نگاهی به رسالت ادبیات در انتقال ارزشهای ایرانی- اسلامی به نسل آینده- بخش نخست
روشنی بخشی قلم متعهد در انتقال ارزشها به نسل جوان
گروه گزارش
ما در کشوری زندگی میکنیم که جزء سرآمدان ادبیات جهان است؛ کشوری که آن را با شعرهای فاخرش میشناسند و غنای در ادبیات بر خلاف تصور بسیاری همواره موجب بالندگی اقتصادی و اجتماعی نیز بوده است؛ اما چه میزان از میراثی را که مفاخر ادبی این مرز و بوم برای نسلهای بعدتر بر جا نهاده اند، هنوز با همان قوت باقی مانده است؟ ادبیات میراث تاریخ، فرهنگ و تمدن ماست؛ تمامی وقایعی که در طی قرنها در سرزمین ما رخ دادهاند و هر یک مملو از هزاران آیت عبرتآموزی، سعادتمندی، بالندگی و ارزشهاست، تنها میتوانند از مسیر روشن ادبیات به نسلهای آینده منتقل گردند.
ادبیات حافظ وقایعی چون واقعه عاشوراست که در بردارنده ارزشهای دینی و اخلاقی ما میباشد، از سوی دیگر ادب مقاومت،حافظ رشادتهای افرادی است که در حفظ ارزشها و خاکشان کوشیدهاند. به طور خاص بخش قابل توجهی از ادبیات مقاومت ما به ادبیات دفاع مقدس اختصاص مییابد و منتقلکننده رشادتهای دلاور مردانی است که در دفاع از ارزشهای میهنشان هرگز نهراسیده و از هیچ رشادتی دریغ نکردهاند تا این دلاوریها توسط بسیاری از همین دلاورمردان به نگارش در آید و موجب لمس وقایع آن روزها توسط جوانانی شودکه در آن زمان وجود نداشتهاند.
خلق آثار ادبی دفاع مقدس
توسط جوانان بابصیرت
از کامران شرفشاهی سؤال میکنم: «چگونه میتوان فضای دفاع مقدس را برای جوانان اهل قلم نسل امروز که بنا بر موقعیت زمانی از قرارگیری در آن فضا و لمس آن محروم بودهاند، ملموس ساخت؟» وی در این باره میگوید: «شاعران جوانی که دوران دفاع مقدس را از نزدیک درک و لمس نکردهاند، میتوانند با مراجعه به تاریخ دفاع مقدس و آثاری که در این زمینه وجود دارد و همچنین دیدار با اصحاب قلمی که در آن زمان حضور داشتهاند و آثاری در این زمینه منتشر کردهاند، ارتباط برقرار کنند.»
وی در ادامه به این نکته که جوانان اهل قلم در حوزه دفاع مقدس برای فعالیت هر چه پویاتر باید از نظر اشراف و احاطه ادبی خود را به مرحله بالایی برسانند، نیز اشاره میکند و میگوید: «با وجود اینکه دوران جنگ تحمیلی به ظاهر پایان یافته است، اما جامعه ما هنوز هم درگیر برخی تبعات ناشی از آن است، پس جوانان ما به طور نا خودآگاه با آنها مواجه هستند.»
این پژوهشگر عرصه دفاع مقدس همچنین میافزاید: «هنوز بسیاری از سوژههای مرتبط با جنگ در نزدیکی و حتی کنار جوانان امروز وجود دارند؛ به عنوان مثال آزادگان و جانبازان دفاع مقدس هر یک روایتی زنده از آن دوران هستند که زندگی آنان میتواند الهامبخش آفرینش آثار قابل توجه و ماندگار از قلم جوان امروز باشد. چنانکه بسیاری از شاعران جوان با ارتباط و تماس با این بزرگان توانستهاند آثاری قابل ملاحظه را خلق کنند.»
میراثی که جایگزین ندارد
کمال شفیعی، کارشناس ادبیات کودکان و نوجوانان، در حالی که معتقد است هر ملتی بر پایه ادبیات و فرهنگ خود زندگی میکند در گفتوگو با گزارشگر کیهان میگوید: «طبیعی است هر جامعهای که قویتر و دارای فرهنگ پربارتری است، خاستگاه آن ادبیات قویتری میباشد. خوشبختانه کشور ما یکی از کشورهای بسیار غنی و متمدن است و تمدن اساسا بر مولفههایی استوار است که ادبیات مادر آنهاست.»
شفیعی ادبیات را به عنوان میراث فرهنگی یک ملت که از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود تلقی میکند و در ادامه میگوید: «ادبیات در کشور ما به عنوان یک ثروت ملی محسوب میشود و بسیار مهمتر از مسائل اقتصادی است؛ زیرا کشوری که دارای فرهنگ و تمدن دیرینه میباشد، میتواند برای تعالی خود راههای مناسبی را در جهت اقتصاد، اشتغال و... نیز ایجاد کند. در مقابل کشورهایی که از منابع زیرزمینی برخوردار هستند، اما فرهنگ ندارند به این علت که دچار خود باختگی و مسخ فرهنگی میشوند، به راحتی مورد چپاول و استثمار قرار میگیرند.»
وی ادبیات ایران را در طی این سالها ادبیاتی غنی، بالنده و پویا میداند و میگوید: «در تمامی این سالها بهترین آموزههای فرهنگی، دینی و اجتماعی خود را در قالب بهترین شعرها از نسلی به نسل دیگر منتقل کردهایم. ادبیات ما بالندگی و پویایی خود را حفظ کرده است و به عنوان مادر همه اتفاقات، هیچ جایگزینی ندارد.»
آیندهسازی جامعه
در گرو ادبیات کودک و نوجوان
شفیعی کارشناس ادبیات کودکان و نوجوانان پیرامون نقش ادبیات در تربیت میگوید: «خانوادهها تمام تلاششان بر آن است که آینده فرزندانشان را تامین کنند و طبیعی است که در کنار دغدغههای مالی و اقتصادی، دغدغههای فرهنگی و اجتماعی بسیار مهمتر است. از آنجایی که فرزندان ما آیندهسازان فردا نیز هستند، اگر جامعهای به تعالی خود میاندیشد، پس باید به همان میزان که به آینده خود اهمیت میدهد، برای تربیت فرهنگی و تقویت ادبیات کودک و نوجوان نیز وقت بگذارد. تلاش در جهت تعالی ادبیات کودک و نوجوان تلاش برای دوام و تعالی جامعه است.»
این کارشناس اهل فن که ادبیات کودک و نوجوان را بسیار مهمتر از ادبیات بزرگ سال میداند، میگوید: «ادبیات بزرگسال کارکرد خودش را انجام داده است و بزرگسالها با هر سن و جنسیتی قدرت انتخاب دارند و نوع ادبیات خود را بر میگزینند و با آن زندگی میکنند.»
کمال شفیعی مرز تفاوتهای میان ادبیات کودک و نوجوان با ادبیات بزرگسال را این گونه شرح میدهد: «در حوزه ادبیات کودک و نوجوان ما نیازمند آن هستیم که همواره بهترینها را ذخیره کنیم و چندین برابر تلاش برای میراث اقتصادی باید در جهت بر جای نهادن میراث فرهنگی برای فرزندانمان تلاش کنیم.»
وی میگوید: «بالندگی و پویایی نسل فعلی در گرو سرمایهگذاری بر ادبیات کودکان و نوجوانان است. من در شگفت هستم که چرا در جامعه ما برای آینده خودمان کمی با سهلانگاری مواجه هستیم و تضمین آینده خودمان را در حوزه هنر و ادبیات کودک و نوجوان قدری با تساهل نگاه میکنیم؟!»
وی این موضوع را بنا بر پراکندگی تعاریف در حوزه ادبیات کودکان و نوجوانان و همچنین پراکندگی در مسئولیتهای موجود دانسته و میگوید: «من فکر میکنم اگر تمامی ادارات ما بخشی ویژه برای ادبیات و هنر کودک و نوجوان داشته باشند، آن وقت از این طریق دیگر فرهنگسازی در بسیاری از موارد نظیر بهینه مصرف کردن به سادگی انجام میشود و آموزشهای لازمه ارائه میگردد. با این وجود حتی اگر تمام نهادها و ادارات سرانه برای آموزش و تعالی فکر کودکان و نوجوانان داشته باشند، باز هم کار فرهنگی زمین مانده در ادبیات کودکان و نوجوانان داریم.»
ادبیات بیانگر هویت هر ملت
پای گفتوگو با ناصر فیض، شاعر طنزپرداز کشورمان مینشینیم. وی در حالی که ادبیات یک ملت را بازتاب عواطف و بیانگر هویت آن ملت میداند، میگوید: «ادبیات میتواند ابزاری باشد که به واسطه آن، آنچه را که هستیم به جهان معرفی میکنیم. به همین دلیل است که ملل مختلف را به واسطه ادبیاتشان میشناسند.»
ناصر فیض در حالی که ادبیات را همراه و به هم پیوسته با زبان تلقی میکند، میگوید: «زبان وقتی از حد انتقال مفهوم متعارف میگذرد، به ادبیات میرسد و زبان تا وقتی فقط وظیفه انتقال مفهوم متعارف را دارد، به معنای ادبیات نیست.»
این شاعر طنزپرداز در گفتوگو با گزارشگر کیهان در باره آسیبهایی که در حال حاضر بر ادبیات طنز وارد است، میگوید: «طنز خود برای آن است که آسیبها را ببیند، به همین علت در ابتدا باید متوجه آسیب خودش باشد. مبنای طنز بر دیدن ناملایمات فردی و اجتماعی و سپس پررنگتر نشان دادن این ناملایمات است که هدف از این امر متوجه کردن افراد به آسیبها و ناملایمات با هدف اصلاح و رفع آنها است. شعر طنز این روزها به جهت تعدد مراکز ارائه جلسات شعر طنز با وجود حداقل افراد هدایتگر در این مراکز همراه با تولید آثاری ضعیف که مورد پسند همگان است، از غنایش کاسته شده و این عامه پسند بودن خود گواهی بر ضعف آثار است.»
فیض همچنین در ادامه از آسیبهایی که ادبیات و به ویژه ادبیات طنز را مورد تهدید قرار داده است به تعدد جایگاههای زیاد افراد مدعی فعالیت در این حوزه اشاره میکند و میگوید: «پیشتر از این در طول یک قرن تنها نام افراد معدودی به عنوان شاعر به جا میماند و میزان تشکیل جلسات ادبی و یا شعرخوانی بسیار محدود بوده است؛ در مقایسه با آنکه هم اکنون میزان تعدد جلسات مربوطه حتی در سطح یک شهر بسیار زیاد است، میتوان این موضوع را عاملی بر کاهش کیفیت فعالیت شاعران و در نتیجه سبب آسیب به ادبیات دوران معاصر دانست؛ چرا که توان هر شاعر یا نویسنده حتی با حداکثر میزان توانمندی پاسخگوی تعدد جلسات فعلی نیست، اما با این حال شرایط به گونهای است که افراد به دلایل مختلف در تعداد زیادی از آنها شرکت میکنند.»
شاعران جوان
از خواندن آثار ادبی کهن غافل نشوند
فیض که فضای مجازی را عاملی در وارد شدن آسیبهای جبرانناپذیر به ادبیات میداند، میگوید: «فضای مجازی این امکان را که افراد با هر توانی در یک تیراژ وسیع معرفی شوند، فراهم آورده است. این روزها از طریق فضای مجازی و شبکه اینترنت نگارش و نشر آثار در سراسر جهان به راحتی قابل انجام است. سرعت فضای مجازی عاملی مناسب در معرفی و مدعی ساختن افراد در فضای ادبی است. از طرف دیگر تعدادی افراد به مدد فضای مجازی، بدون داشتن میزان دانش و تجربه کافی، مخاطبان زیادی را که آنان نیز با عدم شناخت به تشویق بیرویه و افراطگونه این افراد میپردازند، جذب کردهاند.»
این شاعر در انتهای کلامش در توصیهای به شاعران و نویسندگان جوان میگوید: «جوانان اهل قلم حتی اگر میخواهند آثاری متفاوت و مدرن خلق کنند، نباید از ادبیات کلاسیک غافل شوند؛ به طور مثال اگر شاعران جوان ما میخواهند اثری فارغ از وزن خلق کنند، باید وزن را بشناسند، چرا که ممکن است عدم شناخت سبب انجام آن شود و ناخود آگاه وارد وزن شوند.»
وی در حالی که معتقد است شناخت ادبیات گذشته سبب آشنایی با ظرافتهایی است که بزرگانی چون حافظ، سعدی و بیدل در آثارشان به کار بردهاند، در تکمیل صحبتهایش میگوید: «شاعران باید آثار ادبی گذشته را خوانده باشند تا با دنیای متفاوت هر یک از آنها آشنا شوند. تنها از این طریق یک شاعر یا نویسنده متفاوت ساخته میشود.»