از هراره تا تهران - 11
اجلاس عدم تعهد در سال 1365
کشورهای مرتجع منطقه پشتیبان صدام بودند و سوریه به رغم فشارها حامی ایران
مبناي مبارزات اکثرشان ايدئولوژي هاي چپي و مارکسيستي بود؛ اما فطرتِ اين مردان رنج ديده و ظلم کشيده، آکنده بود از اميد به منبع لايزال قدرت، و در اوج سختيها، بسيار دعا ميکردند به درگاه خداوندي که به آن معتقد بودند. حالا در اين اتاق، دلشان سرشار از محبت همان خدا شده بود و خاضعانه از اين مردِ روحاني و الهي خواستند که براي پيروزيشان دعا کند. امام گويا اين احساس را در آنها لمس کردند؛ گفتند:
«در ملتى اگر اتکا به معنويات پيدا شد، بر مشکلات خودشان غلبه مىکنند. ما همان بدبختيها و ظلمهايى که شما شاهد بوديد، شاهد بوديم؛ بلکه شايد بيشترش را. لکن ما امروز اين سد بزرگ را شکستيم و اميد است که تا آخر، نهضت ما پيروز شود و احکام مترقى اسلام را ما بتوانيم اجرا کنيم. من از خداوند تعالى پيروزى مستضعفين را بر مستکبرين مسألت مىکنم. و سلام مرا به آن قشرى که مظلوم هستند و ضد ظالم قيام کردند، برسانيد و آنها را آگاه کنيد که با وحدت کلمه مىتوانند پيروز شوند.
والسلام عليکم و رحمـهًْ الله و برکاته.»
فقط خدا ميداند؛ نه آن مبارزان، نه موگابه، نه هيچکس ديگر؛ فقط خدا ميداند که اثر دعاي حضرت امام براي پيروزي آن مبارزات، در پيروزيِ نهايي آنها، استقلال زيمبابوه، برچيده شدن رژيم آپارتايد و پيروزيهاي آيندة مستضعفان عالم بر ظالمان چه بوده است.
مهمانان ايران دلگرم و مصمم، به جنوب آفريقا برگشتند تا سريعتر، آنچه در اين نيم ساعتِ رؤيايي، در اتاقي ساده در شهر کوچک قم گذشته بود را، براي موگابه و ساير دوستانشان تعريف کنند. اين دعا و سلامِ امام، روحية مبارزان را به شدت تقويت مي کرد.
* * *
موگابه که در حسرت آن ديدار مانده بود، حالا و در فضاي غيررسميِ حاشية ديدارها، از آقاي خامنهاي دربارة امام ميپرسد و آنچه ميشنود، اشتياقش را بيشتر ميکند. موگابه هرچه از امام و انقلاب شنيده است را بهگونهاي، در منش و شخصيت و رفتار رئيسجمهورِ ايران هم ميبيند؛ و همين است که به دور از تعارفات و اصول ديپلماتيک، درمقابلِ آقاي خامنهاي تواضع ميکند.
در اين صحبت کوتاه، آقاي خامنهاي از استعدادهاي معطلماندة جنبش عدم تعهد و کارهايي که لازم است جنبش در آينده انجام دهد، صحبت ميکنند و بعد هم دربارة آفريقاي جنوبي و روشهاي مقابلة جنبش با رژيم نژادپرستِ آن.
راجيو گاندي هم بيشتر در مورد اوضاع و وظايف عدم تعهد با آقاي خامنهاي صحبت ميکند. آقاي خامنهاي در خلال صحبتها متوجهِ زرنگيهاي خاصِ اين نوة جواهر لعل نهرو ميشوند؛ نسبتاً جوان است و پر انرژي، و اين ميتواند براي آيندة جنبش مفيد باشد. به همين علت، آقاي خامنهاي هم با حرارت و با ايدههاي سطح بالا با او صحبت ميکنند. ايشان ميدانند که رياست موگابه براي همين سه سال آينده خواهد بود و تمام ميشود، اما جايگاه هند در جنبش هميشه ويژه و تأثيرگذار است و اگر بخواهد، ميتواند آن را به اهداف اصلي و ايدهآلش نزديک کند.
نهرو همراه با «احمد سوکارنو»، «جمال عبدالناصر» و «مارشال تيتو»، پايهگذاران عدم تعهد بودند. سيونه سال پيش از اين اجلاس، در همان سالِ اول استقلال هند، جواهر لعل نهرو، اولين کنفرانس روابط آسيايي را در دهلي برگزار کرد. کنفرانسي که از مقدمات شکلگيريِ جنبش عدم تعهد شد.
آقاي خامنهاي نهرو را خوب ميشناختند، بهخاطر همان تحقيقات و ترجمة کتاب «مسلمانان در نهضت آزادي هندوستان». در آن کتاب چندين صفحه از صحبتهاي نهرو دربارة انقلاب هند و تفاوتها و اشتراکات او با گاندي، نوشته بودند.
سال 1919 ميلادي، پنج هزار زن و مرد و بچة هندي براي شرکت در يک مراسم ديني در «آرميستا» جمع شده بودند که انگليسيها آنها را به رگبار مسلسل بستند. 400 نفر کشته و 1200 نفر زخمي شدند. بعد از آن روز، نهرو به مبارزات گاندي پيوست. از آن روز، شعار هنديها اين بود که «آرميستا را بهخاطر داشته باش» و همان روز معلوم شد که بالاخره، انگليس از هند رفتني است. شبيه به پانزده خرداد 42 در ايران. بيست سال بعد، کنگرة هند تشکيل و نهرو بهعنوان اولين رئيس انتخاب شد، اما هنوز تا استقلال راه زيادي مانده بود. با شروع جنگ جهاني دوم، نهرو و گاندي مخالف کمک هند به انگليس بودند، مگر با استقلال کامل هند. نتيجة اين اعتراضها براي هر دو، چند سال زندان بود. بالاخره در سال 1326 (1947م) هند، آزاد و نهرو اولين نخستوزير هند شد. آنها که طعم يک وابستگي کامل را چشيده بودند، اصل را گذاشتند بر عدم وابستگي. نهرو که خودش وزير خارجه هم بود، اولين گامش براي گسترش اين ايده را با برگزاري «کنفرانس روابط سياسي» برمي دارد؛ کنفرانسي که مهاتما گاندي هم در آن صحبت کرد و از آزادي و استقلال گفت.
* * *
بهجز موگابه و گاندي، «احمدحسن مبيني» رئيسجمهور کشور اسلامي تانزانيا، «سام نجوما» رهبر فعليِ سواپو، نخستوزير کرة شمالي، و رئيس کنگرة پانافريکن هم از اين فرصت استفاده ميکنند، و در همان روز اول به ديدار آقاي خامنهاي ميآيند و صحبت ميکنند.
ديدار بعدي آقاي خامنهاي در محل اقامتشان است؛ «عبدالحليم خدام» معاون حافظ اسد، و «فاروق الشرع» وزير خارجة سوريه، مهمان آقاي خامنهاي هستند. سوريه جزو معدود دوستان ايران است که با وجود فشارهاي همهجانبه از طرف غرب و شرق و کشورهاي عربي، روابط محکم خودش را با ايران حفظ کرده است. آقاي خامنهاي بارها با مقامات سوري در ايران ملاقات کرده اند. اين جلسه بر خلاف بعضي ديدارهاي رسميِ خشک، بدون تعارفاتِ ديپلماتيک و مانند جلسات کاري است.
خدام دربارة سفرش به ليبي و الجزاير و همچنين حملة اخير آمريکا به ليبي صحبت ميکند و آقاي خامنهاي هم اول از آمدن سوريها تشکر و بعد دربارة همکاريها و هماهنگيهاي ايران و سوريه، براي تأثيرگذاري بيشتر در اتفاقات منطقه و جهان صحبت ميکنند. چون در ويلا صحبت ميکنند، راحتتر هستند و جلسه بيشتر طول ميکشد.
در حين گفتگوي مسئولان ايران و سوريه، در محلي نه چندان دور، سرانِ ترسوي هفت کشورِ مرتجع عربي، در محل استقرار بعثيها، دور هم جمع شدهاند تا راه حلي براي مجبور کردن ايران به قبول صلح پيدا بکنند. هرکدام از اين شيوخِ منفعتطلب، در اين چند ماهه به در و ديوار زده و با مقامات خيلي از کشورها مذاکره کرده اند تا بلکه بتوانند فشار بر ايران را زياد کنند، اما نظر ايران هنوز محکم بود. همين امروز، خبرهاي بدي از شکست جديد عراقيها به هراره رسيده است. اينهمه هزينه کردنِ پول و آبرو نتوانسته است سردار قادسيه را از باتلاق خودساختهاش نجات دهد. کويت و عربستان و امارات و قطر و اردن و بحرين و عمان، هر کاري مي توانستند براي صدام کرده بودند.
در اجلاس هراره، هفت، هشت کشور ديگر هم حضور دارند که مستقيماً از صدام حمايت ميکنند. اينها قرار گذاشتهاند در جلسههاي کميتة سياسي، ملزم کردن ايران به پذيرش صلح را در قطعنامة پاياني بياورند و رئيس جنبش را مأمور اجراي آن کنند. در ظاهر با تعداد هوادارانِ صدام، مشکلي براي تصويب اين موارد نيست، اما هنوز تا پايان اجلاس راه زيادي مانده است.
جلسة سران عرب در محل استقرار بعثيها، با شامي مفصل و رنگارنگ تمام ميشود. اين دو جلسة موازي و متقابل، در نگاهي از بالا، نشان از موفقيتِ موقت خباثتهاي تاريخيِ انگليس و شياطين همراهش دارد که توانستهاند عمدة سران كشورهاي اسلامي را عليه انقلابِ نوخاستة اسلامِ ناب بشورانند. گرچه در ميان ملتهاي مسلمان، جوانههاي محبت به انقلاب و اسلامي كه اينگونه خود را نشان دادهاست، رشد كرده و آيندههاي متفاوتي را وعده ميدهد.