شاخصهای اوضاع فرهنگی زمان قیام امام حسین(ع) (پرسش و پاسخ)
پرسش:
مهمترین ویژگیها و شاخصهای فرهنگی، زمانی که امام حسین(ع) حماسه کربلا و عاشورا آفریدند چه بود و مردم آن روز چگونه میاندیشیدند و عمل میکردند؟
پاسخ:
اهمیت شاخصهای فرهنگی زمانه در بررسی علل تحولات
سیر تاریخ بشر از ابتدای آن تا امروز فراز و نشیبهای بسیاری را به خود دیده است و حوادث گوناگونی را نیز تجربه کرده است، ولی با نگرشی کلنگر، تعداد حوادثی که از اهمیت بسیار فوقالعادهای برخوردارند، محدود و مشخص میباشد که میتوان از جمله آنها، بعضی بعثتها، هجرتها، انگشتشماری از سلسلهها و حکومتها را نام برد. در میان این قلل مرتفع فرازونشیبهای تاریخ بشر یکی از مهمترین حوادث تاثیرگذار که از حیث گستره و حیطه زمانی منحصر به فرد میباشد قیام اباعبدالله الحسین(ع) است که باعث تغییر و تحولات بسیاری در تاریخ اسلام شد و نقطه عطف حیاتی برای بقا و استمرار دین اسلام گردید. به طوری که گفتهاند: «السلام نبوی الحدوث و حسینی البقاء» آنچه که باعث دغدغهمندی بسیاری شده است این است که چگونه چنین حادثه عظیمی که از جهت همه جانبه بودن فجایع و مصایب منحصر به فرد یا کمنظیر بود، با فاصله بسیار کمی از عزت و عظمت حکومت حضرت رسول(ص) و تمدن شکوهمند اسلامی به وقوع پیوست؟ و چگونه جامعه اسلامی و مسلمانان بستر وقوع چنین ثلمهای را پدید آورد و با به مسلخ کشاندن فرزند آن پیامبر عظیمالشأن نظارهگر آن بود؟ ریشهیابی این مسئله و شناخت شاخصهای اصلی فرهنگ زمانه امام حسین(ع) و علل پیدایی آن به ما کمک میکند که مراقب جابهجایی ارزشها و انگیزهها و اهداف مردم باشیم و کاری و عملکردی را انجام ندهیم که خدای نکرده واگرایی مردم را در این دگردیسیها تشدید کنیم و بدانیم که سنتهای تاریخ اگرچه اشکال مختلفی متناسب با مقتضیات زمان دارد اما قانونمندی حاکم بر آن تغییر نمیکند و برای همیشه تاریخ این سنتها و قانونمندیها ثابت و حاکم برقرار خواهند بود.
شاخصهای فرهنگی زمان امام حسین(ع)
بررسی و واکاوی مجموعه ارزشها، هنجارها و شاخصهای فرهنگ زمانه امام حسین(ع) بحث گستردهای است که در این مقال نگنجد، اما از آنجا که خود امام حسین(ع) در برخی خطابات ارزشمند خویش به این شاخصها اشاره و برای آگاهی کوفیان از فلسفه قیام عاشورا خطابهای ایراد فرمودند که در آن اوضاع عمومی فرهنگی را تبیین فرمودهاند به همین سخنرانی بسنده کرده و مهمترین شاخصهای آن را بیان میکنیم. امام حسین(ع) در این خطبه میفرماید: این دنیا دگرگونه و ناشناس شده است و خیرش رفته و جز نمی که بر کاسه نشیند و چیزی از آن جز زندگی وبالآور نمانده، آیا نمیبینند که حق را بهکار نمیبندند و از باطل دست نمیکشند تا مومن، به راستی به لقای خدا مشتاق شود. به راستی که من مرگ را جز سعادت و زندگی با ظالمان را جز هلاکت نمیدانم. مردم بندگان دنیایند و دین بر سر زبانهای آنها فقط جاری است و تا زمانی که برای آنان مایه عیش و زندگی است آن را در کام میچرخانند و وقتی به بلا آزموده شدند، دینداران کم میشوند.(تحفالعقول، ص 245)
کلیدیترین فراز این خطبه قسمت نهایی آن است که مرحوم مجلسی در نقل آن به چند نکته اساسی و مهم اشاره دارد:
1- مردم عبد و بنده دنیا شدهاند: اصرار بر زنده ماندن به هر قیمت و با صرفنظر از سمت و سوی زندگی، اولین نکته این بندگی دنیا است و مهمترین شاخص دگردیسی افکار انسانها و جابهجایی ارزشها هم در همین نکته کلیدی نهفته است که به جای اینکه غایت حرکت خود را آخرت و لقاءالله بدانند، دنیا را غایت حرکت خود انتخاب میکنند و برای ادامه حیات دنیایی خود تن به هر کاری میدهند.
2- دینداری به لقلقه زبان تبدیل شده است: یعنی از آن حقیقت والای گوهر دین که سالهای طولانی عمر حضرت رسول(ص) و دیگر ائمه(ع) صرف تحقق آن شده بود، به جز ظاهری و پوششی نمانده است. این صفت وصف عمومی جامعه است و وضع خواص چه خواص منافق و چه خواص حقیقتطلب را باید دقیقتر بررسی کرد.
3- نشانه دو نکته قبل آن است که چنانچه آزمایشی و امتحانی پیش آید، دینداران واقعی بسیار کم میشوند، چرا که دین در عمق جان و روح آنان به عنوان هدف غایی خلقت انسان نفوذ نکرده و به محض مواجه شدن با یک مشکل و امتحان سختی که لازمه آن صبر و مقاومت در راه خدا است، دست از دین برمیدارند و فکر میکنند، اینگونه راحتتر و زودتر به مطامع دنیایی خود میرسند. این سه شاخصه زنگ خطری برای همه جوامع بشری در همه عصرها و نسلها خواهد بود!آخرتطلبان را از عطای پروردگارت مدد میبخشیم و عطای پروردگارت از کسی منع نشده است (اسراء- 20)