واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب - حکایت سینماتوگراف 2
9 از 30 - بخش هفتاد و شش
سعید مستغاثی
نوشتن درباره هر 30 فیلم بخش مسابقه اصلی جشنواره سی و دوم فیلم فجر، به دلیل ضعف مفرط ساختاری اغلب آنها و سخن گفتن درباره محتوای آنها، به نظر میآید عبث و بیهوده باشد. چراکه برای تحلیل و نقد و بررسی هر اثر سینمایی، اولین شرط آن است که آن اثر، عناصر بیانی و استانداردهای سینمایی را دارا باشد و سپس به نقد آن پرداخت.
وگرنه آثاری که به لحاظ ساختاری اساسا سینما و فیلم سینمایی به شمار نمیآیند یعنی در واقع زیر خط استاندارد سینمایی هستند، چه جای نقد و بررسی حتی محتوایی دارند! این همان واقعیتی است که در مورد اغلب فیلمهای سی و دومین جشنواره فیلم فجر صدق میکرد.
فیلمهایی همچون «متروپل» (مسعود کیمیایی)، «با دیگران» (ناصر ضمیری)،« بیگانه» (بهرام توکلی)،«قصّهها» (رخشان بنی اعتماد)،«روزگاری عشق و خیانت» (داوود بیدل)، «زندگی جای دیگری است» (منوچهرهادی)،«فصل فراموشی فریبا» (عباس رافعی)،«شهابی از جنس نور» (محمدرضا اسلاملو)،«رنج و سرمستی» (جهانگیر الماسی)،«اشباح» (داریوش مهرجویی)، «عصبانی نیستم» (رضا درمیشیان)، «معراجیها» (مسعود ده نمکی)، «دو ساعت بعد مهرآباد» (علیرضا فرید)،
« خواب زدهها» (فریدون جیرانی و رحمان سیفی آزاد) و... به دلیل ضعف مفرط ساختاری اساسا سینما محسوب نمیشدند.
اما فیلمهایی مانند «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» (بهروز افخمی)،«امروز» (رضا میرکریمی)، «آرایش غلیظ» (حمید نعمتالله)، «رستاخیز» (احمد رضا درویش)، «مهمان داریم» (محمد مهدی عسکر پور)، «شیار 143» (نرگس آبیار)، «گنجشگگ اشی مشی» (وحید نیکخواه آزاد) و«حق السکوت» (هادی ناییجی) علیرغم همه نقاط قوت و ضعف و کاستیهای محتوایی و ساختاری، آثاری بودند که حداقلهای سینمایی را رعایت کرده بودند و به لحاظ محتوایی نیز، فیلمهای قابل تامل و بحث انگیزی به نظر آمدند. فیلمهایی که از قضا، اغلب جوایز اصلی جشنواره سی و دوم فیلم فجر مانند بهترین فیلم و کارگردانی و فیلمنامه و فیلمبرداری و موسیقی و تدوین و بازیگری و جوایز فنی مانند صدا وگریم و طراحی صحنه و جلوههای ویژه را به خود اختصاص دادند.
دوری از اعتدال در جشنواره فیلم فجر!
با پایان جشنواره سی و دوم فیلم فجر، جوایز و سیمرغها تقسیم شد که جوایز اصلی مانند بهترین فیلم و کارگردانی و فیلمنامه و فیلمبرداری و موسیقی متن به فیلمهای «رستاخیز» و «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» رسید و البته این جوایز مانند همه مراسم و جوایز مشابه به هر حال مخالفان و موافقانی داشت که شاید بتوان اغلب این مخالفتها و موافقتها را ورای استانداردها و اصول سینما و هنر، به سلیقه و علاقه مرتبط دانست. اما برخی انتخابها و گزینشها یا بهتر بگوییم عدم گزینشها، به دور از هر گونه سلیقهای بسیار سؤال برانگیز و بعضا حیرت آور به نظر رسید و هر ناظر بیطرف و آگاه را به سوی دلائل به اصطلاح فرامتنی رهنمون میکرد.
مثلا علیرغم نامزدی فیلم «چ» ساخته ابراهیم حاتمیکیا در 8 رشته و دریافت 5 جایزه، اما هیچ جایزه و سیمرغی در دستان ابراهیم حاتمیکیا (به عنوان اصلیترین پدیدآورنده فیلم یعنی کارگردان و نویسنده) قرار نگرفت و حتی سیمرغ جایزه ملی که بایستی به تهیهکننده فیلم اعطا گردد به سرمایهگذار یعنی بنیاد سینمایی فارابی و مدیر آن تعلق گرفت!
این در حالی است که برای اولین بار در این جشنواره و در اقدامی نادر و کم سابقه در تاریخ جشنوارهها، جایزه بهترین فیلم به 2 اثر (فیلمهای «رستاخیز» و «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران») اعطا گردید و 2 سیمرغ هم به عنوان جایزه ویژه هیئت داوران (فیلمهای «قصهها» و «شیار 143») اهداء شد. یعنی از میان 5-6 فیلمی که نامزد بهترین فیلم و بهترین کارگردانی بودند (جوایز اصلی جشنواره) 4 فیلم جایزه دریافت داشتند که در کمال حیرت و تاسف، تنها ابراهیم حاتمیکیا از سوی هیئت داوران شایسته هیچ کدام از جوایز یاد شده تشخیص داده نشد!
این در حالی است که به اذعان بسیاری از کارشناسان سینما و حاضرین در جشنواره از جمله فیلمسازانی که حضور داشتند و اظهار نظر کردند، فیلم «چ» از بهترین فیلمهای جشنواره سی و دوم قلمداد شد که نقش نویسندگی و کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا در این برتری، بارز و تردید ناپذیر بود. حتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در مراسمی، از میان فیلمهای جشنواره فیلم فجر سی و دوم نسبت به فیلم «چ» ابراز نظر مثبتی داشت و در آخرین روزهای جشنواره نیز نامه قدردانی حجتالاسلام سید حسن خمینی خطاب به ابراهیم حاتمیکیا، این ابراز نظرات را از سطح جشنواره فراتر برد.
اگرچه تا آخرین لحظات و در آستانه برگزاری مراسم اختتامیه سی و دومین جشنواره فیلم فجر، سخن از سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی یا بهترین فیلم و یا حتی جایزه ویژه برای ابراهیم حاتمیکیا مسجّل بود و نظرات کارشناسانه در معتدلترین حالت این جوایز را بین او و احمد رضا درویش، تقسیم شده میدانستند، اما هیچ جایزهای برای نویسنده و کارگردان فیلم تحسین شده «چ» منظور نشد!
به راستی چه اتفاقی افتاد که در اقدامی بیسابقه مسئولین و هیئت داوران جشنواره، حاتمیکیا را مستوجب این نادیده گرفته شدن دانستند؟! این در حالی است که چه از سوی مجری و چه از طرف دیگر برگزیدگان در طول مراسم، بارها و بارها نام حاتمیکیا در سالن طنین انداز شد، به عناوین مختلف از او تقدیر و تشکر شد و فیلم وی به عنوان اثری ارزشمند و ماندگار در تاریخ سینمای ایران تلقی گردید.
تاثیر شعارهای دولت یازدهم در جوایز جشنواره؟!
آیا برخی ابعاد محتوای فیلم»چ»به مذاق هیئت داوران و مسئولین جشنواره خوش نیامد و مثلا تند روی وافراطگرایی محسوب شد؟ مثلا تاکید مثبت بر کاراکتر شهید اصغر وصالی و قاطعیت و شجاعت و سلحشوریاش که به هیچ وجه مذاکره با دشمن و سخن از سازش و تسلیم را ولو به قیمت نجات جان محاصره شدگان، بر نمیتابید و آن را خیانت به خون شهداء میدانست و همین کاراکتر بود که سرانجام پیام رهایی بخش امام را آورد و گفت که «خمینی عصایش را بلند کرد».
آیا مدیران جشنواره، اینکه شهید چمران فیلم «چ» در طول فیلم از چمران بازرگان به چمران خمینی گذار میکرد را مغایر با تدبیر و اعتدال به حساب آورده و آن را موجب دلخوری برخی افراد به اصطلاح ملی گرا دانستند؟!
آیا اینکه در صحنهای کم نظیر در تاریخ سینمای ایران شاهد بودیم امر ولایت چگونه ورای همه مذاکرات و به اصطلاح صلحطلبیها و ادعای دفاع از جان مردم، تمامکننده مقاومتها و ایستادگیها شد و فتنه دشمن را پایان بخشید، با اعتدال مورد ادعای آنان نمیخواند؟
یا اصل موضوع به مسائل فرامتنی بازمی گشت و انتقادهای صریح ابراهیم حاتمیکیا در طول جشنواره به مسئولین جشنواره برخورد، تا آنجا که حتی در تعیین برگزیدگان نیز تاثیر داشت؟
مثلا وقتی که حاتمیکیا در جلسه پس از نمایش فیلم «چ»، به فیلمسازان و فیلمهایی اشاره کرد که از برخی سفارتخانههای خارجی یا جشنوارههای اروپایی پول و هزینههایشان را دریافت میکنند یا هنگامی که گفت افتخار میکند برای صحنههای دشوار فیلم، از عوامل ایرانی بهره جسته تا فیلمها و فیلمسازانی را که علیرغم همه غنای تکنیکی و تخصصی سینمای ایران، به عوامل خارجی روی میآورند را مورد انتقاد قرار دهد و یا وقتی هیئت انتخاب و مسئولان جشنواره را به دلیل نپذیرفتن ابتدائی و بدون پارتی بازی فیلم «شیار 143»، مورد نکوهش قرار داد؟
به نظر میآید اینگونه برخورد (که در تمام دوران دولت یازدهم و دوازدهم رواج داشت) با متنقدین و کسانی که ولو در برخی موارد مغایر با نظرات دولتمردان میاندیشیدند و ابراز عقیده میکردند، چندان با اصول و منش اعتدال گرایی و تدبیر و امید، سازگار نبود و بیشتر به همان افراط گرایی و تندروی راه میبرد که دولتیان، منتقدین خود را به آن متهم میکردند. افراطی که بعضاگریبان همین جشنواره فیلم فجر سی و دوم را گرفت و در موارد متعدد، مجال اعتدال و میانهروی را از آن دریغ داشت.
از حضور چشمگیر فیلمهای ضعیف و سطحی که تنها بهواسطه یک سری شعارهای کلامی و تصویری پیش پا افتاده و سخیف به بخش مسابقه جشنواره راه یافتند و در واقع حرمت جشنواره فیلم فجر را خدشه دار نمودند تا برخورد گزینشی با خبرنگاران و نویسندگان و منتقدین رسانههای مختلف و راه یابی گروههایی به سالن سینمای رسانهها در برج میلاد که هیچ نسبتی با رسانه و مطبوعات و خبرنگاری نداشتند و البته محروم ماندن گروهی از کارشناسان و خبرنگاران رسانهها و بالاخره سخنرانیهای پرشمار و طویل مسئولین دولتی در مراسم اختتامیه و تبدیل آن به یک جلسه هیئت دولت و یا جلسه پاسخ گویی در مجلس (با اظهارات مفصل وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی) تا آنجا که اهدای جوایز اصلی جشنواره را تا حدود 2 ساعت به تاخیر انداخت و مکرر کف زدنهای کنایهآمیز حاضرین در سالن را به همراه داشت!