فرمان آتش به اختیار برجک شبکه دولتی انگلیس را زد
در حالی که وزارت ارشاد و آموزش و پرورش نسبت به عتاب رهبریمعظم انقلاب سکوت اختیار کرده، رسانهها و محافل ضدانقلاب سعی کردند رهنمود ایشان درباره زمینه آتش به اختیار نیروهای فرهنگی را تحریف کنند.
محافل ضدانقلاب نظیر بیبیسی و گویانیوز (کدیور) و دویچهوله و برخی کانالهای تلگرامی همسو با تحریف سخنان رهبر انقلاب چنین القا کردند که رهبری دستور شلیک به دولت را دادهاند حال آن که ایشان به صراحت نسبت به بیعملی و کجفهمی برخی دستگاههای دولتی اعتراض کردند و از دانشجویان و قاطبه نیروهای انقلابی خواستند این کوتاهیها در «تبیین گفتمان انقلاب» را جبران کنند.
ایشان در دیدار روز چهارشنبه گذشته با دانشجویان، در عباراتی که مشابه بند میم وصیتنامه سیاسی-الهی امام خمینی(ره) است، تاکید کردند:
«توصیه بعدی؛ تلاش جدی و همه جانبه برای غلبه دادن گفتمان انقلاب در دانشگاه. نگویید در دانشگاه دیگر نمیشود کاری کرد؛ شنفتم این را که بعضیها میگویند که «آقا، دیگر در دانشگاه نمیشود کاری کرد»؛ نه آقا، در دانشگاه خیلی میشود کار کرد، اتفاقا در دانشگاه باید کار کرد. چه کسی باید در دانشگاه کار بکند؟ شما. شما تشکلها هستید که در دانشگاه باید کار بکنید. البته خطاب بنده در غیر از این جلسه به همه است؛ من به همه آن هستههای فکری و عملی جهادی، فکری، فرهنگی در سرتاسر کشور مرتبا میگویم: هر کدام کار کنید؛ مستقل و به قول میدان جنگ، آتش به اختیار. البته در جنگ، قرارگاه مرکزی وجود دارد که دستور میدهد، اما اگر چنانچه رابطه قرارگاه قطع شد یا قرارگاه عیبی پیدا کرد، اینجا فرمانده دستور آتش به اختیار میدهد. خب شما افسرهای جنگ نرمید- قرار شد شما افسران جوان جنگ نرم باشید- آنجایی که احساس میکنید دستگاه مرکزی اختلالی دارد و نمیتواند درست مدیریت کند، آنجا آتش به اختیارید؛ یعنی باید خودتان تصمیم بگیرید، فکر کنید، پیدا کنید، حرکت کنید، اقدام کنید.
گاهی اوقات انسان احساس میکند دستگاههای مرکزی فکر و فرهنگ و سیاست و مانند اینها دچار اختلالند، دچار تعطیلند؛ واقعا آدم گاهی اوقات احساس میکند. حالا مثلا فرض بفرمایید این همه ما مسئله فرهنگی در کشور داریم، مسائل مهم که شاید من بتوانم ده مسئله اصلی فرهنگی را بشمارم که اینها دچار مشکل است؛ فرض کنید مسئله سینما، یک مسئله مهم است. ]یعنی[ مسئله فرهنگی مهمی است که سینمای کشور چه جوری اداره میشود، از کجا پشتیبانی میشود- حالا پشتیبانی خارجی هم پیدا میکنند برای فیلمها - اداره هنر کشور و سینما که چیز کوچکی نیست؛ مثلا فرض کنید ده مسئله این جوری میشود پیدا کرد، ]اما[ ناگهان میبینید مثلا فرض کنید اینکه فلان آهنگ قبل از افطار پخش بشود یا نشود، میشود مسئله اصلی؛ نامهنگاری میکنند! پیدا است که این دستگاه اختلال پیدا کرده که مسئله اصلی را از مسئله فرعی تشخیص نمیدهد و یک مسئله اصلا بیاعتبار بیاهمیت فرعی را به عنوان یک مسئله اصلی، درشت میکنند. وقتی این جوری دستگاههای مرکزی اختلال دارند، آن وقت اینجا جای همان آتش به اختیاری است که عرض کردم».
رهبر انقلاب همچنین فرمودند: «مسئله «استقلال» هم که من گفتم، خیلی مهم است. حالا همین مسئله 2030 - این قضیه سند 2030- از همین قبیل است؛ این مسئله استقلال است. حالا بعضیها میآیند میگویند آقا، مثلا فرض کنیم ما تحفظ دادهایم یا گفتهایم فلان چیزش را قبول نداریم؛ نه، بحث سر اینها نیست. فرض کنیم در این سند، هیچچیز واضحبینی هم که مخالف با اسلام باشد وجود نداشته باشد- که البته وجود دارد؛ آنهایی که خیال میکنند ما گزارش درست نگرفتهایم؛ نه، گزارشهای ما گزارشهای درستی است - حرف من این است که نظام آموزشی کشور نباید بیرون کشور نوشته بشود؛ حرف من این است. شما میگویید این مثلا فرض کنید خلاف اسلام ندارد؛ داشته باشد یا نداشته باشد، اینجا ایران است، اینجا جمهوری اسلامی است، اینجا یک ملت بزرگند. نظام آموزشی ما را چهار نفر در یونسکو یا سازمان ملل یا فلان جا بنشینند بنویسند؟ چرا؟ این همان مسئله استقلال است. استقلال ابعادش تا اینجاها است.»
با وجود روشنی این ادبیات، محافل ضدانقلاب سعی کردند ضمن تحریف ادبیات رهبر انقلاب، برای دستگاههای کم کار یا بسترساز برای تحرکات ضدفرهنگی حاشیه امنیت درست کنند!! چنان که شبکه دولتی انگلیس ادعا کرد «آیتالله خامنهای به پیروان خود دستور داد هرطور که میخواهند و هر زمان که میخواهند، به دولت حمله کنند. توصیه او بیشتر به اعلام جنگ علیه دولت شبیه است.»
بیبیسی تحریف دیگری را هم مرتکب شد و نوشت: آیتالله خامنهای حتی نیازی نمیبیند که پنهان کند «بعضیها، از بچههای خوب و انقلابی» تعجب میکنند که او چرا مدام میگوید در انتخابات شرکت کنید و از رهبر جمهوری اسلامی گلهمند میشوند که چرا مدام مردم را به شرکت در انتخاباتی فرا میخواند که در همین نظام و برای همین نظام برگزار میشود.
بیبیسی به دلایلی کاملا روشن پاسخ رهبری به این نوع موضعگیری را منتشر نکرد، آنجا که فرمودند «توجه داشته باشید که مصیبت، آن روزی است که مردم پشت کنند به صندوق رأی؛ این مصیبت است؛ و دشمن این را میخواهد. الان شماها باید زودتر از من بشنوید، بنده هم شنفتهام صداهایی را که بلند میشود، آرزو میکنند و انتظار میکشند روزی را که نود درصد مردم پای صندوقها شرکت نکنند. حالا مثلا فرض کنید که گفتند بیست و چند درصد پای صندوقها شرکت نکردند، نیامدند؛ میگویند این کافی نیست، باید کاری کنیم که نود درصد مردم پای صندوقهای رای نیایند؛ مصیبت آن است. بنده آن را میبینم. حضور مردم پای صندوق رای، یک نعمت بزرگی است. «مردمسالاری» این جزو کلید واژههای اصلی است؛ این را فراموش نکنید.
گویانیوز هم به قلم یکی از ورشکستههای سیاسی و فراری مدعی شد «معنای سخنان رهبری این است که اوضاع از کنترل خارج شده و برای بقای نظام، هر که دستش به قبضه تفنگی میرسد مجاز است(!!) پیشه موقعیت آتش به اختیار البته بدون به کار بردن اصطلاحات نظامی را میتوان در انتهای بند میم وصیتنامه آقای خمینی مشاهده کرد که تذکر میدهد؛ مردم و جوانان حزبالهی اگر برخورد به یکی از امور مذکور ]آزادی مخرب به شکل غربی[ نمودند به دستگاههای مربوطه رجوع کنند و اگر آنان کوتاهی نمودند، خودشان مکلف به جلوگیری هستند.»
این گزافهگویی در حالی است که اگر 35 سال پیش، ما در درون خاک خود با ارتش صدام میجنگیدیم، اکنون اسرائیل و آمریکا و متحدانشان را در عراق و سوریه و لبنان و یمن به ستوه آوردهایم. اگر روزی ما را در فروش سیم خاردار تحریم میکردند و سلاح ابتدایی نداشتیم، امروز تولیدکننده پیشرفتهترین تسلیحات تهاجمی و دفاعی هستیم. و اگر روزی در 4 گوشه کشور با تروریسم دست و پنجه نرم میکردیم، اکنون کمر آنها را در عراق و سوریه شکستهایم. اگر زمانی منافقین معرکه گرفتند، نظام با عقبه مردمی حماسه 23 تیر 78 و نهم دی 88، بساط آنها را از کف خیابانها شست و پاک کرد.
در عین حال، کمکاری و بدفهمی و کجرفتاری برخی مدیران دولتی در دستگاههایی نظیر وزارت ارشاد و علوم و آموزش و پرورش هم واقعیتی است که موجب حاشیهپردازی و غفلت از مسائل اصلی کشور از جمله در زمینه شبیخون و تهاجم فرهنگی دشمنان میشود که در حمایت از تروریستها یا امثال صدام نیز مضایقه نکردند. در چنین وضعیتی رهبرمعظم انقلاب از نیروهای انقلابی خواستهاند که کمکاری دستگاههای رسمی در دفاع از حریم فرهنگی کشور را جبران کنند، نظیر کار کارستانی که امثال محمد جهانآرا انجام دادند و گسترش آن در تراز اقدام و عمل ملی، به شکستن کمر ارتش صدام و عقبه آمریکایی آن در دفاع مقدس 8 ساله منتهی شد.