگانه تبدیل می‌شوند.
قاعدتاً اگر نظام آموزشی ما درست عمل می‌کرد، هم‌اکنون باید نسل دوم و سوم جامعه، با رفتار و عملکرد خود، مانع از بروز مشکلات فعلی می‌شدند و ایران اسلامی، طعم شیرین پیشرفت و توسعه همه‌جانبه و رفاه و آسایش عمومی را، به مراتب بیش از آنچه تاکنون کسب نموده، می‌چشید، اما اینک این سؤال مطرح است که اگر عملکرد بخش تربیت و آموزش درست بوده، چرا برخی از دانش‌آموزان و دانشجویان فارغ‌التحصیل نظام آموزشی ما، قادر نیستند به یک الگوی کامل، در ابعاد مختلف معنوی، علمی و عملی برای دیگران تبدیل ‌شوند.
چرا تقریباً هیچ‌کدام از آنها در کسوت یک جوان تعلیم یافته، هیچ‌گاه نمی‌گویند من فلان رفتار خوب را انجام می‌دهم تا به الگویی عمومی برای دیگران تبدیل شود، بلکه همچنان می‌گویند من انجام نمی‌دهم چون دیگران هم انجام نمی‌دهند؟ چرا نمی‌گویند من فلان‌ کار بد را انجام نمی‌دهم تا دیگران هم انجام ندهند، بلکه می‌گویند من انجام می‌دهم، چون دیگران هم چنین می‌کنند؟
قطعاً همان‌گونه که اشاره شد، باید ریشه همه یا بخش زیادی از این مسائل و مشکلات را در کاستی‌ها و نواقص نظام آموزشی (از مدرسه و دانشگاه تا حوزه‌های علمیه و سایر مراکز آموزشی) جستجو نمود، لذا شایسته است، قبل از این‌که بیش از این فرصت‌ها را از دست بدهیم، از طریق بازنگری و اصلاح محتوایی متون تربیتی و آموزشی، فرهنگ‌سازی عمومی، قانون‌گذاری مناسب و سایر اقدامات مشابه، به درمان اساسی و اصولی این بخش بپردازیم.