زندگی عاشقانه (حدیث دشت عشق)
شهید مدافع حرم امیر کاظمزاده تنها فرزند پسر خانواده بود که عشق به ولایت و شهادت همواره در وجودش زبانه میکشید. او در
31 سالگی و در حالی که فرزند خردسالش بنام محمدطه فقط پنج ماه بیشتر نداشت، برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) و مقابله با دشمنان ائمه اطهار(ع) به کشور سوریه اعزام شد. در یازدهم خرداد 1392 بود که مرغ جان این مدافع مخلص در چند متری حرم حضرت زینب(س) به آسمانها پر کشید و جاودانه شد. همسر شهید کاظمزاده در مصاحبهای گفته است: «امیر علاقه بسیاری به اهلبیت(ع) و بهخصوص امامحسین(ع) داشت؛ به نحویکه در ایام محرم پس از پایان ساعت اداری مستقیم به مسجد رفته و در آشپزخانه کمک میکرد. با شروع مراسم عزاداری نیز به عنوان میاندار سینهزنان در مسجد حضور پیدا میکرد و برای مظلومیت آقا اشک میریخت.» وی در بخش دیگری از این مصاحبه بیان کرده: «به خاطر دارم، چند روز پیش از اعزام به سوریه مجدد گفت، دوست دارم روزی من را «شهید امیر» صدا کنند. نخستین مرتبه بود که سکوت را شکستم و گفتم، از زندگی با من خسته شدهاید که چنین آرزویی دارید؟ پاسخ داد: خدا میداند که با تمام وجود از زندگی خود راضی هستم. شما و طه تمام سرمایه زندگی من هستید. من بهترین لحظات عمر خود را در کنار شما داشته و دارم؛ اما اگر من به شهادت برسم، شما تاجی بر سرتان میرود و همسر شهید میشوید و ادامه زندگی عاشقانه ما در بهشت خواهد بود.»