سوء مدیریت، پاشنه آشیل سیستم بانکی کشور
اوضاعنابسامان مؤسسات پولی و مالی کشور نشان از آشفتگی در سیستم مدیریت اقتصادی دولت دارد.
مدتی است که از شهرهای مختلف خبر میرسد که در هر شهری مردم جلوی یک مؤسسه اعتباری تجمع میکنند و درخواست دریافت سپردهشان را دارند. در قویترین اقتصادها و بهترین سیستمهای بانکی اروپا هم اگر قرار باشد هر روز مردم جلوی یک بانک یا مؤسسه اعتباری تجمع کنند و پول خود را مطالبه کنند، حتماً چالشی جدی ایجاد خواهد شد.
مؤسسات اعتباری بازوی نظام بانکی کشور هستند و رقیب بانکها به شمار نمیآیند و این مؤسسات میتوانند همسو با بانکها به نیازهای موجود در کشور پاسخ دهند.باید اذعان به این واقعیت کرد که ریشه اصلی این مسئله در بانک مرکزی و تصمیمات آن است. موضوعی که بسیاری از دستاندرکاران بانکی هم به آن باور دارند. متأسفانه بانک مرکزی به جای سیاستگذاری، عملاً اداره بانکها را در دست گرفته است که به وضوح با سیاستهای برون سپاری کوچک کردن دولت مغایر است. ورود مستقیم و مصرانه بانک مرکزی به اساسنامه بانکها، از جمله مصادیق این دخالت به شمار میرود به این ترتیب میتوان گفت که بانک مرکزی خود مقصر به وجود آمدن این وضعیت است.
برخی مشکلات کوچک در این سیستم مانند یک بهمن میماند که از یک جایی شروع میشود و در آینده کل سیستم بانکی را درگیر میکند، پس بهتر است با مدیریتی کارآمد به حل مشکل این مؤسسات اقدام کرد.
سیستم بانکی مشکل دارد و زیان میسازد، ولی شرایط طوری نیست که قابل مدیریت و کنترل نباشد و نباید هیجانی رفتار کرد.