2 نمونه از کم توجهی دولت به جوانان و نخبگان
سرکار گذاشتن جوانان یا اشتغالزایی؟
ایجاد شغل و حمایت از جوانان همواره یکی از دغدغههای جامعه ما بوده است. با توجه به جمعیت جوان کشور که البته خود مزیتی ارزشمند به حساب میآید باید برنامه ریزی برای نیازهای این نسل ازجمله تحصیل، اشتغال، ازدواج، مسکن و... سرلوحه مسئولان باشد. اما نگاهی به عملکرد دولت در سالهای اخیر نشان دهنده برخی مشکلات و کم توجهیها به این مقولهها بوده است. اگر چه نمونههای این مسئله بسیار است در اینجا به دو نمونه از کمتوجهی دولت به جوانان و نخبگان که عدهای از جوانان با آن دست بهگریبان هستند و به امید حل شدن مشکل خود آن را با ما در میان گذاشتهاند اشاره میکنیم.
پارک علم وفناوری یا بانک تجاری؟
یکی از افراد نخبه و مخترع که با داشتن گواهی ثبت اختراع برای تامین پول ساخت نمونه محصول اختراعی خود به پارک علم و فناوری از زیر مجموعههای وزارت علوم مراجعه کرده این روزها به مشکلاتی برخورده است که در مطلب ارسالی به کیهان شرح حال خود را توضیح داده است:
بنده مخترع اولین چهارکاره گازی (دارنده ثبت اختراع) با تأییدیه علمی از سازمان پژوهش کل کشور و با طرحی با توجیه اقتصادی مناسب مبلغ پنج میلیون تومان از پارک علم و فناوری استان مازندران برای ساخت یک نمونه از طرح خود دریافت نمودم. نکته مهم اینکه مبلغ قرارداد وام دریافتی 6 میلیون تومان میباشد اما پارک علم و فناوری به بهانه خسارتهای احتمالی مبلغ یک میلیون تومان آن را نگه داشته است که البته این یک میلیون تومان در هیچ کجای قرارداد ذکر نشده است. علاوه بر این، مبلغ 18 میلیون تومان چک از من و ضامنم و همچنین 9 میلیون تومان سفته دریافت شده است. حال که نمونه اولیه طرح اختراعی بنده 20 تا 25 میلیون تومان هزینه داشته است متاسفانه پارک علم وفناوری مازندران که زیر نظر وزارت علوم میباشد بنده را تهدید نموده که باید مبلغ 6 میلیون تومان را برگردانید در غیر این صورت بر روی تمام مدارک شما اقدام نموده و 1/5 برابر مبلغ یعنی 9 میلیون تومان از شما یا ضامن شما که یک دبیر آموزش و پرورش میباشد دریافت میشود.
اکنون بنده را از پارک علم و فناوری با نامهای که ابلاغ کردهاند اخراج نمودهاند که علت این کار را اینطور توضیح میدهند:1- شما باید با این پول یک شرکت ثبت نموده 2- کالای خود را تجاری کنید 3- جذب سرمایه گذار کنید 4- یک نمونه طرح را بسازید. حال سؤال من این است که آیا میتوان با پنج میلیون تومان این کارها را انجام داد، آن هم در شرایطی که نمونه اولیه 20 تا 25 میلیون تومان تمام شده است؟
سؤال من از رئیسجمهور و وزیر علوم و همچنین رئیسپارک علم وفناوری مازندران این است که آیا طرحی که برای اولین بار طراحی شده و دارای ثبت اختراع نیز میباشد ( با توجیه اقتصادی عالی) ارزش پنج میلیون تومان را در این کشور ندارد که میخواهید بر روی 18 میلیون سندی که بابت ضمانت دریافت نمودهاید اقدام کنید و آبروی من و ضامن من را که تنها نیت وی از ضمانت بنده حمایت از تولید یک اختراع برای افتخارآفرینی کشور بوده ببرید؟ آیا بهتر نیست چنین طرحهایی که توجیه اقتصادی دارند و تعداد آنها نیز کم نیست با حمایت مالی برای بهرهبرداری مورد عنایت قرار بگیرند تا علاوه بر درآمدزایی برای نخبگان و مخترعان در اشتغال جوانان بیکار هم سهم زیادی داشته باشند.
چرا برخی مدیران در کشور با قوانینی که وضع میکنند باعث ناامیدی، درگیری مالی و درآخر به اضطرار انداختن یک مخترع میشوند تا جایی که به جای تشویق یک مخترع باعث میشوند که وی تا مدتها خود را سرزنش کند که چرا وقت خود را بیهوده تلف کرده است.
گفتنی است در برخی مواقع مسئولان علت بیکاری جوانان را تمایل آنها به پشت میز نشینی و دوری از کار خلاقانه و تولیدی میدانند. حال نگاهی به شرح حال این مخترع نشان میدهد در کشوری که بیکاری به شرایط نگرانکنندهای طی سالهای اخیر رسیده و این بیکاری تبعات اجتماعی نا مناسبی هم در پی داشته است، بیتوجهی به افرادی که هر کدام از طرحهای ابتکاری آنها میتواند در صورت حمایت و رسیدن به تولید انبوه مشکلات زیادی از جمله بیکاری، جلوگیری از مهاجرت به شهرهای بزرگ، رسیدن به شرایط پایدار برای ازدواج و... را حل کند دور از تدبیر و شعارهای خوش آب و رنگ برخی مسئولان است.
بلا تکلیفی 2 ساله
مربیان حقالتدریس فنی و حرفهای
در نمونه دیگر جمع زیادی از مربیان حقالتدریس با ارسال مطلبی به کیهان در بیان مشکل خود آوردهاند:
ما حدود 1200 نفر مربی حق التدریس فنی حرفهای هستیم که بیش از دوسال است آزمون دادهایم. بعد از قبولی در آزمون کتبی و مصاحبه حضوری و گزینش و تطبیق مدارک هنوز حکم کارگزینی دریافت نکرده و مشغول بکار نشدهایم. این تاخیر خلاف قانون تبدیل وضعیت مربیان فنی حرفهای مصوب مجلس در سال ۹۳ است.
قانون تعیین تکلیف استخدامی مربیان حقالتدریس سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور در تاریخ 18/05/1391 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. مطابق این قانون سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور موظف به تغییر وضعیت استخدامی 4876 مربی حقالتدریس خود تا پایان برنامه پنجم توسعه شد.
آیین نامه اجرایی این قانون در تاریخ 10/10/1393 به تصویب هیئت محترم وزیران رسید و در تاریخ 17/10/1393 تصویبنامه آن برای اجرا به وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی و نیز سازمان مدیریت و برنامه ریزی (سابق) ابلاغ شد.
مطابق قانون ذکر شده در بند یک،پس از شرکت کلیه مشمولین با رعایت کلیه قوانین و مقررات جاری در خصوص امور استخدامی مطابق ماده 44 قانون مدیریت خدمات کشوری و دستورالعمل اجرایی آن در تاریخ 1/03/1394 در اولین آزمون استخدامی متمرکز دستگاههای اجرایی و طی کردن کلیه مراحل قانونی آزمون کتبی، مصاحبه تخصصی و گزینش، در نهایت اسامی 3569 نفر به عنوان پذیرفته شده نهایی (قبولی) در تاریخ 18/09/1394 از طریق سایت سنجش آموزش کشور اعلام شد.
مطابق مواد 20 و 21 دستور العمل نحوه برگزاری امتحان عمومی و تخصصی برای استخدام افراد در دستگاههای اجرایی موضوع بخشنامه شماره 5797/93/200 ، سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور میبایست حد اکثر ظرف مدت سه ماه از تاریخ اعلام نتیجه نهایی قبولی اقدامات قانونی لازم را برای اخذ شماره مستخدم پیمانی از سازمان مدیریت و برنامهریزی (سابق) برای تبدیل وضعیت استخدامی کلیه پذیرفته شدگان نهایی از حقالتدریس به پیمانی و نیز صدور حکم کارگزینی مربوطه، حداکثر تا تاریخ 18/12/1394 معمول میداشت.
اما علی رغم گذشت بیش از 16ماه و پیگیریهای انجام شده از طریق مراجعات و مکاتبات متعدد و مکرر با مسئولان محترم در سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، سازمان اداری و استخدامی کشور و نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی، تبدیل وضعیت استخدامی برای حدود 2300 مربی نهایی و انجام شده است و برای تعداد بیش از 1200 نفر از افراد پذیرفته شده نهایی اقدام موثر و عملی برای مرتفع شدن مشکل با عنوان شدن مشکل کمبود پست سازمانی، انجام نشده است و سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور به عنوان دستگاه متبوع و سازمان اداری و استخدامی کشور به عنوان مرجع و متولی امور استخدامی از اجرای کامل قانون یاد شده و مسئولیت پذیری در این خصوص به بهانههای واهی امتناع میکنند.
گفتنی است، نکته عجیب در موضوع این جوانان بلاتکلیف این است که وقتی پست سازمانی آن هم به تعداد1200 نفر بعد از گذشت دو سال هنوز تامین نشده چرا این آزمون برگزار شده است. اگر مطابق قانون جذب این افراد باید انجام میشده است چرا به تعداد مورد نیاز توجه نشده است. حال که طبق قانون دولت باید نسبت به استخدام این افراد اقدام کند چرا با زندگی آنها به راحتی بازی میشود؟ شاید در بسیاری موارد ایجاد شغل برای یک جوان توسط دولت سختیها و هزینه زیادی داشته باشد اما اینکه عدهای از جوانان بنا بر اعلام نیاز دولت و طبق قوانین مصوب در آزمون استخدامی شرکت کرده و طبق آن برای آینده خود برنامه ریزی کردهاند اما بعد از گذشت دو سال عده زیادی از آنها همچنان بلاتکلیف هستند، سنخیتی با تدبیر ادعایی ندارد.
نمونههای زیادی از کم کاری دولت در خصوص جوانان وجود دارد که به این دو نمونه بسنده میکنیم و به سایر موارد در جای خود میپردازیم.