شبکه آمریکایی: خروج از برجام خسارتی فاحش برای واشنگتن بود(خبر ویژه)
یک شبکه آمریکایی میگوید: واشنگتن باید به توافق هستهای با ایران برگردد، چراکه برجام، کاملا برنامه هستهای ایران را محدود کرده بود اما پس از خروج آمریکا از برجام، ایران توانسته برنامه هستهای خود را به شکل چشمگیری گسترش دهد.
وبسایت شبکه اماسانبیسی در این زمینه نوشت: مقامات دولت بایدن، یک سال قبل جلسهای توجیهی پشت درهای بسته با سناتورها درباره برنامه هستهای ایران برگزار کردند. نشریه پولیتیکو بلافاصله پس از آنکه اعضا جلسه توجیهی را ترک کردند گزارش داد که یکی از سناتورها اطلاعات مطرحشده در جلسه را «تکاندهنده» توصیف کرد.
بر اساس این گزارش، مقامات به قانونگذاران هشدار دادند که ایران «میتواند در کمتر از دو ماه مواد کافی برای یک بمب هستهای تولید کند.» همان طور که رویترز اخیراً گزارش داد، قانونگذاران فدرال اخیرا جدول زمانی حتی ناراحتکنندهتری دریافت کردند.
یک مقام ارشد وزارت دفاع آمریکا گفت که ایران میتواند ظرف دوازده روز اورانیوم کافی برای تولید یک بمب را تولید کند. این زمان به مراتب کمتر از یک سال تخمین زدهشده در زمانی است که توافق هستهای ایران در سال 2015 امضا شد. کالین کال، معاون وزیر دفاع آمریکا در امور سیاسی، زمانی که توسط یک قانونگذار جمهوریخواه تحت فشار قرار گرفت که چرا دولت بایدن به دنبال احیای توافق، برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) بود، این سخن را بر زبان آورد. کال در بخشی از شهادت خود در کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان توضیح داد که پیشرفت هستهای ایران از زمانی که دونالد ترامپ توافقنامه بینالمللی هستهای را ترک کرد، «قابلتوجه» بوده است. این مقام پنتاگون افزود: «در سال 2018، زمانی که دولت قبلی تصمیم به خروج از برجام گرفت، حدود 12 ماه زمان میبرد تا ایران مواد شکافتپذیر یک بمب را تولید کند. اکنون حدود 12 روز طول میکشد.
بیایید اطلاعات قبلی خود را دوباره مرور کرده و ارزیابی کنیم. جوزف سیرینکیونه بود که تخصصاش در دیپلماسی هستهای بینالمللی رقبای کمی دارد، دو سال پیش مقالهای برای انبیسینیوز نوشت و توضیح داد که جامعه بینالمللی موظف شده است تا «آسیبی را که دونالد ترامپ در زمان خروج از توافق ایجاد کرده بود، جبران کند. برجام عملاً برنامه [هستهای] ایران را کوچک کرد، آن را برای یک نسل متوقف کرد و آن را تحت نظارت دوربینها قرار داد.» من همچنان بر این باورم که این یک حقیقت نادیده گرفته شده است. توافق با ایران دقیقاً همان کاری را انجام داد که قرار بود انجام دهد: این سیاست بهطور چشمگیری امیال هستهای تهران را محدود کرد و یک سیستم دقیق نظارتی و راستیآزمایی ایجاد کرد. پس از اجرایی شدن این سیاست، هر یک از طرفین توافق کردند که به تعهدات خود پایبند میمانند و به این ترتیب برنامه هستهای ایران متوقف شد. سپس ترامپ روی کار آمد و به دلایلی که هرگز نتوانست توضیح دهد، این سیاست را کنار گذاشت. غرب دسترسی راستیآزمایی به برنامه تهران را از دست داد و ایران با راهاندازی سانتریفیوژهای پیشرفته و پایان دادن به تعهد خود برای محدود کردن غنیسازی اورانیوم، تقریباً بلافاصله خطرناکتر شد. یکی از داستانهای مورد علاقه من در مورد توافق ایران چندماه پس از دوره ریاستجمهوری ترامپ در کاخ سفید بود، زمانی که رئیسجمهور وقت یک جلسه طولانی با اعضای ارشد تیمش برگزار کرد: رکس تیلرسون وزیر امور خارجه، جیمز متیس وزیر دفاع، کاخ سفید. اچآرمک مستر مشاور امنیت ملی و ژنرال جوزف دانفورد رئیس ستاد مشترک ارتش. هر یک از مقامات همین موضوع را به ترامپ گفتند: حفظ سیاست برجام به نفع ایالاتمتحده است. ترامپ انتظار داشت تیمش به او بگوید چگونه از توافق بینالمللی خارج شود، نه اینکه چگونه به آن پایبند باشد. زمانی که مشاوران سیاست خارجی و امنیت ملی به او گفتند که این سیاست کارآمد است.