kayhan.ir

کد خبر: ۱۰۳۰۵۶
تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۸:۴۶
رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک-9 نتایج ذلت بار پذیرش کاپیتالاسیون

گزارش ساواک از توهین آمریکایی‌ها به کارگران ایرانی


سند ساواک: «نظر به سنگینی کار کارگران کارخانه جنرال طایر و عدم توجه کامل سازمان بیمه‌های اجتماعی در این باره، اکثر کارگران کارخانه مذکور مریض و ناتوان شده و به دیسک کمر و درد بیضه و سل مبتلا می‌باشند.»
«درحال حاضر تصدی کلیه قسمت‌های مختلف کارخانه جنرال طایر به دست عده‌ای آمریکایی و خارجی به شرح زیر سپرده شده است. این عده با توجه به اینکه حقوق گزافی دریافت می‌دارند، عملاً به کارهای روزمره کارخانه چندان وارد نبوده... اراگون آمریکایی، رئیس‌تولید . ایوب لبنانی، رئیس‌خرید. زیمستر آمریکایی، مدیر فروش . کارپنتر آمریکایی، مدیرعامل. پاترسن آمریکایی، رئیس‌آزمایشگاه . شریدان آمریکایی، خزانه دار . کرون آمریکایی، نایب مدیر فروش . دیلن آمریکایی، رئیس‌کارخانه . فریرا آمریکایی، رئیس‌فنی کارخانه . کلووی آمریکایی، رئیس‌‌ای بی‌ام . لاندا آمریکایی، معاون فروش ... درحال حاضر تعدادی مهندس و متخصص ایرانی که بیش از افراد فوق به کارِ کارخانه وارد هستند، در زیر دست این عده مشغول به کار بوده و آن طور که باید و شاید از وجود آنان استفاده نمی‌شود.»
«مدتی است یکی از مسئولین آمریکایی شرکت فوق به نام زیمستر با کارگران و کارمندان ایرانی شرکت رفتار نامناسب داشته و اغلب در گفتگوهای خود با کارکنان شرکت بسیار بی‌ادبانه صحبت کرده و به آنان توهین می‌نماید.»
به دلیل همین رفتار بود که در تاریخ 26/2/1350 یکی از مهندسین این شرکت به نام «حمید میناچی مقدم» در نامه‌ای خطاب به «وزارت کار و امور اجتماعی»، ضمن ارسال استعفاءنامه‌ خود نوشت:
«جوانان تحصیل کرده این مملکت که برای خدمت به میهن فراخوانده می‌شوند و مدام به آنها تذکر داده می‌شود که خدمت به وطن فقط پشت میزهای دولتی نبوده و بخش خصوصی برای تقویت و توسعه اقتصادی مملکت احتیاج به جوانان تحصیل کرده ایرانی دارد، باید به استحضار برسانم که اینجانب پس از دوازده سال تحصیل در خارج و اخذ درجه مهندسی به ایران بازگشته و در شرکت جنرال تایر و رابر ایران مشغول گردیدم و به تجربه دریافتم که متأسفانه در بخش خصوصی خارجیانی حاکم بر سرنوشت جوانان تحصیل کرده ایرانی هستند که جد در جد به استعمارگری خوی گرفته و با جوانان تحصیل کرده ایرانی نیز مانند یکی از افراد مستعمره‌های موروثی رفتار می‌نمایند.»
این نحوه برخورد، در رژیم شاهنشاهی که ذلتِ «کاپیتولاسیون» را پذیرفته بود، در هر جا و مکانی که خارجیان حضور داشتند، به چشم می‌خورد. نمونه‌ دیگری از این نوع برخورد در این کارخانه، پیرامون طرح طبقه‌بندی و رفع تبعیض بین کارگران کارخانه، چنین به ثبت رسیده است:
«مسئولین کارخانه با دادن طرحی در زمینه طرح طبقه‌بندی به طور یک طرفه موضوع را خاتمه داده‌اند ... بر مبنای طرح مذکور به قول خودشان 90 نفر کارگر اضافه دارند ... شیرر رئیس‌جدید کارخانه، در نظر دارد آنان را اخراج نماید ... در یک جلسه، شیرر چنین اظهار داشت: من خیلی آدم بدجنس و... هستم و قفل بزرگی همراه خود آورده‌ام که به درب این کارخانه بزنم و بروم و در جلسه دیگر اظهار داشت: شما سعی می‌کنید با منطق و استدلال از من چیزهائی را می‌خواهید ولی باید بدانید که من هر کاری که دلم خواست می‌کنم و پیرو منطق و استدلال نیستم. در اینجا مهندس افشار رئیس‌کارگزینی به وی یادآور شد که در حضور هیئت مدیره سندیکا این طریق صحبت کردن صحیح نیست که شیرر فوق‌العاده ناراحت شد و شروع به فحاشی نمود که جملات زشت او را افشار ترجمه ننمود. هیئت مدیره سندیکا اظهار داشتند: یا ما اشتباه می‌کنیم یا شما، پس بهتر است این موضوع را به وزارت کار ارجاع‌نماییم تا تصمیم لازم گرفته شود و شیرر گفت: من احتیاج به لَـلِه ندارم و هر کاری دلم خواست انجام می‌دهم.»
«برنامه کار رانندگان شرکت موشولو، که عهده‌دار امور حمل و نقل کارخانه مذکور است، از ساعت هفت صبح تا پنج بعد از ظهر می‌باشد که عملاً اکثر اوقات امکان دارد تا ساعت 2200 نیز کار کنند. به این عده از رانندگان هیچگونه اضافه کاری داده نمی‌شود و اگر احیاناً راننده‌ای در این مورد کوچکترین اعتراضی بنماید، فوراً او را اخراج می‌کنند.»
«از مدت‌ها قبل نماینده کارگران کارخانه مذکور به کرات به پاترسون مدیرعامل آمریکایی کارخانه مذکور مراجعه و در مورد تهیه و پیاده کردن طرح طبقه‌بندی مشاغل با وی صحبت نموده و هر بار پاترسون با کلمات مسخره‌آمیز جواب نماینده کارگران را داده است. چند روز قبل نیز که به همین منظور به مشارالیه مراجعه کرده است، اظهارات سابق خود را تکرار و نماینده کارگر[ان] گفته این خواسته دولت است و شما باید این کار را بکنید. پاترسون با حالت تمسخر و خنده گفته است: «برو پسر ما خودمان در این کارخانه یک دولتیم.»