چرایی نقض عهد کوفیان(پرسش و پاسخ)
پرسش:
چرا كوفيانى كه با آن همه شور و شوق به امام حسین(ع) نامه نوشتند و برای بیعت و تشکیل حکومت اعلام آمادگی کردند، به قول خود وفادار نماندند و نقض عهد کردند و علیه امام جنگیدند؟
پاسخ:
پاسخ به اين سؤال در گرو جواب تفصيلى به دو سؤال ديگر است.
1- علل نامهنگارى كوفيان و دعوت گسترده آنها از امام حسين(ع) چه بود؟
2- عبيداللّه بن زياد از چه ابزارهايى براى سركوب قيام كوفه بهره برد؟
درمورد سوال اول. در آغاز بايد به اين نكته توجه داشت كه نامهنگارى كوفيان، در ايام اقامت امام حسين(ع) در مكّه (دهم ماه رمضان سال60 ق) آغاز شد و از جهت فراوانى به مقدارى رسيد كه به حق مىتوان از آن به نهضت نامهنگارى ياد كرد. ظرف اين چند روز، اين حركت به مرحلهاى رسيد كه در روز به طور متوسّط ششصد نامه به امام(ع) مىرسيد؛ به گونهاى كه تعداد نامهها به دوازده هزار نامه رسيد.
با مطالعه و بررسى اجمالى اسامى و امضاهايى كه در ذيل برخى از نامههاى به جا مانده به دست رسيده و با توجه به قرائن، مىتوان به اين نتيجه رسيد كه نامهنگاران از يك طيف خاص نبوده و گروههاى مختلف با گرايشهاى بسيار متفاوت را در بر مىگرفته است؛ به گونهاى كه در ميان آنها نام شيعيان خاصّى همچون سليمان بن صرد خزاعى، مسيّب بن نجبه خزارى، رفاعهًْ بن شداد و حبيب بن مظاهر ديده مىشد.
در نقطه مقابل افرادى از حزب اموى ساكن در كوفه، همانند شبث بن ربعى (كه بعدها مسجدى به شكرانه كشته شدن امام حسين(ع) بنا كرد)، حجّاربن ابجر (كه در روز عاشورا در حالىكه از سرداران سپاه عمربن سعد بود، نامه خود به امام حسین(ع) را انكار كرد)، يزيدبن حارثبن يزيد (او نيز نامه خود به امام حسین(ع) را در روز عاشورا انكار كرد)، عزرهًْ بن قيس (فرمانده سپاه اسب سوار در لشكر عمربن سعد) و عمرو بن حجاج زبيدى (مأمور شريعه فرات همراه با پانصد سوار به منظور جلوگيرى از دسترسى امام(ع) به آب) در فهرست آنها ديده مىشد كه اتفاقا شورانگيزترين نامهها را نيز اينان نگاشتند و به امام گزارش لشكرى آماده (جند مجنّد) را دادند!
اما به نظر مىرسد اكثريت نامهنگاران را ـ كه در تاريخ نامى از آنها برده نشده است ـ توده مردمى تشكيل مىدادند كه عمدتا به دنبال منافع مادى خود بودند و به آن سمتى مىرفتند كه احساس مىكردند شرایط به آن سمت میرود.
اينان گرچه در بحرانها، توان رهبرى بحران را ندارند؛ امّا موجى عظيماند كه موج سوار ماهر، مىتواند با تدبيرهاى خود، به خوبى از آنان بهره گرفته و با سوارى گرفتن از آنها، به مقصد خود برسد.
به احتمال فراوان اكثريت هجده هزار بيعت كننده با مسلم را نيز اينان تشكيل مىدادند كه به مجرّدى كه دنيا و منافع خويش را در خطر ديدند (با سياست عمر ابن زياد) خود را از سپاه مسلم كنار كشيده و او را يكه و تنها در كوچههاى كوفه رها كردند.
طبيعى است كه اينان را در بيابان كربلا در مقابل سپاه اندك امام حسین(ع) مشاهده كنيم؛ زيرا وعده و وعيدهاى ابن زياد در راستاى منافع دنيوى آنها بوده و آگاهى آنان از سپاه اندك امام حسين(ع) ـ كه درصد احتمال پيروزى ابن زياد را بسيار بالا برده بود ـ انگيزه لازم را در آنان ايجاد مىكرد. به رغم اينكه در دل محبّتى نيز نسبت به امام حسين(ع) به عنوان نواده پيامبر(ص) و فرزند حضرت على(ع) داشتند! و همينها هستند كه در سخن مجمع بن عبداللّه عائذى خطاب امام حسین(ع) قرار گرفتند و چنين معرفى شدند:
«توده مردم دلهایشان به سوى تو متمايل است و اما فردا شمشيرهایشان عليه تو سر از نيام بر خواهد آورد».
عدهاى از همينها نيز در صحنه كربلا در گوشهاى ايستاده و نظارهگر قتل امام حسين(ع) بودند و اشك مىريختند و دعا مىكردند و مىگفتند: «خدايا حسين(ع) را يارى كن».
ادامه دارد