kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۶۸۹۹
تاریخ انتشار : ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۹:۴۷

نقش و ارزش کتاب و کتابت از نـگاه قـرآن 

 
 
 فرشته محیطی
در نوشتار حاضر نقش و ارزش کتاب به‌ویژه کتاب‌های آسمانی در زندگی بشر و ربانی شدن وی بررسی شده است.
***
کتاب، حافظ معرفت و دانش بشریت
کتاب در اصل اسم است برای صحیفه و آنچه در آن نوشته شده است.(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 699 ذیل واژه کتب)
در اصطلاح مجموعه خطی یا چاپی‌، یا اجتماع چند جزوه نوشته شده یا چاپ شده را که به هم پیوست و ضمیمه کرده‌اند و همچنین به اوراق چاپ شده و گرد آمده در یک مجلد که به هم چسبیده و یا ته‌دوزی شده باشد، کتاب گویند.(لغت‌نامه، دهخدا، ج 12، ص 18162، ذیل واژه کتاب)
کتاب از عناصری تشکیل می‌شود که از جمله آنها چوب و تخته(اعراف، آیات 144 و 145 و نیز مفردات‌، ص 750 و مجمع‌البیان، ج 3 و 4، ص 733)، چرم و پوست دباغی شده یا گل پخته شده است. ولی مهم‌ترین عنصری که برای کتابت از آن استفاده می‌شود، کاغذ است(انعام، آیه 91 و طور، آیات 1 تا 3 و مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 361 ذیل رق)
کاغذ، ورقه نازکی است که از خمیر مواد مختلف نباتی و کاه به رنگ‌های گوناگون تهیه می‌کنند.(فرهنگ فارسی، ج 3، ص 2840) صنعت کاغذسازی پیش از اسلام وجود داشته است و خداوند در آیات 7 و 91 سوره انعام از عنوان قراطیس که بر آن می‌نوشتند سخن گفته است. در آیات 2 و 3 سوره طور از کاغذ منشوری به نام رق سخن به میان آمده است که چیزی شبیه کاغذ بوده است.(مفردات، ص 361)
در این آیات سخن از این است که عالمانی یهودی، بسیاری از کاغذهای مکتوب تورات را برای کتمان حقایق و معارف نهفته در آن را مخفی می‌کردند تا مردم از حقایق و معارف الهی محروم شوند. بنابراین، نوشتن تورات بر روی کاغذ در میان بنی‌اسرائیل و یهود پیش از ظهور اسلام وجود داشته است و در عصر بعثت کتاب تورات بر روی کاغذ نوشته شده بود.
از آنجا که تورات به شکل مکتوب و در الواح بر حضرت موسی(ع) فروفرستاده شده است این معنا به دست می‌آید که بعدها این کتاب در روی کاغذ استنساخ شده بود، ولی برخی از این معارف به مردم گفته نمی‌شده است.
به هر حال، کاغذ نقش مهمی در ثبت نوشتارها داشته است(انعام، آیه 91) و این استفاده دارای سابقه طولانی است. البته از آیه 7 سوره انعام بر می‌آید‌، که قرآن بر حضرت محمد(ص) به شکل کتاب نوشته شده فرو فرستاده نشده است و نزول قرآن برخلاف کتاب تورات بدون نوشتار و کاغذ ملموس بوده است.
از دیگر عناصر مهم در کتاب، قلم و مرکب است که با آن سطور کتاب نگاشته می‌شود.(قلم، آیه 1) غیر از مرکب و جوهر، خط از دیگر عناصر مهم در کتاب است. در حقیقت خطوط اجزای تشکیل دهنده اصلی کتاب هستند.(عنکبوت، آیه 48 و نیز طور، آیات 1 تا 3)
خداوند در آیه 48 سوره عنکبوت به این نکته توجه می‌دهد که پیامبر قدرت بر نگارش و خطاطی نداشته است و قرآن را خود ننگاشته است بلکه کاتبان وحی به کتابت آنچه پیامبر(ص) تلاوت می‌کرد‌، اقدام می‌کردند. از جمله کاتبان وحی در هنگام نزول، حضرت امیرالمؤمنین علی‌(ع) بوده است. کتاب از مهم‌ترین ابزارهایی است که خداوند به انسان بخشیده است. انسان در طول تاریخ تجربیاتی را داشته است که تراکم آن تمدن کنونی را به‌وجود آورده است. هرگز انتقال این حجم عظیم تجربیات و دانش، از طریق سینه به سینه و شفاهی شدنی نبود و با مرگ افراد به فراموشی سپرده می‌شد. کتاب‌، مهم‌ترین حافظه تاریخی بشر است که همه این حجم عظیم و متراکم دانش و تجربیات را حفظ و به نسل‌های آینده انتقال داده و می‌دهد.
خداوند در آیات قرآن به کتاب و نوشته‌های آن سوگند خورده است تا این‌گونه عظمت و ارزش این نعمت را به انسان گوشزد کند.(قلم، آیه 1 و نیز طور، آیات 1 تا 3)
معارفی فراتر از عقل در کتاب
در ارزش کتاب همین بس که خداوند آموزه‌های هدایتی خویش را برای بشر به شکل وحی مکتوب نازل کرده است. از سوی دیگر مهم‌ترین دانش‌های انسان و معارفی که در اختیار اوست، آموزه‌های وحیانی است که در کتاب‌های آسمانی وجود دارد. اگر کتب وحیانی نبود، بسیاری از پرسش‌های بشر بی‌پاسخ می‌ماند؛ چرا که انسان با عقل خویش نمی‌تواند به جزئیات گذشته یا آینده آگاهی یابد. عقل انسانی تنها می‌تواند به کلیاتی دست یابد که از آن جمله داشتن منشا برای هستی و هدفمندی و حکمت آن است و اما اینکه انسان چگونه آفریده شده یا موجودات دیگری چون فرشتگان و جنیانی وجود دارند که این خصوصیات و ویژگی‌ها را دارا می‌باشند یا اینکه بهشت و دوزخی با این خصوصیات و ویژگی‌هاست و مانند آن‌، از اموری نیست که عقل بتواند به آن برسد.
همچنین قصه‌های پیشنیان با همه جزئیات آن، که در کتب آسمانی از جمله قرآن در‌باره نوح(ع) و حضرت ابراهیم(ع) و اقوام عاد و ثمود آمده است، از اموری نیست که عقل بشری بتواند به آن معرفت‌های جزئی برسد. از این‌رو خداوند بارها در قرآن به این مطلب اشاره کرده می‌فرماید: اين از خبرهاى غيب است كه آن را به تو وحى مى‏كنيم. پيش از اين نه تو آن را مى‏دانستى و نه قوم تو. پس شكيبا باش كه فرجام نيك‏ از آنِ تقواپيشگان است. (هود، آیه 49)
همچنین در جایی دیگر می‌فرماید: كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولاً مِّنكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَهَ وَيُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ؛ همان طور كه در ميان شما، فرستاده‏اى از خودتان روانه كرديم، كه‏ آيات ما را بر شما مى‏خواند و شما را پاك مى‏گرداند و به شما كتاب و حكمت مى‏آموزد و آنچه را نمى‏دانستيد به شما ياد مى‏دهد.(بقره‌، آیه 151) بنابراین، کتاب‌های آسمانی به انسان معارفی را ارائه می‌دهد که هرگز برای عقل بشری دست یافتنی نبود و انسان به هیچ طریقی نمی‌توانست این معارف را به دست آورد. تاکید خداوند بر این جمله که «و یعلّمكم ما لم تکونوا تعلمون؛ و آنچه را نمى‏دانستيد به شما ياد مى‏دهد» از این روست که انسان دریابد که بسیاری از حقایق و معارف است که بیرون از فهم عقل و ابزارهای بشری است و تنها کتاب و وحی آسمانی است که این معارف را در اختیار بشر قرار داده و می‌دهد. در این آیه خداوند از معارف و حقایقی خبر می‌دهد كه فكر و اندیشه انسان، باهمه پیشرفت او در علم و صنعت از دسترسی به آنها ناتوان است و تنها از طریق نبوت و دستاوردهای وحی می‌توان بر آنها آگاه شد. اگر کتب آسمانی پیامبران الهی نباشد‌، خردهای اولین و آخرین، از ادراك دریای ژرف توحید و معاد و بسیاری دیگر از معارف بی‌بهره بود.  به عنوان نمونه اگر انسان با عقل خویش هزاران سال اندیشه کند، از كجا می‌تواند بفهمد كه قیامت، پنجاه ایستگاه (موقف ) دارد و یا اینکه آفرینش حضرت آدم و حوا این‌گونه بوده است و ابلیس این‌گونه تمرد کرد و شیطنت ورزید و به عنوان دشمن نادیدنی و سوگند خورده بشر در کمین اوست؟ چرا که عقل ودانش بشری، هر قدر كه پیشرفت و تكامل یابد؛ حتی عقل پیامبران اولوالعزم یا عقل مهتر آنان، حضرت محمد بن عبدالله - صلی الله علیه و آله - كه عقل كل است، نمی‌توانست به این معارف و حقایق هستی دست یابد. از این رو خدای سبحان خطاب به آن حضرت(ص) نیز فرمود: وَأَنزَلَ اللهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَهَ و َعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا؛ خداوند، كتاب و حكمت بر تو نازل فرمود و آنچه را تو، ‌ای محمد نمی‌توانستی بفهمی (با صرف نظر از وحی) به تو آموخت و تفضّل خداوند بر تو همواره بزرگ بود.(انبیاء، آیه 113) پس، اگر عنایت پروردگار نبود، پیامبر اسلام نیز توان یادگیری برخی مسائل فرا طبیعی را نداشت. آنچه پیامبر(ص) و پیامبران(ع) دیگر از طریق کتاب و وحی آسمانی دانستند، معارف بی‌بدیلی است که هیچ راهی برای فهم و درک آن برای بشر وجود نداشت.
کتاب، راهی برای ربوبیت انسانی
چنان‌که دانسته شد، کتاب مهم‌ترین ابزار انتقال دانش‌های بشری است. در برخی از آیات این معنا مورد تاکید قرار گرفته است که دانش را با کتابت به بند در‌آورید. چند تن از معصومان(ع) از جمله پیامبر گرامی(ص) و امام باقر(ع) و امام صادق(ع) در این باره فرمودند: «قيدوا العلم بالكتاب؛ دانش را با نوشتن نگهداريد» (بحارالانوار ج 77 ص 141 و ج 77 ص 124 و نیز ميزان الحكمه‌، ح 17324)
بررسی‌های علمی نشان داده است که یکی از روش‌های یادگیری و به خاطر سپردن مطالب و دانش‌ها، نوشتن آن است. بنابراین، نگارش نه تنها موجب می‌شود تا دانش و تجربیات حفظ شود و نابود نشود، بلکه موجب می‌شود تا حفظ و به خاطر سپرده شود. امام صادق(‏ع ) درباره نقش کتاب و ارزش آن می‌فرماید: مَنَّ اللهُ عَلَي النّاسِ بَرِّهِم و فاجِرِهِم بِالكِتابِ و الحِسابِ و لَولا ذلِكَ لَتَغالَطُوا؛ خداوند با نعمت نوشتن و حساب كردن‌، بر مردم‌، از نيك و بد‌، منّت نهاد و اگر اين دو كار نبود آنان گرفتار اشتباه مي‏شدند.(الكافي‌، ج 5‌، ص 155) همین ارزش و جایگاه نگارش در فرهنگ و تمدن اسلامی است که پیامبر(ص) فدیه خون جنگجویان و اسیران کافر را آموزش نگارش به کودکان مدینه قرار می‌دهد. در روایت است: كانَ ناسٌ مِنَ الأسري يَومَ بَدرٍ لم يَكُن لَهُم فِداءٌ فَجَعَلَ رَسولُ اللهِ‏ فِداءَهُم أن يُعَلِّمُوا أولادَ الأنصارِ الكِتابَه؛ جمعی از اسيران جنگ بدر چيزی برای فديه دادن نداشتند؛ پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) فديه آنان را اين قرار داد كه به كودكان انصار نوشتن بياموزند.(مسند أحمد‌، ج 1‌، ص 247)
خداوند از مهم‌ترین وظایف پیامبران(ع) از جمله پیامبر گرامی(ص) را آموزش کتاب و قرآن قرار می‌دهد و می‌فرماید: پروردگارا، در ميان آنان، فرستاده‏اى از خودشان برانگيز، تا آيات تو را بر آنان بخواند، و كتاب و حكمت به آنان بياموزد و پاكيزه‏شان كند، زيرا كه تو خود، شكست‏ناپذير حكيمى.»(بقره، آیه 129)
در ارزش و اهمیت کتاب همین اندازه بس که کتاب و آموختن آن، زمینه‌ساز طهارت و پاکی نفس انسانی می‌باشد. هر کسی بخواهد گام در معرفت نفس بگذارد باید خود و خدا و هستی را بشناسد و این کتاب‌های آسمانی از جمله قرآن است که فرصت شناخت و معرفت هستی و خودش را به انسان می‌دهد و مسیر تعالی و کمال را به او می‌نمایاند.
قرآن در آیات 151 سوره بقره و 164 سوره آل عمران و آیه 2 سوره جمعه بر این نقش اساسی کتاب در بسترسازی رشد و خودسازی توجه می‌دهد و آدمی را به فراگیری کتاب قرآن دعوت می‌کند.
بی‌گمان قرار گرفتن در مقام خلافت الهی، هدف غایی آفرینش انسان است و هر انسانی باید حرکت و تلاش خود را با توجه به این غایت تنظیم کند. فراگیری کتاب‌های آسمانی از جمله قرآن‌، به انسان این امکان را می‌دهد تا هدف آفرینش هستی و خود را بشناسد و راه رسیدن به غایت و هدف را نیز بیاموزد. آموزه‌های کتاب قرآن، افزون بر معارف بلند‌، حاوی دستورالعمل‌هایی برای خدایی شدن از طریق عبودیت و فعلیت بخشی به اسمای سرشته در ذات انسانی است. از این ‌رو خداوند به نقش تعلیم کتاب و آموزش و فراگیری آن در ربانی شدن انسان اشاره کرده و می‌فرماید: برای هیچ بشری سزاوار نیست که خداوند، کتاب آسمانی و حکم و نبوّت به او دهد سپس او به مردم بگوید: «غیر از خدا، مرا ‌پرستش کنید!» بلکه (سزاوار مقام او، این است که بگوید:) مردمی الهی باشید، آن‌گونه که کتاب خدا را می‌آموختید و درس می‌خواندید! (و غیر از خدا را‌پرستش نکنید!) (آل عمران، آیه 79)
به سخن دیگر، خداوند پیامد تعلیم کتاب آسمانی را ربانی شدن انسان‌ها برمی‌شمارد؛ چرا که کتابی چون قرآن معارفی را در بر دارد که هم هدف را معرفی می‌کند و هم راه را از چاه نشان می‌دهد و هم راه و روش رسیدن به مطلوب یعنی ربانی شدن را تبیین می‌نماید.
هر چند که خواندن کتاب آسمانی اثری قابل توجه در آدمی به‌جا می‌گذارد و زمینه ربانی شدن را فراهم می‌کند(انعام، آیه 156 و سبا، آیه 44 و آل عمران، آیه 79) ولی این به شرطی است که انسان به آنچه خوانده و آموخته عامل باشد؛ چرا که تنها دانستن و حتی یقین کردن کفایت نمی‌کند؛ زیرا گروهی از مردم با آنکه اهل یقین و حتی بصیرت هستند، ولی برخلاف یقین و بصیرت عمل می‌کنند و به سبب ظلم و برترجویی پایبند یقین و علم خویش نمی‌باشند.(نمل‌، آیه 14)
همچنین خداوند گزارش می‌کند که دانشمندان و عالمان یهودی با اینکه آگاه به کتاب بوده و دانش آن را در سینه‌هایشان داشتند ولی چون عامل به کتاب و محتویات آن نبودند همانند چهارپایانی کتاب بر دوش بودند و مانند الاغ تنها آن را حمل می‌کردند و هیچ استفاده‌ای از آن برای تزکیه نفس و خودسازی و ربانی شدن نمی‌کردند.(جمعه، آیه 5) بنابراین، دانستن کتاب و تعلیم و فراگیری آن نمی‌تواند به تنهائی انسان را خدایی کند، بلکه برای متاله شدن لازم است که بر اساس محتویات کتاب قرآن گام برداشت و عامل به آن بود.