جشنهای2500 ساله ویترین توسعه تخیلی
سیدروح الله امین آبادی
20 مهر ماه سال 1350 با اظهارات محمدرضا پهلوی بر مزار کوروش جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی آغاز شد، (1) علیرغم مشکلات اقتصادی و اجتماعی فراوان که مردم ایران در این برهه گرفتار آن بودند شاه از سال 1337 به دنبال برگزاری چنین جشنی بود تا در ظاهر ابهت تاریخ ایران و در حقیقت جلال و جبروت پوشالی خود را در مقابل جهانیان به نمایش بگذارد!
کافی است به آمار و ارقام نگاهی از سر دقت بیندازیم تا ببینیم که این جشنها در واقع پایکوبی پهلوی بر روی ویرانههای اقتصادی کشور بود ، اسناد و مدارک به خوبی نشان میدهد « جشنهای 2500 ساله در سال 1350 بین 120 تا 150 میلیون دلار هزینه در بر داشته است»(2) با توجه به قیمت 1/8 تا 2 دلاری نفت در هر بشکه در اواخر دهة 1340درآمدهای ارزی حاصله از فروش نفت به زحمت به یک میلیارد و 500 میلیون دلار در سال میرسید ، صرف حدود ده درصد کل اعتبارات ارزی کشور در عرض یک سال برای هزینههای جشن 2500 ساله(3) نشاندهنده عمق بیتوجهی رژیم پهلوی به مشکلات مردم بوده است.
کافی است به بخشی از خاطرات مقامات عالیرتبه کشور و گزارشات جرائد کشور در طول دهه چهل نگاهی بیندازیم تا ببینیم وضعیت مردم در این برهه چگونه بوده است، اسدالله علم وزیر دربار و رئیسشورای برگزاری جشنهای 2500 ساله (4) در خاطرات 5 دی ماه 1348 خود مینویسد: «نگاهی به زندگانی مردم این بخش تهران انداختم. تمام خیابانهایی که به بزرگراه میخورند کثیف و خاکی هستند... مردم دور چرخ لبوفروشی ازدحام کرده بودند. در گوشه خیابان چند سگ ولگرد و چند بچه لخت و عور لابلای زبالهها میلولیدند... سربازان وظیفه با سرهای تراشیده، شلوارهای بدقواره و پوتینهای بیریخت در کنار خیابان قدم میزدند و ظاهرا از تعطیل صبح جمعه شان لذت میبردند، هم کسالتآور بود و هم غمانگیز؛ صحنهای از جامعه رو به توسعه... هیچ مقدار خوشبینی، زندگی را در این خیابانها تغییر نمیدهد.» (۵)
اسدالله علم در خاطرات 17 اسفند 1347 خود نیز مینویسد: شرفیابی شاه را در جریان تحولات اخیر قرار دادم و چند نکته را مطرح ساختم که او را ناراحت ساخت. گفتم دو برابر شدن آب بها مملکت را آشفته کرده است. آسفالت خیابانها در حال از هم پاشیدگی است، فساد کارمندان گمرک رو به گسترش است و اعتبارات بانکی محدود شده و شرکتهای زیادی رو به ورشکستگی میروند. دست آخر درباره بحران مالی دانشگاهها به او هشدار دادم. شاه ناگهان از جا در رفت و مرا مورد حمله قرار داد و گفت: وقتی پولی به دستمان نمیرسد چه میتوانیم بکنیم؟»(۶)
کشور در بیپولی شدیدی به سر میبرد ، بحران اقتصادی بیداد میکرد و « محمدرضا پهلوی » در فکر برگزاری جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی بود!
چنان چه در ابتدای این نوشتار ذکر آن رفت شاه از سال 1337 به دنبال برگزاری جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی بود با این وجود وضعیت کشور تا بدان حد بحرانی مینمود که دولتمردان نیز در مرعی و منظر عموم فریاد میزدند و میگریستند، به عنوان نمونه علی امینی نخستوزیر وقت که در روز 10 مهر 1340 به شمال غرب کشور سفر کرده بود در میان مردم گفته بود «در بازدید از بیمارستان رضائیه دچار تاثر و تالم شدم وضع بیمارستانها خیلی خراب است تختخواب کم داریم... من در این مسافرت متوجه شدم که ایران واقعا تهران نیست»(۷)
جالب آنکه در این روزها مسئولین دولتی از شاه گرفته تا نخستوزیر و هیئت دولت به شغل گدایی مشغول بودند و برای کمک به دولت ایران جهت انجام برنامههای حداقلی اقتصادی کنسرسیومهای بینالمللی تشکیل میشد، در این راستا نخستوزیر وقت 31 مرداد 1340 میگوید «در مورد برنامه سوم نیز هیئتی به واشنگتن و لندن و چند کشور اروپایی رفت تا در آنجا رئوس برنامه سوم عمرانی را برای مقامات اقتصادی و مالی آن کشورها تشریح کند و قرار است یک کنسرسیوم بینالمللی با شرکت آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، اتریش، بلژیک و ایتالیا تشکیل شود تا اعتبار لازم برای اجرای برنامه سوم تهیه شود.» (۸)
در این سالها دولتمردان کشور با مقامات فرانسه، انگلیس، آلمان، سوئد، دانمارک، نروژ، هلند، بلژیک، سوئیس و ایتالیا برای جذب کمکهای اقتصادی در حال مذاکره بودند. (۹)
وضعیت وخیم اقتصادی تا بدان حد بود که سرمقاله نویس «روزنامه اطلاعات» در یکی از یادداشتهای این جریده نوشته بود «در حال حاضر نه اقتصاد منظمی داریم، نه بودجه متعادلی، نه بازار خوب است و نه اوضاع کارخانجات و موسسات صنعتی، همه این عوامل به هم ریخته است، وزارتخانهها و ادارات دولتی آنقدر زیر بار تعهدات مالی رفتهاند، آن اندازه قرض گرفتهاند که به این زودیها چاله چوله آن هموار نخواهد شد» (۱۰)
همه موارد پیش گفته نشان میدهد که رژیم طاغوت هیچ توجهی به وضعیت نامطلوب اقتصادی مردم نداشته و تنها به نشان دادن ابهت پوشالی خود به جهان میاندیشیده است، هزینه کرد میلیونها دلار برای جشنهای 2500 ساله فارغ از نتایج زیانبار اقتصادی چالشهای فرهنگی نیز در کشور به همراه داشته است که در این نوشتار فرصت پرداختن به آن نیست.
چرا باید تاریخ بخوانیم؟!
در پایان ضروری است به یک نکته بسیار مهم توجه شود ، با گذشت نزدیک به چهار دهه از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی که حاصل قیام ملتی عصبانی از دین ستیزی و تضاد شدید طبقاتی نشات گرفته از سیاستهای اقتصادی رژیم طاغوت بود این روزها عدهای به خود این جرات را دادهاند که در فضای مجازی به تطهیر و بزک پهلوی بپردازند.
هر چند زمانه زمانهای نیست که رژیمهای سلطنتی آن هم به ارتجاعیترین شیوه آن همانند دوره پهلوی مجالی برای ظهور و بروز داشته باشند ولی مرور تاریخ ضروری به نظر میرسد.
رهبر معظم انقلاب 18 شهریور 1394 در دیدار اقشار مختلف مردم از کمکاری دستگاههای مسئول در زمینه بازخوانی تاریخ برای ملت و جوانان انتقاد و با برشمردن چند رویداد تاریخی شهریور ماه تاکید کردند: «اینگونه حوادث عبرتآموز نباید در حافظه تاریخی ملت کمرنگ شود، چرا که اگر نسل جوان از شناخت و ریشهیابی اینگونه خاطرات تاریخی و ملّی، بازماند در شناخت راهِ حال و آینده کشور دچار خطا خواهد شد.» (1۱)
رهبر معظم انقلاب بارها نسبت به «ضعف آگاهی و بصیرت تاریخی» اظهار نگرانی و تاکید کردهاند «من گاهی از این بابت، واقعاً غصّه میخورم.» (۱۲)
با توجه به نکاتی که ذکر آن رفت مرور تاریخ و عبرت گیری از آن ضروری به نظر میرسد و از مسئولین ذیربط انتظار میرود به وظایف خود در این جهت آگاهی یافته و اقدام کنند.
*پی نوشتها در دفتر روزنامه موجود است.