kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۹۱۸۹
تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱۴۰۲ - ۲۰:۰۸
نگاهی به فیلم «ایندیانا جونز و گردانه سرنوشت»

قهرمانان سابقی که دیگر خریدار ندارند!

 
 
 
فاطمه قاسم‌آبادی
یکی از مورد علاقه ترین تاریخ‌هایی که‌هالیوود تا به‌حال در مورد آن فیلم و سریال ساخته است، بازگشت به دوران استعمار است که در آن، غربی‌ها و به‌خصوص آمریکایی‌ها، به کشورهای مختلف می‌رفتند و بدون هیچ مزاحمتی، از معادن مختلف آن کشورها گرفته، تا آثار باستانی و ثروت‌های‌شان را، براحتی چپاول می‌کردند و به کشور خودشان منتقل می‌کردند.
در این زمینه فیلم‌های دنباله دار مختلفی ساخته شده است که یکی از معروف‌ترین آنها، سری فیلم‌های «ایندیانا جونز» است. 
تاریخ در کشورهای شرقی ثابت کرده که همیشه وقتی از باستان شناسان غربی علاقه‌مند به شرق نام برده می‌شود، منظور همان دزدان آثار باستانی است و وقتی صحبت از واژه «شرق شناس» می‌شود، منظور جاسوسانی هستند که در پوشش علاقه‌مندان به فرهنگ و ادبیات کشورهای شرقی، وارد این کشورها شده‌اند.
«ایندیانا جونز» به عنوان شخصیت یک استاد دانشگاه و باستان شناس، از سال 1981 تا سال 2023 که آخرین قسمت از این مجموعه ساخته شد، جزو معروف‌ترین شخصیت‌های سینمایی محسوب می‌شود که طی 42 سال توانست در قالب فیلم‌های سرگرم‌کننده، هم جیب تهیه کنندگانش را پر کند و هم داستان استعمار را جذاب و مهیج به تصویر بکشد.
فیلم «ایندیانا جونز و گردانه سرنوشت» پنجمین و آخرین فیلم از این مجموعه به کارگردانی “جیمز منگولد” محصول سال 2023 آمریکاست.
داستان نجات مجدد دنیا
داستان فیلم «ایندیانا جونز و گردانه سرنوشت»، در سال 1969 رخ می‌دهد و در آن ایندیانا جونز، باستان‌شناس معروف آمریکایی، دوباره وارد یک ماجراجویی جدید می‌‌شود. 
جونز که حالا استاد در حال بازنشستگی دانشگاه است، از این واقعیت که دولت ایالات متحده، نازی‌های سابق را برای کمک به شکست پروژه اتحاد جماهیر شوروی برای رسیدن به فضا، به خدمت گرفته، ناراحت است. 
در این بین داستان به گذشته و سال 1939 بر می‌گردد و در این سال ایندیانا جونز سعی کرده تا یک دستگاه سفر زمان را که شیئی تاریخی بود، از دست نازی‌ها بگیرد و در این بین موفق می‌شود یک تکه از دو تکه دستگاه را بردارد و نازی‌ها را از رسیدن به ماشین زمان دور کند. 
داستان در سال 1969 و مقارن با جنگ سرد بین روسیه و آمریکا ادامه پیدا می‌کند و جونز متوجه می‌شود که برای نازی‌های سابق، مسئله فضا و فتح آن توسط دشمنان سابق شان یعنی آمریکایی‌ها، اصلا مهم نیست و آنها به مسئله مهم تری فکر می‌کنند که آن، فتح « دروازه‌های زمان» روی کره زمین است، به خاطر همین هم جونز به همراه دختر خوانده اش «هلنا» سعی می‌کند در سفری خطرناک و هیجان انگیز دست “یورگن وولر”، یکی از اعضای فعلی ناسا و نازی سابق که درگیر برنامه فرود بر روی ماه است را، از دستگاه زمان دور کند چرا که وولر قصد دارد به زمان گذشته برگردد و در جنگ جهانی دوم، نازی‌ها را به هر قیمتی به پیروز برساند....
ایندیانا جونز زاده می‌شود
شخصیت ایندیانا جونز، در دهه هشتاد میلادی، با آن کلاه کابویی و شلاق معروفش، بیشتر از اینکه شبیه یک استاد دانشگاه و باستان شناس باشد، شبیه یک کابوی آواره و کلاسیک آمریکایی بود که به دنبال هیجان و به دست آوردن غنیمت‌های تاریخی دیگر کشورهاست.
این شخصیت که توسط «استیون اسپیلبرگ» کارگردان یهودی و معروف ساخته شد، از همان اولین فیلم، به دنبال تابوت عهد یهودیان(تابوتی که در آن لوح ده فرمان نگهداری می‌شد و برای بنی اسرائیل بسیار مهم بود و در جنگ‌ها به نیت پیروزی حملش می‌کردند و با معبد سلیمان به زیر خاک رفت) بود که مبادا به دست نازی‌های ضد یهودی بیفتد!
اسپیلبرگ مانند دیگر آثار معروفش به شدت در سری ایندیانا جونز نشانه‌های یهودی را گنجاند و قهرمان آمریکایی مانند ایندیانا جونز را خلق کرد تا به نوعی مدافع و محافظ یهودیان باشد و این شخصیت را با این پیش فرض‌ها ساخت و بروی پرده سینما برد.
البته در فیلم آخر، ساخت پروژه به دست جیمز منگولد، می‌افتد اما او هم تا جایی که توانسته به این میراث احترام گذاشته و با خط‌های داستانی کهنه، خواسته داستانی نوستالژیک به خورد مخاطبان قدیمی این سری بدهد.
دشمن سابق و همیشگی
در سری فیلم‌های ایدیانا جونز و مخصوصا فیلم اول و آخر، مخاطبین یک سری المان‌های مشترک می‌بیند. این مطلب مخصوصا روی دشمنان و مخالفان کلاسیک آمریکا که آدم بدهای داستان هستند و شامل نازی‌ها و روس‌ها می‌شوند، تمرکز دارد.
در فیلم اول این سری، این استاد دانشگاه و باستان شناس آمریکایی، مانند یک قهرمان، تابوت عهد که منبع قدرت است را از چنگ نازی‌ها در می‌آورد و نمی‌گذارد جنگ جهانی دوم به نفع آنها تمام شود. در واقع جونز باعث می‌شود بزرگ‌ترین پیروزی آمریکا یا همان جنگ جهانی دوم رقم بخورد.
در قسمت آخر این مجموعه یا همین فیلم تازه ساخته شده هم داستان دوباره حول چنین اتفاقی می‌چرخد، باز نازی‌ها و دشمنان سابق آمریکایی‌ها، در دوران جنگ سرد می‌خواهند مشکل ساز شوند و جنگ را به نفع خودشان تمام کنند که با کمک ایندیانا جونز، سنگ روی یخ می‌شوند و در کنارش، سازنده یادآوری در مورد پیروزی آمریکا در مورد ادعای فتح زودتر ماه، نسبت به روس‌ها را تکرار می‌کند.
البته که در این فیلم آخر هم باز نازیها دخالت دارند و می‌خواهند با استفاده از ماشین زمان، به گذشته سفر کنند و اشتباهشان را جبران کنند و برنده این جنگ مهم باشند. ولی طبق معمول، اینبار هم ایندیانا جونز به میدان می‌آید و شکست مجددی را نصیب شان می‌کند و این دشمنان تاریخ مصرف گذشته و قدیمی را باز از گور بیرون می‌کشد و شکست می‌دهد.
استفاده از قهرمانان آمریکایی کهنه
در فیلم‌های آمریکایی، بخصوص فیلم‌هایی که در قالب سرگرمی در دهه هفتاد و هشتاد میلادی ساخته می‌شدند، به تصویر کشیدن قهرمان آمریکایی به شدت مهم بود، سری فیلم‌های «رمبو»، «راکی»، «ترمیناتور» و... از این دسته فیلم‌های قهرمانان پرور بودند. این قهرمانان در آن دوران، چنان توانستند مردم را در دنیا تحت تاثیر کارهای خارق العاده خود قرار بدهند که‌هالیوود هنوز هم بعد از گذشت بیش از سه الی چهار دهه از خلق آنها، همچنان از آنها که دیگر زوار در رفته به حساب می‌آیند، استفاده می‌کند. 
به خاطر همین هم با هزینه‌های هنگفت، «هریسون فورد» 81 ساله را که قهرمان سری ایندیانا جونز بود و در دوره‌ای نماد قهرمان آمریکایی معاصر به حساب می‌آمد را، به کمک فناوری‌های روز، در آخرین فیلم این سری جوان کردند تا باز به ایفای نقش ایندیانا جونز بپردازد و خاطرات قبلی مخاطبین را برای شان زنده کند.
البته در آخرین فیلم از این سری، تمام این تلاش‌ها نتیجه قابل قبولی نداشت و در اولین اکران فیلم در جشنواره کن، منتقدین نظرات منفی راجع به این فیلم دادند و بعدا هم دیگر منتقدین نمرات ضعیف ودر بهترین حالت متوسطی به فیلم ایندیانا جونز و گردانه سرنوشت، دادند.
فیلم با توجه به تبلیغات بسیار زیاد و البته که با بودجه 300 میلیون دلاری خود، در نهایت تنها توانست 250 میلیون بفروشد و در گیشه هم یک شکست برای سازندگانش به حساب آمد.
آخرین فیلم ایندیانا جونز قرار بود محترمانه، پایانی با شکوه برای یک قهرمان قدیمی را به تصویر بکشد ولی با وجود تلاش تیم سازنده‌اش، این قهرمان دیگر خریدار چندانی در بین مخاطبین روز به دست نیاورد و داستان این باستان شناس کهنه کار، برای مخاطبینش از مدت‌ها قبل تمام شده بود.