کد خبر: ۳۲۰۵۲۴
تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱۴۰۴ - ۲۰:۵۲

نبرد چین و اروپا در حوزه تراشه‌های هوش مصنوعی؛ چشم بادامی‌ها بازار را قبضه کردند

سرویس خارجی-
اروپا در حوزه تراشه‌های هوش مصنوعی در آستانه بحران است؛ گرچه هلند در فوتونیک و بلژیک در فناوری‌های پردازنده‌هایِ پیشرفته قدرت 
دارند، اما چین بازار و تولید را قبضه کرده است.
چین برای غرب «وحشتناک» شده، نه چون تهدیدی واقعی و نزدیک است، بلکه چون آینه‌ای است که افول افسانه‌ «برتری غرب» را بی‌پرده نشان می‌دهد. در جهانی که قرن‌ها قدرت و روایت در دست غرب بوده، ظهور کشوری که بدون جنگ‌افروزی، با فناوری بومی، رشد اقتصادی شتابان و دیپلماسی هوشمند به جایگاه دوم جهان رسیده است (البته تاکنون)، نظم کهنه را به لرزه انداخته است. رسانه‌های جریان اصلیِ غرب، ناتوان از پذیرش پایان انحصار تاریخی خود، از «اژدهای سرخ» هیولا می‌سازند تا شکست خود را در قالب ترس توجیه کنند. ترسِ از دست دادن کنترل، نفوذ و امتیاز؛ این همان کابوس واقعی غرب است، نه چینِ در حال صعود، بلکه جهان 
آینده‌ای که احتمالاً دیگر گوش به فرمان غرب نیست.
اژدهای حوزه فناوری
اژدهای شرقی، چین، با سرعتی خیره‌کننده و گاهی باورنکردنی، مرزهای فناوری را جابه‌جا می‌کند و پیشرفت‌هایی را رقم می‌زند که جهان را به حیرت واداشته است: از هوش مصنوعی که با مدل‌هایی مانند DeepSeek و MiniMax، حالا رقیبی جدی برای غول‌های غربی شده، تا محاسبات کوانتومی و نیمه‌رساناها که چین را به رهبر طراحی و تولید مدارهای پیشرفته تبدیل کرده است. این کشور با سرمایه‌گذاری‌های عظیم دولتی و نوآوری‌های بومی، صحنه را دگرگون کرده است. برنامه چین ۲۰۲۵ چین را به پیشتاز در حوزه رباتیک، خودروهای الکتریکی و حتی حسگرهای گرانشی تبدیل کرده است، جایی که شرکت‌هایی مانند «هواوی» و BYD نه‌تنها بازار داخلی را قبضه کرده‌اند، بلکه با صادرات فناوری به غرب آسیا، آفریقا و آسیای جنوب‌شرقی، اقتصاد جهانی را زیر سلطه خود درآورده‌اند. اما این سلطه فقط به نوآوری محدود نمی‌شود؛ چین با ترکیبی از نیروی کار ارزان، مقیاس عظیم تولید و حمایت‌های دولتی، بازارهای اقتصاد فناوری را به تسخیر درآورده و استانداردهای جهانی را به نفع خود بازنویسی کرده است. از تسلط بر زنجیره تأمین مواد معدنی نادر برای فناوری‌های سبز تا صادرات خالص کالاهای تولیدی پیشرفته، این کشور حالا اقتصاد دیجیتال را با نوآوری‌های سریع هدایت می‌کند، جایی که پلتفرم‌هایی مانند «علی‌بابا» و «تیک‌تاک»، سهم عمده‌ای از بازارهای جهانی را بلعیده‌اند. در این میان، اروپا و آمریکا کم‌کم در این میدان عقب افتاده‌اند؛ اروپا با وابستگی به واردات نیمه‌رساناها و عقب‌ماندگی در فناوریِ جی-5 و خودروهای الکتریکی، در «تله فناوری متوسط» گیر کرده، و آمریکا علی‌رغم رهبری در برخی حوزه‌ها، با تنش‌های تجاری و نگرانی‌هایِ حبابِ هوش مصنوعی، شاهد پیشی گرفتن چین در نوآوری‌های کلیدی است، واقعیتی که حالا برای غربی‌ها همکاری‌های «ماورای اقیانوس اطلس» را در جهت مقابله با این اژدها ضروری کرده است.
پیشتازِ تراشه‌های هوش مصنوعی
اروپا، با وجود جایگاه برجسته‌اش در فناوری‌های پیشرفته، در حوزه تراشه‌های هوش مصنوعی با بحرانی جدی روبه‌روست. شرکت‌هایی مانند Arm در انگلیس، که تراشه‌های پیشرفته طراحی می‌کند، و ASML در هلند، که تجهیزات اساسی برای تولید تراشه‌های نسل جدید (مانند دستگاه‌های لیتوگرافی فرابنفش) می‌سازد، از نظر دانش و نوآوری در خط مقدمِ فناوریِ جهان قرار دارند. همچنین، هلند در فناوری فوتونیک (استفاده از نور برای پردازش داده‌ها) و بلژیک در توسعه پردازنده‌های پیشرفته قدرت قابل‌توجهی دارند. با این حال، اروپا در تولید انبوه تراشه‌های نسل جدید عقب مانده است، زیرا زیرساخت‌های تولید در مقیاس بزرگ عمدتاً در اختیار آسیا، به‌ویژه چین، قرار دارد. چین با سرمایه‌گذاری‌های کلان، نیروی کار ارزان، و زنجیره تأمین قوی، نه‌تنها بازار جهانی تراشه‌ها را قبضه کرده، بلکه تولید تراشه‌های پیشرفته را به انحصار خود درآورده است. این وابستگی اروپا به تولید خارجی، همراه با محدودیت‌های داخلی در گسترش کارخانه‌های تولید تراشه، زنگ خطری برای جایگاه رقابتی این قاره در اقتصاد فناوری آینده است، به‌‌ویژه در حوزه هوش مصنوعی که تراشه‌‌های قدرتمند و تخصصی وابسته است.
آینده‌ای که دیگر در دست غرب نیست
در پایان باید گفت که دیگر آینده در انحصار غرب نیست، چون تاریخ دیگر در یک‌سوی جهان نوشته نمی‌شود. دوران امپراتوری‌های فکری، اقتصادی و... که از لندن و واشنگتن برای زمین نسخه می‌پیچیدند، رو به پایان است. اکنون قطب‌های نوظهور از شرق و جنوب، با اعتماد‌به‌‌نفس و تجربه‌ای بومی، در حال بازتعریف قواعد بازی‌اند. فناوری در شانگهای زاده می‌شود، سرمایه در دهلی جریان دارد، ایده‌ها از سائوپائولو تا نایروبی در گردش‌اند، مقاومت در غرب آسیا صحنه را تعریف می‌کند و... جهان دیگر تماشاگر رؤیای آمریکایی نیست، جهان صحنه‌ای است چندصدایی که هر ملت سهم خود را در ساخت آینده می‌طلبد. انحصار غرب فرو ریخته، چون دیگر هیچ‌کس منتظر اجازه‌اش برای پیشرفت نیست.
بگذریم از این‌که تمدن غرب در درون خود نیز دچار تناقضاتی عمیق است؛ از یک‌سو از آزادی، دموکراسی و حقوق بشر سخن می‌گوید، اما از سوی دیگر با سیاست‌های سلطه‌جویانه و مداخله‌گرانه، آزادی ملت‌های دیگر را سلب می‌کند. در حالی که بر عقلانیت علمی و پیشرفت تکنولوژیک می‌بالد، بحران‌های اخلاقی، فروپاشی خانواده و تنهائی انسان مدرن را به‌دنبال داشته است. غرب بر برابری و کرامت انسانی تأکید می‌کند، اما در عمل تبعیض‌های نژادی، طبقاتی و فرهنگی همچنان در ساختارهای اجتماعی آن ریشه دارد. در نهایت، شعارهای انسان‌دوستانه و عدالت‌خواهانه‌اش نیز اغلب در برابر منافع اقتصادی و سیاسی رنگ می‌بازد و چهره‌ای دوگانه از این تمدن به نمایش می‌گذارد. همین‌ها هم، در کنار آنچه از پیشرفت شرق و... در برابر غرب گفتیم، مزید بر علتِ بی‌آینده بودن غرب است.