فرانکلین، انجمن ایران و آمریکا و دیگران
برنامهریزی شوم فرانکلین برای کودکان ایرانی
«آل احمد» در کتاب «سه مقاله» در این باره مینویسد:
... وقتی مملکت صاحبی ندارد و کسی که کارهای است، میدانی برای عرضه وجود ندارد، بسیار طبیعی است که چنین دستگاهی آن کس را میقاپد و میدان فعالیت به او میدهد. وقتی وزارت فرهنگ کار خودش را نمیکند و ناشر، ناشر نیست و دبیر، دبیر نیست و استاد دانشگاه، استاد دانشگاه نیست، ناچار کسی پیدا میشود که از این همه کج روی و نابسامانی استفاده کند و در این چند سال به این طریق بوده است که بنگاه فرانکلین کم کم از غرض اصلی خود دور افتاده است و از صورت یک بنگاه تبلیغاتی به صورت یک بنگاه ناشر بزرگ درآمده است که وزارت فرهنگ مملکت را قبضه کرده است...
«ایرج افشار» از یاران غار همایون صنعتی زاده درباره این حرکت موسسه آمریکایی فرانکلین از طریق عاملی به نام «صنعتی زاده» مینویسد:
... طرح دیگری که همایون صنعتی در تهیه و ایجاد و اجرای آن موثر بود، تهیه کتابهای درسی و چاپ آنها بود. کار در دو جبهه بود. نخست تهیه بود که دبیران و استادان برجسته را برای آن منظور به کار گرفت و نشر آن منظور توسط سازمان خدمات اجتماعی (وابسته به اشرف پهلوی) میشد که میبایست اعتبار مالی را فراهم سازد. در این کار از مدیران قابلی مانند آقای «عبدالرحیم جعفری» و «محمود مطیر» بهره ور شد. ناگفته نگذارم که این کار در زمان وزارت دکتر «پرویز ناتل خانلری» و مدیر کلی «محمد امین ریاحی» صورت اجرایی یافت...
«عبدالرحیم جعفری» از همکاران نزدیک صنعتی زاده در فرانکلین که بعدا به کمک دربار شاه، انتشارات امیرکبیر را تاسیس کرد، در این باره میافزاید:
... به فکر افتاد که دنبال چاپ کتابهای دبستانی در ایران برود، به وسیله آقای علی ایزدی که از دوستانش بود، از شاه وقت ملاقات گرفت و چند جلد از کتابهای ابتدایی را که در آن زمان هر ناشری میتوانست چاپ کند... به شاه نشان داد.... چند جلد کتاب ابتدایی چاپ آمریکا را هم نشان شاه داد و پیشنهاد کرد که اگر دولت کمک کند، او وسایلی فراهم میآورد که کتابهای ابتدایی ایران هم به همین طریق چاپ شود... شاه به سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی دستور داد که مخارج چاپ کتابها را به موسسه فرانکلین بپردازد...
در کنار چاپ و نشر کتابهای درسی مدارس، موسسه فرانکلین وظیفه تهیه و چاپ مجلات فوق برنامه این مدارس که با عنوان «پیک» نامیده شدند را در مقاطع مختلف تحصیلی برعهده گرفت. پیک کودک (برای دو سال اول دبستان)، پیک نوآموز (برای سه سال دوم دبستان)، پیک دانش آموز (برای دوره راهنمایی)، پیک نوجوان (برای دو سال اول دوره دبیرستان) و پیک جوان (برای دو سال آخر دبیرستان) ضمن اینکه «پیک معلم و خانواده» نیز برای اولیاء و مربیان مدارس در قطع کوچکتر انتشار مییافت. به این ترتیب نشریات فوق برنامه کلیه مراحل دوران تحصیلی نیز زیر پوشش آموزشهای فرانکلین قرار گرفت. این مجلات هر پانزده روز یک بار منتشر و در مقابل اخذ مبلغ ناچیزی در میان تمامی مقاطع تحصیلی همه مدارس کشور توزیع میگردید. گفته شده که شمارگان مجلات «پیک» حدود 20 میلیون نسخه بوده است.
در مجلات «پیک» عمدتا مطلبی درباره دین و اسلام کمتر یافت میشد(مگر ذکر مناسبتهای مذهبی) و از جمله مطالب پیوسته آن، کمیک استریپی به نام «قصههای من و بابام» بود که برگرفته از آثار یک کاریکاتوریست غربی منتشر میشد و بیش از هر موضوعی، مقام پدر را در ذهن بچهها میشکست و خرد میکرد. در واقع شخصیت پدر در مجموعه «قصههای من و بابام»، احمق، بیفکر، بیعاطفه، بیعرضه و بدقیافه ترسیم شده بود.
تبلیغ رژیم شاهنشاهی و عوامل و مناسبتهای آن و همچنین ترویج باستان گرایی در مقابل اسلام و درج قصهها و ماجراهایی که بیشتر مروج اومانیسم و سکولاریسم بودند، از جمله مطالب مجلات «پیک» به شمار میرفتند.
ارائه مجلات «پیک» به گونهای بود که همه دانشآموزان ناگزیر بودند، آن را مشترک شوند که در غیراین صورت دچار کسری نمره انضباط میشدند. چه بسیاری از دانشآموزان به دلیل فقر مالی، توانایی پرداخت هزینه اشتراک مجلات «پیک» را نداشتند و همواره این هزینه جزو دغدغههای اصلی شان به شمار میرفت.
«قاسم تبریزی»، پژوهشگر تاریخ درباره اهداف چاپ و نشر کتابهای درسی توسط فرانکلین میگوید:
... این موسسه از سال 1334 انتشار کتابهای درسی در ایران را شروع میکند و افرادی مانند «خانلری» را به تدوین و تالیف تاریخ ایران برای دانشآموزان میگمارد. روزنامه پیک دانش آموز را منتشر میکند که مسئول انتشار مقالاتش «محمود اعتمادزاده» متخلص به «بهآذین» و «سیاوش کسرایی»دو تودهای معروف است...
نشریه مرزهای نو (نشریه اداره اطلاعات آمریکا در تهران) در شماره یازدهم از دوره چهاردهم خود در آبان 1349 گزارشی تحت عنوان کتابهای با روح برای مغزهای جوان منتشر کرد که در بخشی از آن به فعالیتهای موسسه فرانکلین برای کودکان و نوجوانان و سابقه آن نیز پرداخته بود. در بخش یاد شده آمده بود:
«... موسسه دیگری که در بالابردن سطح نشریات کودکان در ایران و پیشرفت کیفیت آن، سهمی شایان دارد، شعبه ایرانی سازمان انتشاراتی فرانکلین وابسته به موسسه معروف فرانکلین آمریکا میباشد. فرانکلین که موسسهای است غیرانتفاعی، با کمکهای مردم و دولت آمریکا اداره میشود... در تهران شعبه سازمان انتشاراتی فرانکلین، 15 سال پیش تاسیس شد و اکنون به صورت یکی از بزرگترین شعبات این موسسه درآمده و سال گذشته با همکاری وزارت آموزش و پرورش ایران به انتشار تعداد 41 میلیون کتاب درسی موفق گشته است... موسسه فرانکلین به نشر یک مجله هفتگی نیز به نام «پیک» دست زده است که برای کودکان سنین مختلف در چهار نسخه متمایز تهیه میگردد...»
گزارش فوق از قول «علی اصغر مهاجر»، مدیر وقت موسسه درباره برنامههای موسسه برای کودکان نقل میکند:
«... هدف ما در ایران این است که به قدر کفایت مواد خواندنی خوب و مفید برای خردسالان تهیه کنیم تا به کتاب خواندن عادت کنند و به فوائد آن بیش از پیش پی ببرند و از مزایایش برخوردار شوند... در ایران صدها سال رسم براین بود که با عبارات بکن و نکن به بچه تدریس شود.ولی اکنون با تهیه مطالب مناسب و تصاویر جالب امید میرود که کودکان خودشان به درک مطالب ترغیب شوند...»
از جمله کتابهایی که در این زمینه مورد اشاره گزارش فوق در نشریه «مرزهای نو» قرار گرفته که توسط موسسه فرانکلین در آن زمان برای کودکان متشر شده، دو کتاب «گربه چکمه پوش» و «جک و لوبیای سحر آمیز» است که هر دو دربرگیرنده آموزههای خرافی و انحرافی بوده که آنها را به همراه سرپیچی از حرفهای والدین با تلقی عملی مثبت و خلاقانه را به کودکان و خردسالان القاء کرده و موجب فاصله گرفتن هرچه بیشتر نسل جدید از تربیت و پرورش دینی و خانوادگی میشود.