انسان شایسته رحمت ویژه خداوند(زلال بصیرت)
كار خداوند متعال، افاضه رحمت است و به دنبال كسب سود از خلقت نیست. سؤال اين است كه چرا خداوند انسان را خلق كرد؟ خداوند که عرش و كرسي و اين همه فرشتگاني را خلق كرده است كه جز خودش تعداد آنها را كسي نميداند؛ ملائكهاي كه زندگيشان تسبيح خداوند است؛ با آفرينش آنها، افاضه رحمت محقق ميشد، پس ديگر چه نيازي به خلقت انسان بود؟
رحمت ویژه برای انسان
پاسخ اين است كه تنها انسان ميتواند خليفه خداوند شود؛ اما باز سؤالي پيش ميآيد كه چرا بين اين همه ملائكه با اين تسبيحاتشان، بايد انسان خليفه خدا باشد؟ چرا انساني كه طبق سخن ملائكه، میتواند فساد و خونريزي كند، بايد خليفه خدا باشد؟
اجمالا پاسخ اين است كه خداوند داراي نوعي رحمت ويژه است كه غير از انسان نمي تواند آن را درك کند و از آن بهره و لذت ببرد.
ما اول نيازي در خود احساس ميكنيم و هنگامی که خداوند با رحمتش نياز ما را بر طرف مي كند، اهمیت آن نعمت را میفهمیم. اگر انسان، گرسنه نميشد، اصلا متوجه رحمت خداوند نميشد و اهميت نعمت غذا را نميدانست. انسان تنها موجودي است كه ميتواند تدريجا نيازي ویژه را درك كند که هيچ موجود ديگري نميتواند آن را درك كند؛ و اينكه خداوند در پاسخ اعتراض ملائكه ميفرمايد: من چيزي ميدانم كه شما نميدانيد، نه اينكه خداوند نخواهد پاسخ را به آنها بگويد؛ بلكه از اين جهت بود كه آنها نميتوانستند درك كنند.
در واقع استعداد خاصي براي دريافت اين رحمت الهي نياز است كه فقط در انسان وجود دارد و ديگران نميتوانند به آن دست یابند؛ همان گونه كه برخي نيازها را جوان درك ميكند، اما كودك نميفهمد. زماني انسان ميتواند این رحمت خاص الهي را دريافت كند كه در اثر رشد انسانی، لياقت درك نياز به اين نعمت را پيدا كند؛ در این صورت است که چون خداوند با رحمت خود، نيازش را برطرف كرد، انسان لذتش را احساس میكند.
تعداد اندكي و شايد فقط چهارده معصوم به رشدي رسيدهاند که آن نياز را به طور كامل درك كردند و آن رحمت شامل حالشان شده است، از آثار آن رشد اين است كه فرد، نيمه شب ميان نخلستانها، به خاك ميافتد واشك ميريزد تا چنان بيهوش ميشود كه عده اي گمان ميكردند كه جان داده است! اين حالت براي همان كسي رخ میداد كه شجاعت و صلابتش بركسي پوشيده نبود؛ همان كسي كه در مقابل سختترين بلاها صبر ميكرد، اما در نيمه شب مانند مادر جوان از دست داده چنان گريه ميكرد كه بيهوش ميشد. اين نشان از درك آن نيازی است كه ديگران از درك آن عاجز بودند و البته خداوند رحمتي شامل حال او ميكرد كه لذت آن را نيز هيچ كس دیگری درك نميكرد.
البته بخشي از لذت اين رحمت خدا در دنياست و اصل رحمت در آخرت است؛ چرا كه اين بدن جسماني قابليت درك برخي رحمتها را ندارد و در آخرت، ميتواند رحمتهاي بالاتر را نيز درك كند.
شرایط درک رحمت خدا
آيا اين رحمت، فقط مخصوص چهارده معصوم بود يا ديگران هم ميتوانند به رشدي برسند كه اين رحمت را درك كنند؟ بايد توجه داشت رحمت الهي، ذومراتب است؛ و هرچند فقط چهارده معصوم شايستگي دريافت مراتب عالي رحمت الهي را دارند، اما ديگران نيز كه به طفيل وجود آنان خلق شدهاند، ميتوانند با كمك گرفتن از ایشان، به برخی از این مقامات برسند.
از جمله مقدماتي كه براي موجودي فراهم ميشود تا بتواند این رحمتالهي را دريافت كند، اين است كه حركتش اختياري باشد، عمل درصورتي بار ارزشي دارد، كه از روي اختيار باشد، وگرنه عمل اجباري و بدون اختيار، ارزشي نخواهد داشت. در واقع رشد كردن و رسيدن به حدي كه شخص بتواند نياز ويژهاي را درك كند، در گرو اين است كه انسان بخواهد و زحمت بكشد تا رشد كند و به آنجا برسد.
هر چه دايره انتخاب وسيعتر باشد و گزينههاي بيشتري براي انتخاب فراهم باشد و تصميمگيري مشكلتر باشد، گرفتن تصميم صحيح ارزشمندتر خواهد بود. لذا اگر ابزار معصيت در اختيار انسان است، به خاطر اين است كه كارهاي خوبش، ارزش پيدا كند.
خداوند متعال هر انساني كه استعداد بيشتري داشته باشد، گزينههاي بيشتري براي انتخاب را بر سر راهش قرار مي دهد، خداوند مسير صحيح را به انسان مي نماياند تا انسان با اختيار خود، شاكر باشد يا كافر. اگر شاكر شد، زمينه براي رشد او و انتخاب گزينه هاي مطلوبتر، بيشتر فراهم مي شود و در عين حال گزينههاي عميقتر بر سر راه او قرار مي گيرد و دوباره بايد انتخاب كند و اين روند تا آخرين لحظهاي كه در اين دنياست، ادامه مي يابد.
علت خلقت انسان در دنیا
از همين جا معلوم مي شود كه چرا خداوند انسان را در اين عالم خلق كرده است. علت اين است اگر در بهشت خلق مي شديم، نميتوانستيم لذتهاي بهشتي را درك كنيم، چرا كه درك آن لذتها، به خاطر استعدادي است كه از روي انتخاب حاصل شده باشد. از اين رو انسان بايد در اين عالم خلق شود و قدرت انتخاب مسير حق و باطل را داشته باشد و در صورت انتخاب حق، وارد مرحله بالاتر و البته سختتر شود و استعداد و رشد بيشتري پيدا كند تا آنجا که ظرفيت رحمت هاي بهشتي را درك كند.
هر چه انتخاب انسان صحيح باشد، در مرحله بعد، انتخابي سختتر و عميقتر را در پيش خواهد داشت تا رشد كند، بر همين اساس هيچكس امتحانش سختتر از پيامبر اكرم(ص) نبود و سختترين امتحانات پس از او ويژه كساني است كه شبيه ترين افراد به او باشند.
نیاز انسان به عقل و وحی
برای انتخاب صحیح بايد در هر لحظه و هر مرحله هدف و بهترین راه رسيدن به هدف را بشناسيم و قدم به قدم جلو برويم و از امور مزاحم رسيدن به هدف اجتناب كنيم؛ و اين امر مستلزم شناخت دين است؛ تا دين را نشناسيم نمي توانيم راه رسيدن به هدف و امور مزاحم آن را بشناسيم.
اولين وظيفه اي كه عقل بر عهده انسان ميگذارد شناخت راه است. عقل و تجربه در بسياري از موارد مي تواند انسان را در مسير صحيح براي رسيدن به هدف، هدايت كند؛ اما اموري هم هست كه عقل راهي براي شناخت آن ندارد و دست عقل به آن نميرسد؛ نمونه بسيار كوچك آن، تعداد ركعات نماز است كه عقل در شناخت مصلحت آن راهي ندارد؛ بسياري از مسائل زندگي انسان هاست كه عقل به تنهايي نمي تواند در آن قضاوت كند و لذا خداوند انبياء را فرستاده است تا آنچه را نميدانيم و نميتوانيم با عقل بدان دست يابيم را به ما تعليم دهند.
وقتي اين ميراث انبياء در اختيار ماست و امكان شناخت و فهم آن وجود دارد، ظلم است كه آن را كنار بگذاريم. لذا سزاوار است که دين را بشناسيد و نيت خود را در اين مسير خالص كنيد؛ که در اين صورت، هر قدمي برميداريد، پرواز به سوی عرش الهی است.
بیانات آيتالله مصباح يزدي(دام ظله) در ديدار با جمعي از روحانيون و اساتيد؛ قم؛ 19/4/96
زلال بصیرت روزهای پنج شنبه منتشر میشود.