مدیریت ورزش یا تدارکاتچی ورزش؟!
سرویس ورزشی-
در خصوص رعایت اصل نظارت در ورزش، هفته گذشته وزیر ورزش حرفهای منطقی و امیدوارکنندهای زده بود. ایشان اول از خودش و سازمان تحت امرش شروع کرده و گفته است: «وزارت ورزش و جوانان پاسخگوی مردم، مجلس و دولت است.» و بعد افزوده است این روند و روحیه «باید در نزد همه رؤسای فدراسیونها» وجود داشته باشد. یعنی آنان هم باید به نوبه خود به «وزارت و در واقع مردم» درباره عملکرد و رفتار و نتایج خود، پاسخگو باشند.
البته آقای وزیر به استقلال فدراسیونها هم تأکید میکند اما میان استقلال فدراسیونها و اصل نظارت و همچنین پاسخگویی هیچگونه تضاد و تعارضی وجود ندارد. آنها که برخلاف این فکر میکنند درواقع اصل استقلال را با «خودکامگی» و حکومت «ملوکالطوایفی»اشتباه گرفتهاند.
در یک روند و پروسه منطقی و اصولی مثل استقلال، نظارت، پاسخگویی و حمایت و... در کنار یکدیگر پازل مدیریت علمی و صحیح را کامل میکنند.
در هرحال متأسفانه تاکنون در مدیریت ورزش ما، این اصول کمتر رعایت شده و یا اگر شده، کمتر در کنار یکدیگر و باهم اعمال شده است، و تشکیلات ورزش ما تمام فکر و ذکر و هدف و آرمانش، کسب مدال و نتیجه بوده و برای اینکه این اتفاق افتاده شأن و منزلت و کارکرد خود را در حد یک «تدارکاتچی» و یک «نازکش مستأصل»! پایین آورده است.
اینکه امروز آقای سلطانیفر میگوید: «وزارتخانه در قبال فدراسیونها نقش تدارکاتچی ندارد و وظیفه ما این نیست فقط پول بیاوریم و نظارتی نداشته باشیم...» در واقع ترجمان و اثبات ادعای ماست.
آقای وزیر بهتر از ما میداند که متأسفانه وزارتخانه امروز و سازمان تربیت بدنی دیروز- به ویژه در سالهای پس از پایان جنگ تحمیلی- در ورزش ما همین نقش را یعنی نقش «پول بیار»! و «تدارکاتچی» و... را بازی کرده است.
این واقعیتی تلخ است که خود ریشه در حکایات و واقعیات تلختر دارد. حکایاتی مثل «کمیتگرایی افراطی» و «نتیجهگرایی جنونآمیز»، و... وقتی تمام همو غم و آرمان و هدف تشکیلات ورزش ما «نتیجه» و «مدال» باشد همه مسئولان ورزش و فراورزش از فوتبال «صعود به جامجهانی» آن هم به هر قیمت- ولو به قیمت نابودی فوتبال- بخواهند، آن وقت رئیس و مسئولان فوتبال هم همه کارهای اساسی و زیربنایی و پایهای را رها کرده، پول و هزینه کلان صرف این هدف میکنند، ناز مربی و بازیکن و... را میخرند، تحقیر و توهین آنها را تحمل میکنند، چرا که آقایان شاخ غول شکسته و میخواهند بروند جامجهانی! و... آخرش هم بدهکار و شرمنده میشوند، چنانکه اکنون هستند و... بالاتر به حرفهای کیروش و تهدید و نامهها و انتقادات او اشاره کردیم و...
حال اگر آقای سلطانیفر و همکارانش قصد تغییر این روال و روند را داشته باشند، و میخواهند در دوره خود حداقل بعضی هنجارهای غلط و ضدارزشهایی که در ورزش ما رسوب کرده و خود به عنوان «اصل» و «تابو» و... درآمدهاند، بشکنند و طرحی نو و منطقی دراندازند، باید اولاً واقعیات را بشناسند و بعد هم جرأت درافتادن با آن را داشته باشند.
تردیدی نیست که در راه ایجاد این تغییرات و علیالخصوص در شروع آن با مقاومتها و مخالفتها و تبلیغات سنگین و شدید منفی و جوسازیها و.. روبهرو خواهند شد، اما اگر توانستند با اعمال مدیریتی جهادی و قاطع، از این مراحل مردافکن اولیه عبور کنند، میتوانند به ادامه راه و تحقق هدف امیدوار باشند و.. البته جامعه ورزش و دوستداران اصیل ورزش را نیز امیدوار سازند.