کیهان بررسی میکند
فرمان آتش به اختیار نتیجه اختلال در مدیریت فرهنگی
سرویس سیاسی -
به دنبال بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانشجویان مبنی بر اینکه «گاهی دستگاههای مرکزیِ فکر، فرهنگ و سیاست، دچار اختلال و تعطیلی میشوند که در این وضعیت، باید افسران جنگ نرم، با شناخت وظیفه خود، به صورت آتش به اختیار، تصمیمگیری و اقدام کنند.» مسئولین فرهنگی و سیاسی کشور که اختلال در تشخیص مسیر و عملکرد صحیح آنان باعث این دستور و بیان صریح رهبر معظم انقلاب شد شروع به ایجاد شبهه و ارائه تفسیر در این زمینه کردهاند!
چندی پیش صالحی امیری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در جلسه هیئت دولت نامهای را به رئیس صدا و سیما تحویل داد که در آن خواسته شده بود صدای شجریان پیش از افطار از رسانه ملی پخش شود، این نامه و دادوفریادهای پیش و پس از آن به خوبی موید این واقعیت بود که نهادهای فرهنگی کشور وظیفه خود را فراموش کرده و همچنان در فضای تبلیغاتی پیش از انتخابات به سر میبرند.
نهادهای فرهنگی کشور چه وظیفهای دارند؟ آیا آنان بایستی به دنبال آن باشند که صدای چه کسی و چه زمانی از صدا و سیما پخش میشود؟ یا نهادهای فرهنگی بخصوص وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که در این زمینه وظایف سنگینی بر عهده دارد باید در جهت ترویج فرهنگ اسلام و انقلاب در جامعه نهایت کوشش خود را به کار برند.
مظلومیت حوزه فرهنگ در جامعه و در سالهای گذشته به اوج رسیده است، رهبر معظم انقلاب در این زمینه و در دیدار اخیر با دانشجویان به بیان جزئیاتی پرداختند که بازخوانی آن ضروری به نظر میرسد؛ «گاهی اوقات انسان احساس میکند دستگاههای مرکزی فکر و فرهنگ و سیاست و مانند اینها دچار اختلالند، دچار تعطیلند؛ واقعاً آدم گاهی اوقات احساس میکند. حالا مثلاً فرض بفرمایید این همه ما مسئله فرهنگی در کشور داریم، مسائل مهم که شاید من بتوانم ده مسئله اصلیِ فرهنگی را بشمارم که اینها دچار مشکل است؛ فرض کنید مسئله سینما، یک مسئله مهم است، [یعنی] مسئله فرهنگی مهمی است که سینمای کشور چه جوری اداره میشود، از کجا پشتیبانی میشود -حالا پشتیبانی خارجی هم پیدا میکنند برای فیلمها- اداره هنر کشور و سینما که چیز کوچکی نیست؛ مثلاً فرض کنید ده مسئله اینجوری میشود پیدا کرد، [اما] ناگهان میبینید مثلاً فرض کنید اینکه فلان آهنگ قبل از افطار پخش بشود یا نشود، میشود مسئله اصلی؛ نامهنگاری میکنند!»
رهبر انقلاب در ادامه تاکید کردند؛ «پیدا است که این دستگاه اختلال پیدا کرده که مسئله اصلی را از مسئله فرعی تشخیص نمیدهد و یک مسئله اصلاً بیاعتبارِ بیاهمیت فرعی را بهعنوان یک مسئله اصلی، درشت میکنند. وقتی اینجوری دستگاههای مرکزی اختلال دارند، آنوقت اینجا جای همان آتش به اختیاری است که عرض کردم.»
این سخنان به خوبی اختلال در مدیریت نهادهای فرهنگی کشور را نشان میدهد نهادهایی که سهلانگاری آنان در انجام وظایف و یا حتی عملکرد برعکس مسیر اصلی آنان زمینهساز دستور رهبر انقلاب به دانشجویان در زمینه «آتش به اختیار» شده است.
مدیران تعطیل، مفسر
آتش به اختیار شدند!
در حالی که متهم ردیف اول این دستورالعمل رهبر انقلاب به دانشجویان و دلیل اصلی آن مدیران فرهنگی کشور هستند، این مدیران در سخنان و نوشتههایی به تفسیر بیانات ایشان پرداختهاند که منظور چه بوده است!
به عنوان نمونه سیدعباس صالحی معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در صفحه شخصی خود در این زمینه مینویسد: اقدام آتش به اختیار در کلام و منطق رهبری، یعنی فعالیتهای فرهنگی خودجوش، غیردستوری، اما در چارچوب قانون و اخلاق. از این واژه چماق نسازیم.
استفاده از تعبیر چماق برای بیانات رهبر انقلاب و درخواست این که از این اظهارات به عنوان چماق استفاده نکنیم در حالی است که اظهارات رهبری به خاطر عملکرد ناصحیح مدیران فرهنگی کشور بوده و این مدیران به جای آن که عملکرد غلط گذشته خود را پذیرفته و در جبران اشتباه بکوشند به خط تفسیر و تحلیل خلاف واقع افتادهاند!
در واقع آنچه که رهبر معظم انقلاب از دانشجویان خواستند خوداتکایی فرهنگی بوده است، دانشجویان در زمانی که نهادهای فرهنگی کشور دچار تعطیلی، رکود و اختلال هستند بایستی خود تشخیص دهند، تحلیل کنند و دست به اقدام بزنند تا انقلاب و آرمانهای آن در جامعه فراموش نشود.
تفسیر مسئولین فرهنگی کشور از این سخنان به قانونستیزی و یا ارائه توضیحاتی مبنی بر اینکه مراد از این بیانات مقابله با قانون نیست نشان از آن دارد که این مدیران باز معنای اصلی را در نیافتهاند و میخواهند با فرار به جلو و در پوشش تفسیر نوع خاصی از نگاه را به بیانات صریح رهبر انقلاب به جامعه هدف القا کنند.
آتش به اختیار
نتیجه ولنگاری در حوزه فرهنگ
نگاهی به گذشته و سابقه بیانات رهبر معظم انقلاب در حوزه فرهنگ به خوبی دغدغههای ایشان را در این حوزه نشان میدهد، به عنوان نمونه معظمله 16 خرداد سال گذشته در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی از ولنگاری فرهنگی سخن گفتند و اظهار داشتند: «مسئله بعدی مسئله فرهنگ است. البته فرهنگ، در بلندمدت، از اقتصاد خیلی مهمتر است؛ اقتصاد مسئله فوری و اولویت کنونی ما است، [اما] مسئله فرهنگ یک مسئله مستمری است و بسیار مهم است؛ حتی در قضیه اقتصاد هم مهم است. برادران عزیز، خواهران عزیز! در مسئله فرهنگ، بنده احساس یک ولنگاری میکنم؛ در دستگاههای فرهنگی- اعم از دستگاههای دولتی و غیردولتی- یک نوع ولنگاری و بیاهتمامی در امر فرهنگ وجود دارد؛ چه در تولیدِ کالایِ فرهنگیِ مفید که کوتاهی میکنیم، چه در جلوگیری از تولید کالای فرهنگی مضر که کوتاهی میکنیم. اهمیت کالای فرهنگی از کالای مصرفی جسمانی کمتر نیست، بیشتر است.»
رهبر انقلاب در ادامه تاکید کردند: «وظیفه ما تولید کالای فرهنگی مفید و جلوگیری از کالای فرهنگیِ مضر است. بنده در این زمینه احساس یک ولنگاریای میکنم؛ باید این را شماها در نظر داشته باشید و اهمیت بدهید.»
سوم شهریور 1395 نیز رهبر معظم انقلاب در دیدار هیئت دولت بار دیگر به موضوع ولنگاری فرهنگی اشاره و تصریح کردند؛ «بنده طرفدار جزماندیشی، فشار و اختناق در عرصه فرهنگ نیستم بلکه به آزاداندیشی اعتقاد راسخ دارم اما آزاداندیشی به معنای ولنگاری و اجازه دادن به دشمن برای لطمه زدن نیست.»
آیتاللهالعظمی خامنهای در این دیدار به موضوعی اشاره کردند که در بیانات هفته گذشته با دانشجویان تکمیل شد، معظمله در دیدار شهریور گذشته با هیئت دولت تصریح کردند؛ «امروز نیروهای مؤمن و جوان انقلابیمان، بیشترین کارهای خوب کشور را دارند انجام میدهند، همین دانشبنیانها، همین کارهای گوناگون، همین فعالیتها، اینها بیشتر بهوسیله جوانهای مؤمن و مانند اینها انجام میگیرد. حالا فرض کنیم یک تئاتری یا یک فیلمی تولید بشود که تیشه به ریشه ایمان این جوانها بزند؛ این خوب است؟ این چیزی نیست که انسان از آن احساس خطر بکند؟ دو مقوله است، مقوله آفند و پدافند؛ ما در زمینه فرهنگ، هم در مورد آفند ضعیف عمل میکنیم، هم در مورد پدافند ضعیف عمل میکنیم؛ به نظر من بایست در این زمینهها کار کرد. فرهنگ با جوهر دین، با جوهر انقلاب، اساس کارهای ما است که بایستی واقعاً به آن بپردازیم.»
جالب آن که رهبر معظم انقلاب از واژه «ولنگاری» یک بار نیز در 14 مهر 1379 و در یکهتازی گفتمان اصلاحات در حوزه فرهنگ و هنر کشور و در دیدار با «جمعی از فضلا، طلاب و اساتیدحوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه» سخن گفته و تاکید کرده بودند: «ولنگاری و بیبندوباری، چه در فکر- یعنی اینکه انسان هر آنچه را که در بازار فکر و اندیشه مطرح میشود، بدون ارزیابی، بدون نقادی و بدون فهم درست با آن مواجه شود و با زرق و برق، این متاع بسیار حساس را برای خود تهیه کند - و چه در عمل؛ یعنی نقطه مقابل تقوا. تقوا، همان ضد ولنگاری است. تقوا، یعنی دقت و مراقبت و مواظبت از اینکه هیچ عملی - چه گفتار، چه کردار، عمل جوارح، حتی عمل جوانح - بدون رعایت موازین انجام نگیرد. این تقواست. نقطه مقابلش همین ولنگاری و بیبندوباری است. اگر در زمینه فکر و اندیشه، در زمینه علوم و در هر زمینهای این ولنگاری باشد، واویلاست! هرجا این روحیه بیبندوباری و ولنگاری وارد شد- که به دنبال آن، سهلانگاری در قبول، سهلانگاری در عمل، سهلانگاری در فهم خواهد بود- آن کسانی که دچار این آفت شوند، وضع و روز خوبی نخواهند داشت.»
نگاهی به سیر بیانات رهبر انقلاب در سالیان متمادی گذشته به خوبی نشان میدهد که ایشان از یکسو در عرصه فرهنگ کشور شاهد یک نوع ولنگاری بوده و به دولت توصیه کردهاند که از ظرفیت جوانان مومن و انقلابی که اکثر کارهای خوب کشور توسط آنان انجام میشود استفاده کنند، با ادامه وضع اسفبار فرهنگی در کشور رهبر انقلاب در نهایت دستور آتش به اختیار فرهنگی به دانشجویان را صادر میکنند و از آنان میخواهند که تشخیص دهند، تحلیل کنند و دست به اقدام بزنند، بیآنکه منتظر دستورالعمل یا برنامهریزی نهادهای تعطیل و مختلف فرهنگی باشند.
در این زمینه گفتنی فراوان است ولی کوتاه سخن آنکه نتیجه عملکرد فرهنگی نادرست مسئولین ذیربط در سالهای گذشته منتهی به نوعی ولنگاری فرهنگی شده و علیرغم توصیههای فراوان به دولتمردان یازدهم مبنی بر اینکه از ظرفیت جوانان مومن و انقلابی در عرصههای گوناگون استفاده شود تغییر رویکردی مشاهده نشده است با این وضع آتش به اختیار تفسیر و تعبیری جز آنچه گفته شد ندارد، دانشجویان جوان، مومن و انقلابی بایستی در جهت حفظ آرمانهای انقلاب در جامعه به درستی تشخیص دهند، تحلیل کنند و دست به اقدام بزنند.