kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۰۹۰۶
تاریخ انتشار : ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ - ۲۱:۴۴
سالگرد عملیات شکنجه گروهک تروریستی مجاهدین خلق

روزگاری که جوان‌های مردم را زنده در گور می‌کردند

 
 
 
دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان
با دستگیری فردی به نام خسرو زندی از اعضای گروهک تروریستی مجاهدین خلق(منافقین)
در 22 مرداد 1361، یکی از هولناک‌ترین جنایات تاریخ بشریت برملا گردید. او ماموران امنیتی را به محل گورهایی برد که در آن برخی پاسداران کمیته و مردم عادی را پس از شکنجه‌های دهشتناک، زنده به گور کرده بودند.
ماموران امنیتی در باغ‌فیض واقع در شمال‌غرب تهران به محل دفن اجسادی رسیدند که 3 روز قبل‌، پس از تحمل شکنجه‌های مهیب، در حالی که هنوز نفس کشیده و زنده بودند، بعد از فشرده کردن و پیچیدن در نایلون و بستن با طناب، مدفون کرده بودند.
سید اسدالله لاجوردی (دادستان وقت انقلاب اسلامی تهران) در کنار خسرو زندی و در مقابل دوربین تلویزیون که مشغول تهیه گزارش بود، گفت:
«... این کسی است که توسط مردم دستگیر شد و در بازجویی‌هایی که از او شد، مسئله دفن برادران‌مان (پاسداران شهید کمیته) کشف شد، جنایاتی را که این آقایان مرتکب شدند، شاید در طول تاریخ بشریت بی‌سابقه باشد، واقعا زبان از گفتنش قاصر است و امکان بیانش نیست... حالا ما جنازه‌ها را باز خواهیم کرد و خواهید دید که چه به روز این برادران شهید ما آورده‌اند...»1
وقتی اجساد را از زیر خاک بیرون آورده و از حالت فشرده و پیچیده خارج کردند، با صورت‌های دفرمه و جسم‌های سوخته مواجه شدند در حالی که پوست صورت و بدن‌ها کنده و ورقه شده و دهان و دندان‌ها خرد گردیده، برخی چشم‌ها از حدقه درآمده و...
ماجرای عملیات مهندسی 
قضیه از این قرار بود که 10 روز قبل دو پاسدار کمیته انقلاب اسلامی به اسامی طالب طاهری(16 ساله) و محسن میرجلیلی(25 ساله)، در حال گشت‌زنی در خیابان کارون تهران و در نزدیکی خانه تیمی مرکزیت منافقین توسط یک تیم ویژه نظامی این گروهک تروریستی شامل طاهر(جواد محمدی از اعضای تیم ویژه عملیات مهندسی)، رضا ‌هاشملو و نبی‌ ضیایی‌نژاد، ربوده شدند. آنان با ادعای ماموریت کمیته و با نشان دادن کارت جعلی‌، به سرعت طاهری و میرجلیلی را خلع سلاح نموده‌، دستان‌شان را بسته و به زور داخل ماشین پیکانی نموده و به خانه امن خود در خیابان بهار بردند.
در همان روزها، جوان پاسدار 28 ساله‌ای به نام شاهرخ طهماسبی یکی از اعضای کمیته انقلاب اسلامی مرکز ربوده شده و به خانه تیمی دیگری انتقال یافت. این عملیات بخشی از طرح جنایت‌بار مهیبی بود که عنوان عملیات مهندسی داشت و قرار بود با شکنجه‌های قرون وسطایی پاسداران کمیته و افراد مشکوک، اطلاعات احتمالی از تحت نظر قرار داشتن خانه‌های تیمی منافقین را به دست آورند. 
شکنجه شروع شد
طالب طاهری به اتاقی برده شد که با نایلون‌های ضخیم پوشانده شده بود تا صدا از داخلش بیرون نیاید و محسن را داخل یک حمام حبس کردند. بلافاصله و بدون مقدمه با کابل به جان آنها افتادند. میرجلیلی و طاهری ابتدا مقاومت کرده و حتی نام خود را بیان ننمودند اما وقتی شدت شکنجه افزایش یافت و با هویه برقی بخشی از بدن آنها را سوزاندند‌، اسامی خود را گفتند.
روز بعد مجددا به سراغ پاسداران اسیر رفتند. پاهای طالب و محسن متورم و کبود شده و بر اثر برخورد هویه برقی‌، روی دست‌هایشان لکه‌های سرخی نقش بسته بود. شب قبل بی‌خوابی کشیده و حال نامساعدی داشتند‌، پاهایشان درد می‌کرد و با پاشنه‌ پا به توالت می‌رفتند.
مهران اصدقی(فرمانده نظامی منافقین در تهران) بازجویی خود را برای پی بردن به ماموریت پاسداران نامبرده با سؤالاتی آغاز کرد‌، با این تصور که آنها در حال شناسایی خانه تیمی مرکزیت سازمان بوده‌اند. او سؤالات را در کاغذ پوستی می‌نوشت و طالب و محسن پاسخ می‌دادند. اما با عدم دریافت جواب‌های موردنظر‌، مهران اصدقی به همراه مصطفی[معدن‌پیشه] با نام مستعار رحمان و شهرام[روشن‌تبار] و محمدرضا
(اعضای تیم ویژه عملیات مهندسی) کار شکنجه را شروع کردند.
ابتدا طاهری و میرجلیلی را روی صندلی بستند‌، سپس صندلی را خوابانده و اصدقی با کابل شروع به زدن کرد. پاسداران مرتب مطالب مورد اتهام را تکذیب می‌کردند و هنگامی که از فشار ضربات خیلی درد می‌کشیدند‌، الله‌اکبر می‌گفتند. در اثر ضربه‌های کابل‌، تاول‌هایی که روی پاهایشان به ‌وجود آمده بود، ترک‌ خورده و خون جاری ‌شد. به همین جهت پاهایشان را باندپیچی کردند تا بتوانند مجدداً آنها را بزنند. تا ظهر شکنجه‌ها به همین صورت ادامه یافت.
ادامه عملیات مهندسی در خانه دیگر
بعد از انتقال شاهرخ طهماسبی به خانه تیمی واقع در خیابان شیخ صفی حوالی خیابان خواجه نظام‌الملک‌، منافقین طرح شکنجه او را به منظور گرفتن اطلاعات کلید زدند. آنها با تصور اینکه طهماسبی یکی از مسئولان شبکه اطلاعاتی عبدالله پیام است‌، درصدد بودند تا اولا علت ضربه خوردن خانه‌های تیمی را دریابند ثانیا میزان نشت اطلاعات از زندانیان منافقین را بسنجند و ثالثا اطلاعاتی که نظام از منافقین دارد را برآورد کنند.
شاهرخ طهماسبی را داخل حمام برده و شکنجه را شروع کردند. فریبا اسلامی از اعضای منافقین در این خانه در اعترافاتش گفته است:
«... گاهی او را به حمام می‌بردند و گاهی به گنجه‌ای که در‌‌ هال قرار داشت که این گنجه حدودا یک متر در یک متر بود و فضای تاریکی داشت و محفظه هوایش فقط دریچه بالای در بود. البته به جز درب اصلی و در بعضی مواقع من صدای خوردن شلاق یا کتک خوردن این برادر را می‌شنیدم که صدایش به صورت آه ضعیفی بود و اکثرا دهانش بسته بود‌، به جز مواقعی که با او کار داشتند. چون یک شب که من از خواب حدود ساعت 2 بیدار شدم، دیدم که او آب می‌خواهد و صدایش خیلی ضعیف به گوش می‌رسید ولی من نرفتم به او بدهم و رفتم و خوابیدم و کاری کردم که شمر در حق بچه‌های امام حسین علیه‌السلام کرد ولی این پایان کار نبود...»2
جنایت علیه بشریت
اعضای تیم شکنجه منافقین دریافته بودند که واقعا اطلاعات دیگری باقی نمانده تا بتوانند از پاسداران زندانی بیرون بکشند، بنابراین عملیات انتقام را شروع کردند. جواد[محمدی] بعد از چند سیلی محکم به گوش طالب طاهری‌، هویه برقی را به بدن طالب چسباند. طالب می‌خواست فریاد بزند ولی طاهر به او ‌تحکم کرد که اگر صدایت در بیاید بیشتر می‌سوزانمت. مسعود قربانی نیز اتو را به کمر طالب چسباند که باعث شد او بیهوش شود.
همزمان با شکنجه دو پاسدار فوق‌، در همان ساختمان، دو فرد دیگر نیز تحت شکنجه قرار داشتند. یک کفاش به نام عباس عفت‌پیشه و همچنین خسرو ریاحی معلمی که اتفاقی و به‌طور اشتباه دستگیر شده بود و به‌دلیل بدن ورزیده‌ای که داشت، در حین شکنجه با منافقین درگیر شد و منافقین ناگزیر با شلیک گلوله او را به شهادت رساندند.
در حمام، محسن میرجلیلی شکنجه می‌شد. مسعود اتویی را به برق زد و اتو را در حالی که داغ می‌شد، به کمر محسن نزدیک کرد طوری که او داغی آن را احساس نمود ولی فقط خیره شده بود و هیچ حرفی نمی‌زد. مسعود قربانی ناگهان اتو را به کمر میرجلیلی چسباند که محسن از شدت درد با حالت عجیبی دهانش را باز کرد، سپس از هوش رفت. بوی سوختگی داخل حمام پیچیده بود. به موازات شکنجه در حمام، طالب طاهری نیز در اتاق دیگری زیر فشار تهدید و شکنجه بود.3
10 روز شکنجه مداوم شاهرخ طهماسبی برای اعضای تیم ویژه عملیات مهندسی منافقین‌، کوچک‌ترین نتیجه‌ای نداشت‌. شاهرخ طهماسبی را داخل کارتن بزرگی قرار داده و آن را با طناب بسته‌بندی کرده و با یک اتومبیل سوبارو به مکانی که قرار بود او را دفن کنند، انتقال دادند. بعد از انتقال شهید طهماسبی، وسایلی که از او در حمام و محل شکنجه باقی مانده بود مانند کفش‌هایش را آتش زدند تا اثری از وی باقی نماند. وسایل شکنجه از جمله دو عدد پابند و دستبند پلیسی و دو عدد شلاق کابلی که به‌هم بافته شده و در دو سر گره داشت و همچنین یک میله سربی که داخل یک پوشش چرمی قرار گرفته بود (و برای ضربه زدن به سر مورد استفاده قرار می‌گرفت) به همراه مقداری سلاح و بمب دستی یا معدوم گردید و یا به خانه‌های تیمی دیگر منتقل شد.
خسرو زندی و محمدجعفر‌‌ هادیان، پیکرهای پاسداران را در حالی که هنوز زنده بودند، از رحمان تحویل گرفته، شبانه در گودالی که در باغ‌فیض آماده ساخته بودند، دفن کردند. آنها در حین انتقال پیکر پاسداران به گودال، متوجه نفس کشیدن محسن میرجلیلی و طالب طاهری شده و احساس کردند که بدن‌شان گرم است اما همچنان به جنایت خود ادامه داده و پیکرهای مثله‌شده میرجلیلی و طاهری را به داخل گودال ‌انداخته و دفن نمودند.
حامیان بین‌المللی شکنجه در سازمان ملل
اعضای دستگیرشده منافقین اعتراف کردند قرار بود شاهرخ طهماسبی را پس از به شهادت رساندن به محلی در اطراف عباس‌آباد برده و در همان‌جا دفن کرده و یا رها سازند. به همین دلیل نیروهای تحقیق و تفحص کمیته انقلاب اسلامی برای یافتن پیکر شهید به محل موردنظر رفتند. اما پس از چند روز تلاش و جست‌وجو در تپه‌های عباس‌آباد، سرانجام پیکر شکنجه‌شده‌ای کشف شد اما آن پیکر متعلق به شهید طهماسبی نبود. بالاخره پیکر شهید شاهرخ طهماسبی به دست نیامد و در نتیجه در کنار آرامگاه پاسداران شهیدی که در زیر شکنجه‌های وحشیانه منافقین به شهادت رسیده بودند، در بهشت زهرا، تنها سنگ یادبودی نیز برای شهید طهماسبی قرار داده شد.
در سال 1364 هیئتی از طرف دولت ایران برای نشان دادن جنایات منافقین و اعاده حقوق ملت ایران، عازم مقر سازمان ملل در ژنو گردید. آنها اسناد شکنجه طالب طاهری و دیگر پاسداران شهید توسط منافقین و نحوه شهادت آنها را به قضات سازمان ملل تحویل داده و تقاضای محکومیت این گروهک تروریستی و جنایتکار را داشتند.
اما سازمان ملل و کمیسیون حقوق بشر آن نه‌تنها این جنایت بی‌سابقه را محکوم نکرد بلکه در گزارشی به تاریخ 13 نوامبر 1985 از وضعیت حقوق بشر در ایران، خسرو زندی را یکی از افرادی معرفی نمود که «خودسرانه یا بدون محاکمه در جمهوری اسلامی اعدام شده» و آن را مصداق نقض حقوق بشر در ایران دانستند!!
______________________________
1- شهید سید اسداله لاجوردی- فیلم مستند رویای سیاه   2- عملیات مهندسی- محمدحسن روزی‌طلب و محمد محبوبی- مرکز اسناد انقلاب اسلامی- چاپ دوم- 1397- صفحه 401   3- اعترافات مهران اصدقی در کتاب‌های «کارنامه سیاه» و «شکنجه» از انتشارات دادستانی انقلاب اسلامی تهران و «عملیات مهندسی» از انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی