غم ناشنیده (به جای گفت و شنود)
در سالروز شهادت حضرت سیدالساجدین، امام سجاد علیهالسلام و در سوگ پیام آور کربلا و احیاکننده راه نورانی و حیات بخش سیدالشهداء(ع)، ستون گفت و شنود امروز را به روال جاری این روزها دیگرگونه مینگاریم و به سرودهای از شاعر متعهد و انقلابی کشورمان آقای قاسم نعمتی اختصاص میدهیم.
دیدم به چشم خویش غمی ناشنیده را
در یک غروب سرخ، بلای عدیده را
با نالهام زمین و زمانگریه میکند
از مادر ارث بردهام این اشک دیده را
من با همین لبان خودم نیمههای شب
بوسه زدم گلوی بریده بریده را
یعقوبم و بدست خودم بین بوریا
چیدم به گریه یوسف پیکر دریده را
یادم نمیرود که چگونه مقابلم
بستند دست عمۀ قامت خمیده را
یادم نمیرود سر شب لحظۀ فرار
فریادهای دختر گیسو کشیده را
هنگام جابه جائی سر روی نیزهها
دیدم شکاف حنجر و خون چکیده را
لعنت به آنکه مرکب خود نعل تازه زد
دیدم سپاه روی بدنها دویده را