kayhan.ir

کد خبر: ۱۰۳۷۹۶
تاریخ انتشار : ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۲۲:۳۹
سینما در دولت یازدهم-بخش اول

فیلم‌های افسرده، بیکاری هنرمندان گسترش ابتذال و ...


آرش فهیم
اقدامات دولت یازدهم در زمینه سینما را نمی‌توان از سایر سیاست‌ها و برنامه‌های این دولت جدا کرد. همه آنچه طی چهار سال گذشته در حوزه‌های مختلف اتفاق افتاد، کم و بیش در اداره سینما توسط دولت یازدهم نیز قابل مشاهده است. بی‌عدالتی و برخورداری عده‌ای قلیل در مقابل بی‌بهرگی اکثریت، غلبه محتوای افسردگی، بی‌تفاوتی نسبت به مسائل و آرمان‌های ملی، تعارض شعارها با آنچه در عمل اتفاق می‌افتد، عدم اقدام به وعده‌ها و ... همه شاخص‌هایی هستند که طی حدود چهار سال گذشته می‌توان در مدیریت سینمای کشور از سوی یاران فرهنگی حسن روحانی دید.
نقد سیاست‌های سینمایی دولت اعتدال، امری سهل و دشوار است. سهل از این نظر که اشتباهات و نقاط ضعف این دولت در عرصه سینما بی‌شمار است، دشوار هم از این نظر که مدیریت سینمایی دولت یازدهم، اساسا فاقد سیاست و چشم‌انداز معینی جهت سنجش بود. البته ناگفته پیداست که همه مشکلات و ضعف‌های رایج و شایع در سینمای کشور را نمی‌توان پای مدیریت سینمایی نوشت. وضعیت امروز سینمای ایران را می‌توان مشابه یک مثلث دانست که یک ضلع آن را مدیریت دولتی تشکیل می‌دهد. ضلع دیگر، سابقه و پشتوانه بیش از یکصد ساله هنر هفتم در این کشور است که عمدتا در تقابل با اصالت‌ها و فرهنگ بومی ما و بیشتر در قالب دوگانه فیلمفارسی - شبه روشنفکری شکل گرفته. سومین ضلع این مثلث هم فضای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دولت بر کشور است که قطعا بر سینما هم تأثیر می‌گذارد. اما در هر حال، آنچه آشکار است، شکست دولت اعتدال در عرصه سینما بود.
سه نشانه شکست دولت یازدهم
 در سینما
 سه شاخص را می‌توان نشانه واضح عدم موفقیت این دولت در مدیریت سینما دانست. اول اینکه رئیس ‌سازمان سینمایی دولت یازدهم حتی پیش از پایان فعالیت این دولت کنار گذاشته شد. برکناری حجت‌الله ایوبی از ریاست سازمان سینمایی، حجتی برای نامطلوب بودن سینما در دولت یازدهم بود. این تغییر نشان می‌دهد که حتی سران این دولت هم از وضعیت سینما ناراضی بودند.
نشانه دوم، تعارض محتوای فیلم‌ها با شعار دولت است. درحالی که دولت یازدهم با تابلوی «تدبیر و امید» ظاهر شد، اما در سینمای چهار سال گذشته، نه تنها أثری از این دو عنوان دیده نشد، که «یأس و القای بن‌بست» محور محتوایی بخش اعظم فیلم‌ها بود!
 نشانه سوم نیز نارضایتی تعداد زیادی از سینماگران از دولت کنونی است. به طوری که برخی از سینماگرانی که در سال 92 از حسن روحانی حمایت می‌کردند، این روزها در مصاحبه‌های خود از این سخن می‌گویند که با افتخار، در این دوره به روحانی رأی نخواهند داد. کار به جایی رسیده که حتی کارگردان فیلم تبلیغاتی رئیس ‌دولت یازدهم در دوره قبلی انتخابات، در این دوره در برابر روحانی ایستاده و علیه وی افشاگری می‌کند. حتی آن دسته از سینماگرانی که باز در این دوره به پشتیبانی دولت اعتدال برخاسته‌اند و اعلام حمایت کرده‌اند، به صراحت از این سخن می‌گویند که از وضع موجود ناراضی هستند و برخی از آن‌ها نیز چهار سال اخیر را سخت‌ترین دوران فعالیت هنری خود معرفی می‌کنند.
مدیریت غیرمتخصص‌ها
یکی از عوامل شکست دولت حسن روحانی در حوزه سینما، انتصاب افراد غیرسینمایی و فاقد تخصص بر پست‌های مدیریتی این عرصه بود.
رأس این مدیریت، حجت‌الله ایوبی رئیس ‌سازمان سینمایی دولت یازدهم بود (که چندی پیش برکنار شد). وی تخصصی در زمینه سینما نداشت. در کارنامه کاری او، نویسندگی برای روزنامه «رسالت»، ریاست دانشکده معارف اسلامی و علوم سیاسی دانشگاه امام صادق، معاونت اجتماعی وزارت کشور، معاونت فرهنگی و اجتماعی سازمان بازرسی کل کشور، ریاست سازمان اکو و ... دیده می‌شود. تنها مسئولیت ایوبی که با مسئولیت اخیر وی قرابت داشت را می‌توان مدیرکل پژوهش‌های سیاسی سازمان صدا و سیما و رایزنی فرهنگی ایران در فرانسه دانست.
ایوبی گرچه خود تخصصی در زمینه سینما ندارد، اما در آغاز کار، به واسطه گرد هم آوردن مدیران مجرب و آشنا با پیچ و خم‌های این عرصه، تن به دریای پرتلاطم سینمای ایران سپرد. با این حال، این وضعیت، تنها برای مدت کوتاهی دوام داشت. چون رفته رفته مدیران کمتر شناخته‌شده و فاقد سابقه در عرصه مدیریت سینمایی، مسئولیت‌های سازمان تحت صدارت ایوبی را تسخیر کردند.
 به این ترتیب، محمدرضا جعفری جلوه که خودش سابقه معاونت سینمایی وزارت ارشاد را برعهده داشت، از مدیریت بنیاد فارابی برکنار و علیرضا تابش جایگزین وی شد. تابش، گرچه از مدیران وزارت ارشاد بوده، اما انتصاب او در جایگاه مدیریت یکی از مهم‌ترین گلوگاه‌های سینمایی کشور، آن هم بدون هیچ زمینه و تخصصی در زمینه سینما نشان داد که در مدیریت فرهنگی دولت یازدهم، تخصص‌گرایی جایگاهی ندارد.
همین اتفاق، چندی بعد درباره مدیریت جشنواره فیلم فجر هم افتاد. این بار، علیرضا رضاداد، که در محافل رسانه‌ای به «همه‌کاره سازمان سینمایی» مشهور بود برکنار و یک مدیر غیرسینمایی جایگزین او شد. محمد حیدری درحالی دبیر مهم‌ترین رویداد سینمایی کشور شد که در اصل، تئاتری است و برگزاری نه چندان موفق بیست و نهمین دوره جشنواره تئاتر فجر را در کارنامه دارد. حیدری با وجود عدم تخصص و سابقه در زمینه سینما، به خاطر رفاقت نزدیک با حجت‌الله ایوبی، ابتدا به ریاست موزه سینما منصوب و سپس دبیر جشنواره فیلم فجر شد. نتیجه هم این شد که جشنواره‌های سی و چهارم و سی و پنجم فیلم فجر، به لحاظ اجرایی، از ضعیف‌ترین و پرحاشیه‌ترین دوره‌های این جشنواره
 از آب در آمد.