اخبار ویژه
آمار بانک مرکزی ادعای جهانگیری درباره تورم را نقض میکند
معاون اول رئیسجمهور و نامزد پوششی حسن روحانی در برنامه تبلیغاتیاش به گونهای درباره اقتصاد کشور حرف زد که انگار در این کشور زندگی نمیکند.
به گزارش نسیم، اسحاق جهانگیری در برنامه تبلیغاتیاش گفت که دیگر در این کشور کسی از تورم و گرانی حرف نمیزند! به احتمال زیاد جناب اسحاق جهانگیری خودشان برای خرید به سطح شهر نرفتهاند تا ببینند تورم کالاهای اساسی در 1400 روز گذشته بنا بر آمارهای رسمی بانک مرکزی 51 درصد بوده است.
همین چندی پیش بانک مرکزی در تازهترین گزارش خود از گران شدن 51 درصدی مواد خوراکی از ابتدای دولت یازدهم تا پایان سال 1395 خبر داده بود. براساس گزارش بانک مرکزی، لوبیا سبز با 149 درصد، رکورددار گرانی در دولت حسن روحانی بوده است. هر کیلوگرم لوبیا سبز در ابتدای دولت یازدهم حدود 2200 تومان فروخته میشود که در پایان سال 95 قیمت آن به حدود 5480 تومان رسید.
کره در رتبه دوم گرانی در دولت یازدهم قرار دارد که قیمت آن در این مدت 136 درصد افزایش داشته است. هر کیلو کره در ابتدای دولت یازدهم 12000 تومان بود که با رشد بیش از دو برابری در پایان سال 95 به 28300 تومان رسید.
گوجهفرنگی با 94 درصد گرانی، در رتبه سوم مواد خوراکی در دولت حسن روحانی قرار دارد که قیمت آن از هر کیلو 1880 تومان به حدود 5000 تومان رسیده است.
برنج ایرانی درجه یک با 75 درصد، برنج ایرانی درجه دو با 74 درصد، نخود با 71 درصد و تخممرغ با 69 درصد، در رتبههای بعدی گرانی در دولت حسن روحانی قرار دارند.
اگر قیمت گوشت قرمز را نیز به این سبد اضافه کنیم اوضاع بدتر میشود. در هیچ برههای از اقتصاد ایران گوشت قرمز حداقل در اردیبهشت ماه به مرز 40 هزار تومان نمیرسید! به نظر میرسد جناب معاون اول حداقل باید آمارهای رسمی بانک مرکزی دولت یازدهم را قبل از ورود به استودیوی ضبط برنامه تبلیغاتی مرور کنند تا دیگر از این اشتباهات نکنند!
نکته بعد درباره کاهش تورم و افتخار به این موضوع است. خود آقای جهانگیری مطلع هستند که کاهش تورم به دلیل تشدید رکود در سالهای اخیر بوده نه طراحی و اجرای سیاست اقتصادی مناسب دولت یازدهم. در حال حاضر هیچ اقتصاددان مستقلی حاضر نیست بگوید کاهش تورم ناشی از سیاستهای مناسب اقتصادی دولت یازدهم بوده است. لذا خدمت جناب آقای جهانگیری باید عرض کنم اگر سراغ دارید حتماً معرفی کنید.
نکته بعد درباره جمله خندهداری که معاون اول بیان میکند و آن وارد شدن به دوره رونق اقتصادی است. ایشان میگوید: دوران رونق شروع شده و یکی از نشانههای آن رشد بالای اقتصادی است.
منظور ایشان از آغاز رونق چیست؟ آیا جناب جهانگیری تعطیلی روزانه کارخانههای بزرگ و بنگاههای معروف اقتصادی را نمیبیند؟ فقط در همین 10 روز اخیر چند کارخانه بزرگ و معروف تولیدی از جمله «ذوب آهن ملایر»، «تراکتورسازی تبریز» «صنایع پیشرو حدید» و «قند کامیاب اصفهان» به ورطه تعطیلی و ورشکستگی کشیده شدند، چطور میتوانید از آغاز رونق صحبت کنید؟
رئیس مجلس نباید تریبون ستاد انتخاباتی روحانی باشد
اظهارات رئیس مجلس در حمایت از روحانی در انتخابات، سوءاستفاده از تریبون بیتالمال است.
روزنامه صبحنو دراینباره نوشت: رسانههای دولتی مثل روزنامه فخیمه دولت یا روزنامه عمومی دیگری مانند جمهوری اسلامی، بیپروا به ستاد تبلیغاتی رئیسجمهور کنونی تبدیل شدهاند و از مراجع قانونی که نه، از خدا هم ظاهرا ترس و تقوایی ندارند! البته در این میان صدا و سیما هم کم و بیش با جهتگیریهای یک طرفه خود وزنه تبلیغاتی دولت- حرف را سنگینتر کرده است.
از رسانهها که بگذریم برخی از مقامات مسئول، جایگاه و تریبونی را که امانت به دست آنها سپرده شده، خرج تمایلات سیاسی خود میکنند و له یا علیه یک نامزد وارد کارزار تبلیغات انتخابات شدهاند. به عنوان نمونه اظهارات رئیس محترم قوه مقننه است که در مخالفت آشکار با برنامههای کاندیدای اصولگرا که وعده ترمیم یارانه اقشار محروم و مستضعف جامعه را مطرح کردهاند، این برنامه را پوپولیستی خوانده و گفته است مجلس با شعارهای یارانهای مخالف است.
این موضعگیری رئیس مجلس در حالی است که رئیسجمهور در مناظره جمعه گذشته، از سه برابر شدن یارانه مددجویان کمیته امداد سخن گفت، بدون آنکه برنامه ششم چنین چیزی را ابلاغ کرده باشد! و عجیبتر اینکه یارانه مورد اشاره آقای روحانی با قطع مستمری مددجویان کمیته امداد تامین اعتبار شده است.
حال جای سؤال است که چرا آن شعار و وعده پوپولیستی آقای روحانی مورد اعتراض رئیس محترم مجلس قرار نمیگیرد، اما اگر نامزدهای دیگری در اینباره اظهارنظری بکنند با آن مخالفت میشود! آیا با چنین موضعگیریهایی، ستاد نظارت بر انتخابات نباید به مسئولانی که از تریبون بیتالمال به نفع یک نامزد و علیه دیگر نامزدها استفاده تبلیغاتی میکنند، تذکر بدهد؟ البته اگر ستاد مورد نظر به چنین نظارت برابری باور داشته باشد.
نارضایتی ایرانیها از نتیجه برجام ممکن است کار روحانی را یکسره کند
«شهروندان ایرانی از نتایج توافق هستهای بسیار ناراضی هستند و همین ممکن است به شکست روحانی در انتخابات منتهی شود».
روزنامه واشنگتنتایمز، حسن روحانی را میانهرو و رقبای وی را تندرو و محافظهکار خواند و نوشت: روحانی که موضع میانهرو دارد با فشار رقبا برای نشان دادن نتایج توافق هستهای روبرو است. او که بیشتر دوره ریاستجمهوری خود را صرف مذاکره و توافق با آمریکا کرد، ممکن است رقابت انتخاباتی را به سیدابراهیم رئیسی واگذار کند.
از نگاه تحلیلگران سوال مهم این است که آیا رایدهندگان ایرانی در انتخابات به رئیسی یا شهردار تهران رای خواهند داد تا مانع از حضور حسن روحانی در دور دوم ریاستجمهوریاش شوند؟
این روزنامه میافزاید: حسن روحانی از توافق هستهای به عنوان بلیطی یاد کرده که اقتصاد ایران را از رکود خارج خواهد کرد. برخی رسانههای ایران در ماههای اخیر روایتهایی را در مورد حضور هیاتها و شرکتهای تجاری خارجی برای انعقاد توافق با شرکتهای ایرانی مطرح کردهاند.
این در حالی است که نتایج توافق هستهای در میان شهروندان عادی ایرانی احساس نشده است.
مشکل حسن روحانی و میانهروها در ایران این است که مردم عادی ایران نسبت به نتایج حاصل شده از توافق هستهای بسیار بسیار ناراضی هستند انتظار سرمایهگذاری خارجی هم عملی نشده است. آنچه رخ داد و اکنون هم با تهدید شرکتها و بانکها به تحریم در صورت همکاری با ایران جریان دارد، بر عکس انتظارات بوده است.
از سوی دیگر نشریه فارن افرز با بررسی انتخابات ایران نوشت: روحانی برای دومین بار نامزد انتخابات شده است. با وجود توافق، نرخ بیکاری در ایران طی یک سال گذشته افزایش یافته است. از سرمایهگذاران خارجی هم خبری نیست. برجام دستاورد 4 ساله روحانی است. روحانی بلافاصله پس از انعقاد توافق هستهای به کابینهاش گفت که اجرای توافق وین، بهترین فرصت برای افزایش تولید داخلی و احیای بازارهای جهانی است. در آن زمان، اکثر ایرانیها در خوشبینی روحانی سهیم بودند.
در اوت 2015، پس از نهایی شدن توافق، حدود 57 درصد از مردم ایران احساس میکردند اقتصاد کشور رو به بهبودی است و تنها 29 درصد چشماندازی منفی در این زمینه داشتند.
با این وجود، در دسامبر 2016 امید مردم رو به افول گذاشت.
قراردادهای نفتی جدید را هم به راحتی کرسنت و توتال اجرا میکنید؟
وزیر نفت گفت: ما کارهای زیادی برای صنعتگران ایرانی در بخش نفت انجام دادهایم و فکر میکنم به راحتی میشود قراردادهای نفتی را اجرایی کنیم.
بیژن زنگنه وزیرنفت در حاشیه جلسه هیئتدولت در جمع خبرنگاران گفت: اگر قراردادهای نفتی را بتوانیم اجرایی کنیم در این قالب حدود 70 میلیارد دلار به ایرانیها ارجاع خواهد شد و من در 80 میلیارد دلار کاری که برای ایرانیها برآورد کردهام، حداقل 50 میلیارد دلار را میتوان جذب کرد. این یعنی یک حجم عظیمی از توانمندی و نسل جدیدی از صنایع و پیمانکاران در کشورمان ایجاد خواهد شد.
اظهارات زنگنه در حالی است که تفاهمنامه با شرکت بدعهد و بدسابقه توتال در زمینه میدان مشترک گازی با قطر، به مبادله اطلاعات سرّی بخش ایرانی این حوزه مشترک با شرکت فرانسوی منجر شد اما این شرکت پس از جمعآوری اطلاعات لازم، به بهانه تحریمهای آمریکا زیر قول خود زد و رفت تا با دقت و حجم بیشتری به استخراج در بخش قطری این میدان مشترک بپردازد.
از سوی دیگر ادعای اینکه «به راحتی میتوانیم قراردادهای جدید را اجرا کنیم» ناظران سیاسی و اقتصادی را به یاد قرارداد آسان و پرخسارت کرسنت با طرف اماراتی میاندازد که ضمن آن گاز ایران را برای 20 سال و 14 برابر زیر قیمت فروختند و پس از بررسیها نقش برخی مقامات ارشد وزارت نفت (دولت خاتمی) در فساد و رشوه نهفته در این قرارداد آشکار شد. اکنون با امتناع ایران از اجرای قرارداد خسارتبار، جریمه 50 میلیاردی در انتظار کشورمان است. این خسارت در نوع خود یک رکورد محسوب میشود.
انصراف روحانی از مراسم روز معلم پس از اعتراض معنادار کارگران
منتفی شدن جلسه سالیانه رئیسجمهور با فرهنگیان در سالروز معلم سؤالبرانگیز شده است به نظر میرسد تیم تبلیغاتی روحانی برای اینکه روز فرهنگیان نیز مانند روز کارگر به عنوان روز عزای این قشر شناخته نشود از پاسداشت این روز اجتناب کرد.
به گزارش مشرق، روزهای تبلیغات ریاست جمهوری دوازدهم برای هر کدام از کاندیداها فرصتی است تا شکلی کلی از نحوه اداره کشور به سبک خود ارائه کنند اما برای حسن روحانی و کاندیدای اصلاحات، اسحاق جهانگیری که سه سال و اندی است مردم با شیوه کشورداریشان آشنا هستند بیشتر پاسخگویی و همچنین گرفتن بازخورد و عکسالعمل مردم نسبت به عملکرد آنهاست. هرچند که این دو کاندیدای دولتی به گونهای رفتار میکنند که گویی تازه نامزد انتخابات شدهاند. انتقادی که پیشتر هم در این سه سال و اندی به آنها میشد که چرا به مانند نامزدهای انتخاباتی و نه کارگزار دولتی رفتار میکنند.
روز سهشنبه 12 اردیبهشت، روز معلم بود اما حسن روحانی هیچ پیامی برای فرهنگیان صادر نکرد و خبری از پاسداشت روز معلم نشد.
روحانی در روز کارگر برنامهای با حضور کارگران داشت که برخی از کارگران معترض در خارج صحن حرم با در دست داشتن پلاکارد و بنرهایی با این عنوان که «رئیسجمهور محترم به داد ما برسید» تجمع کردند و در ادامه نیز شعار «عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز، زندگی کارگر رو به فناست امروز» سر دادند تا اعتراض خود را از وضعیت تولید و تعطیل شدن کارخانهها ابراز کنند.
به نظر میرسد که با وجود فساد 11 هزار میلیاردی که در صندوق فرهنگیان اتفاق افتاد و در ابتدا روحانی آن را یک «بدهی معوقه» نامیده بود، مسئولان تبلیغاتی روحانی برای جلوگیری از شکلگیری ماجرای تلخ دیگری مانند «روز کارگر» نسبت به برگزاری مراسم با حضور فرهنگیان کشور اجتناب کردهاند.
دفاع پدرخوانده منافقین از روحانی به بهانه انتخابات
رئیس گروهک نهضت آزادی میگوید ما به روحانی رأی میدهیم.
ابراهیم یزدی در بیانیهای نوشت: به رغم آن که دکتر حسن روحانی در تحقق تمامی وعدههای خود فرصت توفیق پیدا نکرد و هنوز هم شرایط بحرانی از جامعه ما رخت بر نبسته و با وجود نقدهای منصفانه و اساسی که میتوان به عملکرد دولت یازدهم داشت، رأی به روحانی را انتخاب میان «بد» و «بدتر» نمیدانیم؛ بلکه ترجیح گزینه «خوب» بر «بد» ارزیابی کرده بار دیگر در انتخابات 29 اردیبهشت 1396 به سود دکتر حسن روحانی حضور خواهیم یافت.
وی ضمن تمجید از دولت روحانی تحت عنوان افزایش رشد اقتصادی وکاهش تورم نوشت رأی به روحانی رأی به گفتمان اصلاحطلبی و کنش مسالمتآمیز و رأی مثبت به تغییر، صلح، آزادی و حاکمیت قانون است.
کارنامه نفاقآمیز و خیانتآلود گروهک نهضت آزادی در پیوند با لانه جاسوسی آمریکا و تغذیه سازمان منافقین و همسویی تبلیغاتی با رژیم صدام در مواضع باعث شد تا حضرت امامخمینی(ره) بهمن 1366 در پاسخ نامه وزیر کشور وقت (محتشمیپور) تصریح کند: «در موضوع نهضت به اصطلاح آزادی، مسایل فراوانی است که بررسی آن محتاج به وقت زیاد است. آنچه باید اجمالا گفت آن است که پرونده این نهضت و همین طور عملکرد آن در دولت موقت اول انقلاب شهادت میدهد که نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به آمریکا است و در اینباره از هیچ کوششی فروگذار نکرده است و حمل به صحت اگر داشته باشد، آن است که شاید آمریکای جهانخوار را - که هرچه بدبختی ملت مظلوم ایران و سایر ملتهای تحت سلطه او دارند از ستمکاری اوست- بهتر از شوروی ملحد میدانند و این از اشتباهات آنها است. در هر صورت به حسب این پروندههای قطور و نیز ملاقاتهای مکرر اعضای نهضت چه در منازل خودشان و چه در سفارت آمریکا و به حسب آنچه من مشاهده کردم از انحرافات آنها که اگر خدای متعال عنایت نفرموده بود و مدتی در حکومت موقت باقی مانده بودند، ملتهای مظلوم به ویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال آمریکا و مستشاران او دست و پا میزدند و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران میخورد که قرنها سر بلند نمیکرد و به حسب امور بسیار دیگر، نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند و ضرر آنها به اعتبار آن که متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیزمان را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بیمورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویلهای جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهکهای دیگر حتی منافقین - این فرزندان عزیز مهندس بازرگان - بیشتر و بالاتر است. نهضت آزادی و افراد آن از اسلام اطلاعی ندارند و با فقه اسلامی آشنا نیستند، از این جهت گفتارها و نوشتارهای آنها که منتشر کردهاند مستلزم آن است که دستورات حضرت مولیالموالی امیرالمومنین را در نصب ولات و اجرای تعزیزات حکومتی که گاهی برخلاف احکام اولیه و ثانویه اسلام است، برخلاف اسلام دانسته و آن بزرگوار را - نعوذبالله - تخطئه بلکه مرتد بدانند و یا آنکه همه این امور را از وحی الهی بدانند که آن هم بر خلاف ضرورت اسلام است. نتیجه آن که نهضت به اصطلاح آزادی و افراد آن چون موجب گمراهی بسیاری از کسانی که بیاطلاع از مقاصد شوم آنان هستند میگردند. باید با آنها برخورد قاطعانه شود و نباید رسمیت داشته باشند.»