kayhan.ir

کد خبر: ۱۰۲۸۱۷
تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۲۲:۱۲
ندانستن یا ماموریت؛ مسئله کدام است؟

چرا کرباسچی گستاخی‌های اردوغان را تکرار می‌کند؟


آنچه دبیرکل حزب کارگزاران در مورد محور مقاومت گفته است تکرار حرف‌های کسانی مانند اردوغان است، آیا علت این تشابه ندانستن است یا مأموریت؟!
آغاز رقابت نامزدهای ریاست جمهوری همواره روزهای پر جنب و جوش را رقم می زند که اخبار و حاشیه‌های فراوانی را به همراه دارد. در این رقابت‌هاست که معمولا عمق و بستر تفکر افراد و جریان‌های سیاسی مشخص می‌شود که اگر به آنها خوب توجه کنیم انتخاب بهتری خواهیم داشت.
چند روز پیش بود که در افتتاح ستاد انتخاباتی حسن روحانی در ایلام بی‌احترامی به ساحت مقدس امام هشتم (ع) صورت گرفت و دل مردم ایران را به درد آورد. در فاصله چند روز پس از آن، این بار شهردار دوره اصلاحات با سخنان خود نه تنها از تفکری سست و نادرست پرده برداشت بلکه باعث ناراحتی ملت ایران شد.
غلام‌حسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی که سابقه محکومیت در پرونده خود دارد در سخنانش در کمپین تبلیغاتی روحانی در اصفهان با زیر سؤال بردن سیاست‌های ایران در سوریه، مدعی شد که برای آرامش دراین کشور نیازی به جنگ نبوده و نیست و می‌توان با قدرت دیپلماسی مسائل سوریه را حل و فصل کرد.
کرباسچی در کمپین تبلیغاتی روحانی در اصفهان گفت: «ما هم دلمان می‌خواهد که در سوریه و لبنان و یمن و... صلح برقرار بشود، دفاع از مظلوم بشود، شیعیان آنجا تقویت بشوند، ولی آیا این کار فقط با پول دادن و اسلحه خریدن و کشتن و زدن و اینها درست می‌شود؟»
وی افزود: «این دولت با غیرت دینی! می‌گوید که بگذارید از توان دیپلماسی برای حل مسائل منطقه استفاده کنیم. توان دیپلماسی ما که بزرگان دیپلماسی ما توانست شش ابرقدرت را روبروی خود بنشاند و بزرگترین مسئله تحریمی که در شورای امنیت بوده را حل بکند، می‌تواند با توان دیپلماسی بیاید و مسائل منطقه را حل بکند.»
آنچه دشمنان می‌گویند
در بررسی آنچه کرباسچی گفته است اولین نکته‌ای که به ذهن می‌رسد این است که شنیدن آنچه دشمنان در جبهه مخالف ایران و مقاومت بیان می‌کنند از دهان او جای تاسف دارد.
آنها از شش سال پیش آتش جنگ را در سوریه برافروختند (جبهه غربی-عبری-عربی) نیز چیزی قریب به همین مضامین را به ایران می‌گویند. البته آنها با فریب‌کاری از کنار کشیدن ایران برای خاتمه بخشیدن به جنگ سخن می‌گویند. بهتر است این‌گونه بگوییم؛ کسانی که آتش جنگ سوریه را برافروختند و یا بر آن دمیدند تا این آتش به لبنان و عراق نیز سرایت کند امروز این سخنان را بر زبان می‌آورند.
اما اینکه دلیل مطرح کردن این موضوع را از طرف بانیان جنگ سوریه باید در هدف آنها و زمانی که برای رسیدن به آن متصور بودند جستجو کرد. آنها در سال 2011 در حالی این جنگ ویرانگر را کلید زدند که تحلیل‌هایشان بر این استوار بود که دولت سوریه به سرعت سقوط خواهد کرد.
اما در بُعد میدانی این حاصل نشد و به سرعت جبهه مقاومت آرایش خود را در برابر مهاجمان شکل داد و مانع از پیشروی آنها شد. جنگ برای آتش‌افروزان فرسایشی شد. همین موضوع باعث شد تا عملیات روانی-رسانه‌ای دشمنان برای انصراف ایرانیان از جبهه مقاومت آغاز شود.
برداشت ساده‌انگارانه
اما مهمتر از آنچه تاکنون گفته شد این است که کسانی همچون غلامحسین کرباسچی تصورات‌شان نسبت به دیپلماسی و قدرت آن خام، ساده‌انگارانه و نادرست است. البته این تفکر از جانب غرب و رسانه‌های آنها در جامعه ما تزریق و حمایت می‌شود، دلیل آن چیست؟
بستری که تفکر کسانی مانند کرباسچی بر آن شکل گرفته چون برآورد واقعی و درستی از روابط بین‌الملل و تاثیر توازن قوای نظامی بر آن ندارد لاجرم در جمع‌بندی‌های خود نقش قوای نظامی را نادیده می‌گیرند. چرا که در زمانی که کشور در مرزهای خودش درگیر نبرد نیست این نقش برای این عده غیرملموس است.
برای درک بهتر آنچه گفته شد کافی است به جنگ سوریه نگاهی گذرا داشته باشیم. جنگی که از ۶ بهمن ۱۳۸۹ (26 ژانویه ۲۰۱۱) آغاز شد و متاسفانه تا هم اکنون ادامه داشته و باعث مرگ هزاران انسان و آوارگی شمار زیادی از شهروندان سوریه شده است.
از آغاز این جنگ، تا حدود یکسال پیش هر گاه نشست یا مذاکراتی برای پایان دادن به آن برگزار شد، ایران در آن مذاکرات نبود و دعوت نمی‌شد. نقش ایران در جبهه مقاومت در سوریه و شکست‌های سنگین به تروریست‌ها از یک طرف و نرسیدن به اهداف پیش‌بینی شده از سمتی دیگر سبب شد تا بازیگران غربی منطقه و متحدان عربی آنها حضور ایران را در مذاکرات به ناچار بپذیرند.
چیزی شبیه پول
 بی‌پشتوانه!
مخلص کلام آنکه پشتوانه دیپلماسی، توان نظامی است. دیپلماسی بدون توان نظامی مثل پول بدون پشتوانه است. اگر توان نظامی نباشد صاحبان قدرت در جهان اصلا فرصتی برای حرف زدن به کسانی مانند آقای کرباسچی نمی‌دهند تا اینها بخواهند نظریه نادرست خود را در مورد دیپلماسی به اجرا درآورند چه برسد به اینکه بخواهند مثلا شیعیان تحت ظلم دیگر نقاط جهان را مورد حمایت
قرار دهند.
کسانی مانند آقای کرباسچی باید به این نکته توجه داشته باشند که عرصه و میدان عمل دیگر از آن شعارهای دهن‌پر‌کن غربی‌ها که درمورد حقوق بشر و امثال آن که مصرف رسانه‌ای دارد خبری نیست و آنها برای امتیاز گرفتن از دیگران آمده‌اند. ایستادن در برابر آنها فقط با دیپلماسی ممکن نیست که اگر ممکن بود خود غربی‌ها سالانه این همه برای پیشبرد توان نظامی خود هزینه نمی‌کردند.
فرصت برجام
آقای کرباسچی در بخشی از سخنانش برجام را نام برده و از آن برای حرف‌هایش شاهد می‌آورد. اما دقیقا شاهدی آورده که سخنان او را نقض می‌کند.
کرباسچی گفته است: «بگذارید از توان دیپلماسی برای حل مسائل منطقه استفاده کنیم. توان دیپلماسی ما که بزرگان دیپلماسی ما توانست شش ابرقدرت را روبروی خود بنشاند و بزرگترین مسئله تحریمی که در شورای امنیت بوده را حل بکند، می‌تواند با توان دیپلماسی بیاید و مسائل منطقه را حل بکند.»
نخست آنکه باید پرسشی را از کسانی مانند کرباسچی پرسید که این فرصت را برای نشستن با قدرت‌های بزرگ و طرح برجام از کجا به دست آوردید؟ به عبارت دیگر؛ چه عاملی این فرصت را مهیا کرد و قدرت‌های جهان را با ایران بر سر یک میز نشاند؟
برای رسیدن به پاسخ بهتر است ابتدا به اظهارات کسی مانند اوباما توجه کرد که در میان رئیس‌جمهورهای آمریکا کسی بود که هم مسلک‌های سیاسی آقای کرباسچی او را فردی آرام و متین می‌دانستند. همین فرد گفته بود که اگر می‌توانستیم تمام پیچ و مهره‌های تاسیسات هسته‌ای ایران را باز می‌کردم. چرا نتوانستند؟ همین نتوانستن آنها بود که باعث شد فضا و فرصتی فراهم باشد که دولت یازدهم از آن به شکلی نادرست و برای برجام استفاده کرد و متاسفانه به این شکل.
اظهارات اوباما را با نگاهی به پرونده هسته‌ای کشورهایی مانند عراق و لیبی باید تکمیل کرد. غرب در اولین فرصتی که به دست آورد با حمله نظامی تاسیسات این دو کشور را هدف قرار داد و نابود کرد. اگر آنها این کار را با تاسیسات اتمی ما نکردند حتما علتی دارد که باید آن علت را در توان بازدارندگی نیروهای مسلح و عمق استراتژیک ایران جستجو کرد.
دیگر اینکه برجام برای ما چه فایده‌ای داشته که کرباسچی از آن برای نمونه یاد می‌کند؟ ای‌کاش موافقان برجام از کلی‌گویی دست بردارند و به صورت جز به جز و با توجه به آنچه قبل از انعقاد برجام نوید می‌دادند به بررسی نتایج آن می‌پرداختند. اینکه چه دادیم و چه چیزی گرفتیم؟