kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۶۰۷۷
تاریخ انتشار : ۰۸ آبان ۱۴۰۲ - ۱۹:۲۶

پیروی از دین عرب‌ها!

 
ما که خودمان دین داشتیم چرا از دین عرب‌ها پیروی کنیم؟
اینکه ایرانی‌ها و فارس‌ها زمانی پیرو دین زرتشت بوده‌ و باید تا آخر بر همین دین باقی بمانند، دلیل معقولی برای آن وجود ندارد بلکه عقل حکم می‌کند از دینی باید پیروی شود که حق است و از جامعیت و کمال برخوردار بوده و باعث هدایت و مایه سعادت بشر است. زیرا دین سرنوشت ابدی آدمی را می‌سازد و هر دینی نمی‌تواند مایه سعادت و نجات ابدی انسان باشد بلکه دینی دارای این ویژگی است که از طرف خداوند پیروی آن بر مردم لازم شده باشد. در عصر حاضر آن دین جز اسلام نیست که دلایل آن در جای خود بیان ‌شده است. بنابراین دین حق، عرب و غیرعرب و نیز آسیایی و اروپایی و امثال اینها نمی‌شناسد و انسان به‌ حکم عقل موظف است از دین حق پیروی کند، حال دین حق در هر کجا و با هر زبانی باشد.
اگر بپذیریم که دین زرتشت دین آسمانی بوده، در عصر حاضر این دین قابل پیروی نیست؛ زیرا اوّلاً آموزه‌ها و دستورات عملی آن عقل‌ستیز بوده و بسیاری از احکام این دین قابل ‌اعمال نیست که یا از اوّل چنین بوده و یا ممکن است در معرض تحریف قرار گرفته باشد همان‌گونه که دین‌های حضرت موسی(ع) و حضرت عیسی(ع) تحریف شدند. 
دوم: با آمدن دین اسلام (که از هرجهت جامع و کامل و پیراسته از عقل‌ستیزی و خرافه‌گرایی است) به‌ حکم عقل جایی برای پیروی از دین زرتشت و هر دین دیگری نمی‌ماند.
افزون بر اینها طبق سنت خداوند با آمدن دین بعدی، دین قبلی از رسمیت می‌افتد، چنان‌که دین حضرت موسی و حضرت مسیح(ع) پس از آمدن دین پیامبر خاتم(ص) از طرف خداوند منسوخ ‌شده و قابلیت پیروی ندارند. 
همچنین با هیچ دلیلی نمی‌توانیم ثابت کنیم حتی درگذشته به دستور خداوند پیامبر فارسی‌زبان‌ها زرتشت بوده و دین او از سوی خداوند نازل ‌شده است. آنچه در قرآن آمده، دین مجوس است نه دین زرتشت.
افزون بر اینها زرتشت اصلاً ایرانی و فارسی‌زبان نبوده است. پروفسور بویس می‌گوید: 
زرتشت پیش از مهاجرت اقوام هندو به ایران، در شمال قزاقستان کنونی و در جامعه‌ای روستایی و بسیار ابتدائی به دنیا آمده است.(1) 
بدیهی است این پیامبر، ایرانی نبوده؛ بنابراین آموزه‌های پیامبری که در جامعۀ سادۀ روستایی و در سرزمینی دور از ایران آموزش می‌داده، نمی‌توانسته پاسخگوی نیازهای جوامع پیچیدۀ بعدی باشد و ازاین‌رو، به ‌مرور زمان بر تعالیم او افزوده شد.
دوم: هیچ آثار قابل ‌توجهی از کتاب و دستورات زرتشت در دست نیست تا طبق آن عمل شده و از وی پیروی شود؛ زیرا کتاب اوستا که امروزه در دست ما است دارای پنج بخش است که عبارتند از: یسناها، یشت‌ها، ویسپرد، خرده اوستا و وندیداد. 
یسناها شامل هفده سرود قدیمی به نام گاتاها یا گاهان است که به خود زرتشت منسوب است. از میان این پنج بخش فقط هفده سرود را سرودۀ خود زرتشت دانسته‌اند، که برخی محققان، آن مقدار را نیز از خود زرتشت نمی‌دانند.(2) به‌ طور مثال «موله» اعتقاد داشت گاتاها اثر مؤلفان گمنامی ‌بوده که از اسم زرتشت (خواه وجود تاریخی داشته و یا نداشته باشد) به‌ عنوان انسانی «پیش نمونه» استفاده کرده‌اند.(3) به‌هرحال یسناها یا گاتاها که منسوب به زرتشت است، در کتاب اوستا، تنها بخش کوچکی را تشکیل می‌دهد و بر فرض اینکه زرتشت پیامبر بوده و این بخش از کتاب اوستا آسمانی باشد، نمی‌تواند نیازهای مادی و معنوی بشر را پاسخ دهد.
سوم: در آموزه‌های زرتشت به آمدن سوشیانت پس از او بشارت داده ‌شده که مردم باید از او پیروی کنند. سوشیانت از نظر صرفی اسم فاعل مضارع است و وقتی به ‌عنوان اسم (یا لقب) به کار می‌رود به معنای «آن‌کسی که سود خواهد رساند» است.(4) به‌ عبارت ‌دیگر، سوشیانت‌ها در گاتاها سودرسانانی هستند که مقرر بود سود و منفعتشان در آینده به مردم برسد. محققان گاتاشناس معتقدند زرتشت در گاتاها خودش را جزو سوشیانت‌ها و نخستین آنها می‌داند. همچنین از سوشیانت‌هایی یاد می‌کند که در آینده خواهند آمد و همانند خود زرتشت، دعوی دین و نبوت خواهند داشت. پس، زرتشت پیروان خود را به پیامبران پس از خود دعوت کرده است. در یسنای 11-45 و 2-53 اصطلاحی با عنوان «دین سوشیانت» آمده با اینکه معنای کلی یسناها به نظر محققان مبهم است اما اکثریت پژوهشگران می‌پندارند منظور از دینِ سوشیانت در این یسنا‌ها، دینی است شبیه آنچه خود زرتشت آن را معرفی می‌کرد. به سخن دیگر سوشیانت، هر کسی می‌تواند باشد که دین و شریعتی یکتاپرستانه و قائل به زندگی پس از مرگ- یعنی شبیه دین زرتشت، معرفی کند و از نظر زمانی نیز پس از زرتشت خواهد آمد. محققی به نام «لومل» که یکی از بزرگ‌ترین مترجمان و شارحان گاتاها بود می‌گفت: زرتشت در این عبارات، اشاره به پیامبر (یا پیامبران) بزرگ‌تری می‌کند که انتظار دارد پس از او ظهور کنند تا تلاش‌های او را که ناتمام مانده بود به ثمر برسانند.(5) 
مری بویس، استاد معروف مطالعات ایرانی که کتاب‌های او در حال حاضر معتبرترین منابع مطالعات زرتشتی است، این تفسیر «لومل» را تأیید می‌کند. او می‌گوید: تفسیر سوشیانت به پیامبر یا پیامبران بعدی، تفسیر درستی است؛ زیرا با سنت و تاریخ آئین زرتشت سازگار است. زرتشتیان در طول تاریخ خود، در آرزوی پیدا شدن مسیح موعود بوده‌اند. پس، بنا بر تفسیر لومل، زرتشت در گاتاها به ظهور پیامبران دیگری به‌ غیر از خودش تصریح کرده است.  مری بویس بر همین نکته تأکید دارد و بر اساس همین مبنا، یسنای 3-4 را چنین ترجمه می‌کند: «کسی که خواهد آمد، بهتر از مردی نیک است. کسی که هم برای هستی دنیوی و هم برای هستی مینوی، صراط مستقیم را خواهد آموخت.»(6)
آموزه‌های زرتشتی مردم را به ادیانی دعوت می‌کند که پس از او می‌آید و هرگز در آموزه‌های زرتشت گفته نشده که دین زرتشت برای فارسیان و یا اقوام غیر عرب است و باید این قوم تا روز قیامت از آن پیروی کنند.
____________________
1- بویس، مری، زرتشتیان، باورها و آداب دینی آنها، ص 17.
2. رک:‌ هاشم رضی، زرتشت و تعالیم او، 1360فصول اوّل تا سوم.
3. مری بویس، تاریخ کیش زرتشت، ج1، ص 266.
4. همان، ص 325. 
5و6. همان، ص326.