kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۴۸۵۵
تاریخ انتشار : ۱۱ آذر ۱۴۰۱ - ۲۰:۳۸

تفاوت‌های حکیمانه در جامعه(3)(پرسش و پاسخ)

 

پرسش:
آیا مقتضای عدالت این است که افراد جامعه هیچ امتیازی بر یکدیگر نداشته باشند؟ و آیا هر تفاوتی که در جامعه میان افراد باشد، لزوما مخالف عدالت است؟ یا اینکه مقتضای عدالت این است که افراد نسبت به یکدیگر امتیازات تبعیض‌گونه و ناروا و ظالمانه را نداشته باشند؟
پاسخ:
در دو بخش قبلی پاسخ به این سوال به مباحثی همچون: 1- جامعه به مثابه یک پیکر زنده 2- تنازع بقا یا مسابقه بقا 3- عدالت یا مساوات 4- اختلاف افراد از نظر استعداد پرداختیم. اینک در بخش پایانی دنباله مطلب را پی می‌گیریم.
مساوات حقیقی
مساوات حقیقی این است که امکانات مساوی برای همه افراد در زمینه رشد و تعالی آنها فراهم شود. میدان برای همه به‌طور مساوی باز باشد و زمینه برای همه افراد جامعه به‌طور یکسان فراهم باشد تا اگر کسی همت داشته باشد در هر کجا که هست و هر طبقه‌ای که قرار دارد بتواند در پرتو لیاقت و استعداد و بروز همت و فعالیت‌های خود به کمال لایق و شایسته خود برسد. حالا هرکس کوتاهی کرد، خودش کرده و هرکس کوتاهی نکرد نتیجه‌اش را می‌برد. تبعیض و تفاوت ناروا این است که از لحاظ امکانات و شرایط عمل، همه افراد مساوی نباشند، برای یکی امکان بالا رفتن بر نردبان ترقی فراهم باشد و برای دیگری نباشد! یکی محکوم باشد به پایین ماندن و دیگری با همه عدم لیاقت و استعداد و شایستگی، دستش را بگیرند و بر صدر مناصب اجتماعی بنشانند. جامعه عادل و متعادل،‌ جامعه‌ای است که قانون مساوات حقیقی بر آن حاکم باشد، یعنی جامعه‌ای که اولا امکانات مساوی برای همه افراد فراهم می‌کند و ثانیاً با عدالت رفتار می‌کند، جامعه‌ای که مطابق دستور پیامبراکرم(ص) از نظر امکانات برای همه مساوی: «الناس سواسیه کاسنان المشط» مانند دانه‌‌های شانه مساوی باشند (رساله الاسلام، دارالحدیث، ص 218) و از نظر کسب امتیازات مصداق «هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون» (زمر-9) و مصداق «ان اکرمکم عندالله اتقیکم» (حجرات- 13) و مصداق «ام نجعل الذین امنوا و عملوا الصالحات کالمفسدین فی‌الارض، ام نجعل المتقین کالفجار» (ص-28) باشد.
مفهوم جامعه بی‌طبقه اسلامی
جامعه بی‌طبقه اسلامی یعنی جامعه بی‌تبعیض و بی‌عدالتی، یعنی جامعه‌ای که امتیازات موهوم و اعتباری و هرگونه رانت و سوءاستفاده‌ای از موقعیت‌ها در آن بی‌اعتبار است. جامعه‌ای که امتیازات طبقاتی را لغو کرده است. و ارزش‌ها را به اعمال‌ مربوط به تقوا، علم،‌ جهاد در راه خدا و هرگونه فضائل انسانی و اخلاقی می‌دهد. اسلام در عین اینکه برای جامعه شخصیت قائل است، اما فرد را از نظر شخصی در مقابل اجتماع ناچیز نمی‌شمارد و مانند برخی مکاتب‌ جامعه‌شناسی نمی‌گوید فرد هیچ‌کاره است و هرچه هست جامعه است، جامعه ذی‌حق است نه فرد، جامعه اصیل است نه فرد! به طور مسلم اسلام حقوق و مالکیت اختصاصی برای فرد قائل است، برای فرد اصالت و استقلال معتقد است و برای مسابقه در میدان کار و تکلیف و تقوا و فضیلت امتیازات و حقوق اختصاصی برای افراد قائل است و با سایر امتیازها و تفاوت گذاشتن‌ها به شدت مبارزه کرده است.
از بین بردن عادات و تفاوت‌های غلط در سیره پیامبر(ص)
وقتی در شیوه و سیره پیامبر اکرم(ص) مطالعه می‌کنیم، می‌بینیم که آن حضرت عنایت زیادی داشت که اختلاف‌ها و تفاوت‌هایی را که تدریجا عادت شده بود در میان مردم، و ربطی هم با آنچه نامش مسابقه در عمل و فضیلت و پیشی گرفتن در خیرات «فاستبقوا الخیرات» (بقره- 148) نداشت و صرفا عاداتی بود که ایجاد تفاوت‌ها و پستی و بلندی‌های ظالمانه می‌کرد را از بین ببرد و معدوم کند مثلا عنایت داشت که در مجالس گرد و حلقه‌وار دور هم بنشینند و مجلس بالا و پایین نداشته باشد. دستور می‌داد و تاکید می‌کرد که هر وقت وارد مجلسی می‌شوید هر کجا که خالی است همان‌جا بنشینید و یک نقطه معین را جایگاه خودتان حساب نکنید. اگر خودش وارد مجلسی می‌شد خوشش نمی‌آمد که جلوی پایش بلند شوند و گاهی اگر بلند می‌شدند مانع می‌شد و مردم را امر می‌کرد که قرار بگیرند. حاضر نمی‌شد وقتی که سواره است کسی پیاده در رکابش حرکت کند، به روی خاک می‌نشست و با دست خودش از بز شیر می‌دوشید، و کارهای شخصی را خودش انجام می‌داد و می‌فرمود: ملعون است کسی که بار خود را بر دوش دیگران بیندازد. (الکافی، ج 4، ص 12)