پاسخ به سؤالات و شبهات فلسطین و مقاومت- 10
طرحهای روی میز برای حل مسئله فلسطین
مهم ترین طرح هایی که تاکنون برای حل مساله فلسطین ارائه شده چه بوده و چرا عملی نشده است؟
پس از خیانت انگلستان به مردم فلسطین و کمک به اشغال این سرزمین توسط صهیونیست ها و همراهی آمریکا و سازمان ملل در به رسمیت شناختن آن و موجودیت نامشروع این رژیم جعلی، طرح های مختلفی تا کنون به منظور حل مسأله فلسطین ارائه شده است که
میتوان آنها را به سه دسته تقسیم کرد :
1. راه حل سازمان ملل
با توجه به تسلط آمریکا بر سازمان ملل، کلیه طرحهایی که در زمینه حل مناقشه از سوی این سازمان ارائه شده، مبتنی بر قرار تقسیم بوده است، مهمترین تصمیمی که در این راستا ارائه شده و اکنون نیز به عنوان پایه تصمیمات همواره مورد توجه می باشد، پیشنهاد نماینده این سازمان به نام برنادوت بود که با اندکی تغییرات در یازدهم دسامبر 1948 منجر به صدور قطعنامه سازمان ملل شد، مهمترین بند این پیشنهاد این بود:«دول عربی حالا دیگر باید قبول کنند که در فلسطین دولتی به نام اسرائیل دارای سیاست و سیادت به وجود آمده و این فکر را که این دولت دوام ندارد از مغز خود بیرون کنند، این دولت یهودی هم حتماً باید محدود به همان حدود مقرره در طرح تقسیم بیست و نهم نوامبر 47 باشد و طمع و توسعه طلبی را کنار بگذارد، بایستی وادی نقب منضم به دولت عربی شود و در مقابل تمام الجلیل به یهود داده شود، اللد و رمله هم از یهود گرفته شود و فرودگاه اللد آزاد و بین المللی اعلام شود، شهر بیت المقدس هم به دست سازمان ملل سپرده گردد و حیفا نیز بندر آزاد اعلام شود و دولت عربی و با سیادت به آن راه داشته باشند ...»1
این طرح اگر چه به معنای چشم پوشی فلسطینیها از حق مسلم خود در حاکمیت بر سرزمینهای خود بود و علی رغم اینکه صهیونیستها بعدها آن را قبول نمودند و حتی برخی از کشورهای عربی نیز پس از بروز چند جنگ و شکست، آن را امضا نمودند، اما صهیونیستها به آن پایبند نبوده و چند روز پس از امضای پذیرش آن بیت المقدس را به عنوان پایتخت خود اعلام نموده و بخشی از سازمان اداری خود را به قدس جدید که در اختیارشان قرار داشت انتقال داده و حاضر به دست کشیدن از سرزمینهایی که طبق این طرح باید به فلسطینیان واگذار میشد، نشدند و باعث برافروختن جنگ ها و منازعاتی شدند که تا کنون ادامه دارد و نشان از تجاوز طلبی این رژیم داشته که به هیچیک از مقررات بین المللی پایبند نبوده و نیست.
2. راه حل کشورهای عربی
کشورهای عربی در ابتدا هر نوع طرحی را که مشتمل بر ایجاد هر نوع دولت یهودی در سرزمین فلسطین بود، رد می کردند و زمانی که قطعنامههای سازمان ملل و نیز پایبند نبودن صهیونیستها به قطعنامه های سازمان ملل را در کنار حمایت قدرتهای جهانی از این رژیم مشاهده نمودند، تنها راه حل مساله فلسطین و احقاق حقوق آنان را در استفاده از ابزار نظامی دانستند. امّا پس از مرگ جمال عبدالناصر و عدم توفیق در حصول پیروزی کامل در جریان چهارمین جنگ بزرگ در سال 1973 به تدریج نگاهها از راهحل نظامی به مذاکرات سازشکارانه تغییر جهت پیدا کرد و فرآیند صلح اعراب با رژیم صهیونیستی از زمان امضای قرار داد کمپ دیوید میان رژیم صهیونیستی و انورسادات رئیس جمهور معدوم مصر رسما آغاز شد. به دنبال توافقات صورت گرفته در کمپ دیوید و شکسته شدن قبح ارتباط و مذاکره با رژیم صهیونیستی چندین طرح از سوی دولت های عربی سازشکار ارائه شد که مهمترین آنها عبارت بودند:
پیمان کمپ دیوید (1979) که مبتنی بر شناسایی و پذیرش مشروعیت این رژیم از سوی مصر بود، کشوری که همواره بار فرماندهی جنگ بر علیه این رژیم را بر دوش می کشید.
طرح فهد (1981): این طرح که در واقع نوع ضعیف شده قطعنامه سال 1947 تقسیم فلسطین
میباشد اسرائیل را به عنوان یک دولت مشروع به رسمیت می شناسد.2
با به رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر مناطق اشغال شده پیش از 1967 عملاً اکثریت سرزمین فلسطین را که بالغ بر هشتاد درصد از کل فلسطین
میباشد را به صهیونیست ها واگذار می نماید.
طرح فاس (1982): این طرح در واقع همان طرح فهد با اندکی تغییر است که حدود یک سال قبل از آن از سوی جبهه پایداری [سوریه ،لیبی و الجزایر] رد شده بود. امّا این بار به جز لیبی بقیه تقریبا آن را تایید نموده وبه عنوان طرح اعراب برای صلح یا طرح فاس منتشر ساختند .... تنها تفاوت این طرح با طرح فهد تاکید بر نقش سازمان آزادی بخش فلسطین به عنوان نماینده فلسطینی ها در طرح اخیر بوده است.3
پس از این مقطع دیگر شاهد هیچ گونه طرح جدیدی نه از سوی کشورهای عربی و نه از سوی سازمان ملل و یا سایر قدرتهای بزرگ نبودیم و کلیه طرح هایی نیز که با عناوین جدید همچون طرح آمریکایی «زمین در برابر صلح» ارائه می شد، در واقع متضمن یکی از طرح های سابق بودند که مبتنی بر حق مسلم رژیم صهیونیستی در تشکیل حکومت در سرزمین فلسطین و بدون در نظر گرفتن کوچک ترین نقشی برای ساکنان اصلی فلسطین ارائه می شدند. این طرح ها در نهایت منجر به برگزاری کنفرانس های صلح و مذاکرات سازش میان کشورهای عربی و به ویژه ساف با رژیم صهیونیستی گردید که کنفرانسهای صلح مادرید در 1991 و قراردادهای اسلوی 1 و 2 و نیز توافقنامه مریلند که در تاریخ 23 اکتبر 1998 بین بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل و یاسر عرفات رئیس حکومت خودگردان و باحضور بیل کلینتون رئیس جمهور آمریکا در «وای پلانتیشن» به امضا رسید.4
اسرائیل حتی به این توافقتنامه ها و طرح ها که از سوی همپیمانان خود ارائه شده، نیز پای بند نبوده و امضای این طرح ها را تنها مجالی برای نفس کشیدن خود و بهره گیری از نیروهای خودی در سرکوب شعلههای
مقاومت فلسطینیان می داند و گرنه تجربه تاریخی نشان داده است که ذره ای به آنها اعتقادی ندارد و تداوم شهرک سازی در اراضی اشغالی ، اعلام بیتالمقدس به عنوان پایتخت این رژیم، حفاری در بیت المقدس و توطئه برای انهدام آثار اسلامی در این شهر و حملات هرازگاه آنها به فلسطینیان و کشتار آنها و... شاهدی بر این مدعاست.
3. طرح جمهوری اسلامی ایران :
راه حل کشورمان برای حل مسأله فلسطین، برگزاری رفراندوم عمومی با حضور ساکنان اصلی فلسطین اعم از ساکنان بومی داخل و خارج از فلسطین یعنی مسلمانان و مسیحیان و یهودیان این سرزمین به منظور تعیین سرنوشت خودشان است. مقام معظم رهبری در این زمینه چنین می فرمایند: « راه حل اين است كه آوارگان فلسطينى از لبنان و هر نقطه ديگرى كه هستند، به فلسطين برگردند; اين چند ميليون فلسطينى اى كه در بيرون فلسطين زندگى مىكنند، به فلسطين برگردند؛ مردم اصلى فلسطين چه مسلمان، چه مسيحى، چه يهودى رفراندوم كنند و تصميم بگيرند كه چه رژيمى بركشورشان حاكم باشد، اكثريت قاطع مسلمانند، تعدادى هم يهودى و مسيحى هستند كه اينها ساكنان اصلى سرزمين فلسطيناند و پدرانشان در اين جا زندگى كردهاند، آن نظامى را كه مطلوب اين جمعيت هست، سركار بياورند، بعد آن نظام تصميم بگيرد كه با اين كسانى كه در طول اين چهل سال،
چهل وپنجسال، پنجاه سال به فلسطين آمدهاند، با اينها چه كار كنند; نگهشان دارد، برشان گرداند، در نقطه خاصى اسكان بدهند، اين ديگر با آن نظام حاكم بر فلسطين است، اين راه حل بحران است. تا وقتى اين راهحل اجرا نشود، هيچ راهحل ديگرى كارايى نخواهد داشت.»5
در ارزیابی این طرح ها با توجه به ناکارآمد بودن طرح سازمان ملل و قراردادها و پیمان های صلح تا کنون و توسعه طلبی و بی توجهی رژیم غاصب صهیونیستی به آن و حمایت همه جانبه آمریکا از تجاوز طلبی، جنایات و اقدامات غیر انسانی این رژیم، تنها راه حل انسانی، منطقی و مبتنی بر حقوق پذیرفته شده بین المللی، راه حلی است که کشور ما برای حل مسأله فلسطین ارائه کرده است.
تعیین سرنوشت فلسطین توسط خود مردم فلسطین اعم از مسلمانان، مسیحیان و یهودیان فلسطینی می تواند پایانی بر این مسأله باشد، اما با وجود آنکه این طرح با مبانی حقوق بین المللی منطبق بوده و برخلاف ادعای طرفداری از دموکراسی و حقوق بشر از سوی آمریکا و قدرتهای دیگر، به دلیل هراس از به خطر افتادن موجودیت این رژیم، به آن تن نداده و به دنبال حل مسأله فلسطین با نادیده گرفتن حق مردم فلسطین هستند و شاهد جنایات این رژیم هستیم که راهی را به جز مقاومت و مقابله با این رژیم تجاوز طلب برای این مردم مظلوم باقی نگذاشته است.
پانوشتها:
1- . زعیتر، اکرم، سرگذشت فلسطین، پیشین، ص 367
2- سلیمانی ، محمد باقر، بازیگران روند صلح خاورمیانه ،تهران: وزارت امور خارجه ، ص 27
3- همان
4- همان ، ص 33-32
5- بیانات در اجتماع بزرگ بسيجيان شركت كننده در اردوى ياران امام على(ع)؛ 29/7/1379