معیارهای بهترین همنشین از نظر پیامبراکرم(ص)(کیمیای اخلاق)
ابن عباس روایتی از رسول اکرم صلیاللهعلیه وآله نقل میکند که آن حضرت به طور بسیار واضح، آشکار و زیبا درباره همنشین سخن میگوید. ابن عباس میگوید: به پیغمبر اکرم(ص) عرض شد که «قیل یا رسولالله! ایُّ الجلساء خیر؟»؛ کدامیک از همنشینها خوب هستند؟ «قال: من تذکرکم الله رؤیته». بر اساس این سخن مبارک، بهترین همنشین در مرحله نخست، کسی است که صرف دیدن او شما را به یاد خدا بیندازد. با دیدار او به یاد خدا بیفتد، نه اینکه با دیدار او اهرم شهوت تحریک شود و یا غضب انسان فوران کند. البته این از نظر ظاهر است، و الا یک معنای عالیتری دارد. این مرحله ابتدایی است که معاشر و مصاحب انسان باید چهره نورانی داشته باشد که با دیدار او به یاد خدا بیفتیم.
دوم: «ویزید فی علمکم منطقه» کسی برای تو معاشر خیر است که گفتار او به دانش و بینش تو اضافه کند؛ یعنی وقتی صحبت میکند، به بینش تو بیفزاید، نه اینکه جلوی بینش تو را بگیرد و تو را به شهوت و غضب راهنمایی کند.
سوم: «و یرغبکم فیالآخرة عمله»؛ جلیس خوب کسی است که عمل او انسان را مشتاق به آخرت کند و او را به آخرت، یعنی جهان دیگری ترغیب کند، نه این که عملش طوری باشد که انسان آخرت را فراموش کند و خیال کند که زندگی همین است و بس، یا اینکه عملش انسان را به حیوانیت دعوت کند.
معلوم میشود که دوست و رفیق، روی انسان نقش بسیار بزرگی دارد. اگر هیچ کاری نکند و حرفی هم نزد، قیافه او مؤثر است. البته اشتباه نشود! یک وقت انسان در رابطه با مسائلی، با دیگران برخوردهای عادی دارد. این مطلب سر جای خودش است، اما وقتی میخواهیم رفیق و معاشری انتخاب کنیم که با او انس داشته باشیم، باید این سه مطلب را درباره او رعایت کنیم. یعنی کسی که میخواهد با ما مأنوس باشد، باید به «شکل ظاهری»، «حرف و گفتار» و «عمل و کردار» او توجه داشته باشیم. پیامبر اسلام این معیارها را در اختیار ما قرا داده است.
با توجه به اینکه همنشینی رابطه مستقیمی است و این دو انسان از یک نوع بوده و از نظر قوای درونی مشترک هستند، لذا خیلی باید در انتخاب دوست دقت کرد. چون همان اهرمهایی که در دوست من وجود دارد، در وجود من هم موجود است. هر اهرمی از اهرمهای داخلی او که رو به تزاید رفته باشد، عمل او مربوط به آن است و شکل، گفتار و کردارش در رابطه با آن اهرم تنظیم میشود و این روی انسان اثر میگذارد.
حرکت صعودی و نزولی
در انسان
آموزههای دینی در کنار توصیههای فراوان به همنشینی با صالحان، بر پرهیز از مجالست با اشرار نیز تأکید کرده است. انسان چون در مهد طبیعت و دامن مادیت قرار دارد و قوای حیوانیاش قبل از قوای انسانی اش شکوفا میشود، میل او به طبیعت بیشتر است. لذا میل انسان به هر حرکتی که در این رابطه باشد، بیشتر است. اینکه گفته میشود: «میل انسان به شرّ بیشتر است»؛ همین است.
به عبارت دیگر، حرکت کمالی انسان، یک حرکت صعودی است؛ یعنی بالا رفتن و کمال عقلانی است. این کمال قلبی، روحی و معنوی زحمت و دشواری دارد. مثل پرندهای است که دو بال دارد، اما به هر یک از پاهایش هم زنجیری بسته شده است؛ یکی زنجیر شهوت و دیگری زنجیر غضب؛ چون او در دامن طبیعت است، جاذبه هم اقتضا میکند که ثقل او به سوی مرکز باشد.
حال اگر بخواهد بپرد، خصوصاً با آن پایبندهایی که دارد، خیلی زور میخواهد. البته دو بال هم برای پرواز به او داده شده است که یکی بال «معرفت» - علم و ایمان - و دیگری بال «عمل» است.
با این دو بال باید پرش و صعود کند. با وجود اینکه در دامان طبیعت است و از نظر مزاج طبیعی، میل به مرکز طبیعت دارد، ولی اگر میخواهد سیر کمالی داشته باشد، باید حرکت کند. لذا حرکت کردن به سمت خیر- کمال و فضیلت- زحمت دارد ولی از آن طرف، حرکت به سمت رذایل مثل حرکت در سرازیری است، با یک هول دادن حرکت میکند.
تأثیر اشرار
اینکه میگویند: رفیق، دوست و معاشر خود را از میان اشرار انتخاب نکن، به این جهت است که انسان در مهد و دامن طبیعت است و میل او به شر بیشتر از میل او به معنویت است. چون از این پستان شیر خورده است، لذتش را چشیده؛ ولی هنوز لذت معنویت را آنطور که باید بچشد، نچشیده است. این طرف سرازیری است و او آسانتر حرکت میکند، اما آن طرف، سربالایی است؛ بنابراین دوستی انتخاب نکن که تو را به این ذلت و سقوط بکشاند. چون اگر از اشرار دوست انتخاب کنی، به سرعت به آن طرف خواهی رفت.
این مطلب را انبیاء و اولیای الهی به بیانهای گوناگون مطرح کردهاند. پیامبر اسلام میفرمایند: «حفت الجنه بالمکاره و حفت النار بالشهوات»؛ بهشت به ناراحتیها پیچیده شده است و جهنم در لابلای راحتیها و خوشیهای نفسانی است. این روایت همین معنا را میرساند؛ یعنی تحصیل رذایل اخلاقی خیلی آسان است، اما کسب فضایل اخلاقی مشکل است.
از کتاب اخلاق ربانی آیتالله آقا مجتبی تهرانی به نقل از حوزه نیوز